بریده‌هایی از کتاب هنر شفاف اندیشی

"سخت‌کوشی، مادر شانس است. " بنیامین فرانکلین

هنگامی از شفاف‌اندیشی منحرف می‌شویم که خلاف آن‌چه می‌دانیم عمل می‌کنیم تا فقط با دیگران هماهنگ شویم.

نخستین اصول تفکر این است که باید یاد بگیریم دنباله‌رو نباشیم، همهٔ سنگ بناها را زیر سؤال ببریم و دریابیم که آن‌ها ممکن است فرضیات باشند.

کسانی که احساسات را به عنوان واقعیت تفسیر می‌کنند، پیشرفتی نمی کنند.

ساده‌ترین مثال زمانی است که می‌خواهید از موضع خاصی که دارید، دفاع کنید؛ به عنوان مثال سگ‌ها وفادار هستند. به همین دلیل در گوگل تایپ می‌کنید: "سگ‌ها بسیار وفادار هستند." بدیهی است این نوشتهٔ شما نتایجی را در مورد وفاداری سگ‌ها در اختیارتان قرار می‌دهد. در حالی که اگر تایپ کنید ۱) "آیا سگ‌ها وفادار هستند؟"، ۲) "وفاداری سگ‌ها" یا ۳) "سگ‌ها وفادار نیستند"، می‌توانید به اطلاعات وسیع‌تری از نوشته‌ها در مورد سگ‌ها و وفاداری آن‌ها به دست آورید. این موضع خاص هیچ عواقبی به همراه ندارد اما سوگیری تأییدی می‌تواند زندگی را به مخاطره بیندازد.

مهم نیست چقدر روشنفکر هستید زیرا محیط قادر است علی‌رغم نیاتی که دارید، شما را به شدت به جهتی دیگر سوق دهد.

داروین به درستی متوجه شد که اگر بر این باور باشید که دیگران اشتباه می‌کنند، دچار مشکل می‌شوید.

ـ چارلز داروین زندگی شگفت‌انگیز خود را بر اساس یک قانون طلایی ساده بنا کرد: غوطه‌ور شدن در دنیای مخالفت‌ها و عقاید متضاد. این‌گونه می‌توانید صحت نظرات یا استدلال‌های خود را آزمایش کنید.

روش این است که موقعیتی فرضی در نظر گرفته می‌شود و در حالی که گویی واقعیت دارد، تا انتها انجام می‌شود. به شما این امکان را می‌دهد مواردی را آزمایش و مطالعه کنید که از نظر فیزیکی غیرممکن هستند تا بتوانید به اکتشافات جدیدی دست یابید.

کسانی هم هستند که بسته بودن ذهن‌شان بخشی از تسلط‌شان را بر دیگران فراهم می‌کند. آن‌ها برای جنگیدن صحبت می‌کنند و از این رو هرگز گوش نمی‌دهند تا درک عمیق‌تری از موضوع به دست آورند؛ فقط گوش می‌دهند تا دریابند چگونه می‌توانند مخالفت کنند. به ندرت دوست دارند از کسی سؤالی بپرسند و وقتی هم سؤالی مطرح می‌کنند بسیار نامحتوا است. آن‌ها عقاید خود را حقیقتی مطلق می‌دانند و تقریباً از آن‌ها به عنوان طعمه‌ای برای به چالش کشیدن طرف مقابل استفاده می‌کنند.

هویت‌تان ضربه ببیند موجب می‌شود ارزش خودتان را زیر سؤال ببرید.

سوگیری تأییدی می‌تواند با محدود کردن جریان اطلاعات، بر روی تفسیر شما از جهان پیرامون‌تان تأثیر بگذارد

در هر صورت، نااطمینانی ارجح‌تر از اعتقاد به چیزی نادرست است.

از دیدگاه دکارت، تنها حقیقت غیرقابل تغییر ریاضیات بود. قوانین ارائه شده توسط ریاضیات زیر سؤال نمی‌روند: همیشه دو به علاوه دو در این جهان و هر جهان دیگری برابر است با چهار.

روش سقراطی هنگامی به کار می‌رود که شما سؤالی را در ارتباط با سؤال دیگری مطرح می‌کنید تا به تشریح یک ادعا یا گزاره بپرازید. به نظر می‌آید شخصی که سؤال می‌کند حالت تهاجمی دارد اما هدف از سؤال این است که هر دو طرف توانمند شوند و به پیش‌فرض‌ها و انگیزه‌های اساسی یک ادعا یا گزاره پی ببرند.