بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سال بلوا | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سال بلوا

بریده‌هایی از کتاب سال بلوا

نویسنده:عباس معروفی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۲۰۹ رأی
۳٫۸
(۲۰۹)
آخ که چقدر زباله و آشغال از تاریخ جا مانده بود. دنیا چه ارزشی دارد؟ ما آلمانی‌ها معتقدیم که عاقبت همه چیز بر خاک می‌ماند و آدمی می‌رود. جهان باتلاقی گندیده و مرگبار است که نباید دست و پا زد، آرام‌آرام باید زندگی کرد و مرد و رفت. ببینید چقدر آشغال برجای گذاشته‌اند! علت عقب‌ماندگی و گرسنگی مردم در چیست؟ همه باید متحد شوید، دشمن را بشناسید و بجنگید.
Naarvanam
«مگر انجمن روسپی‌خانه است که شما این جنده‌خانم را بیاورید.» «ایشان فاحشه نیستند، فقط بگو بخند و شلوغند، کمی هم شیطان.» معصوم گفت: «از فاحشه هم یک درجه بالاتر است، قاپ این جوان‌های بدبخت را یکی‌یکی دزدیده. خود بنده هم ساعت‌ها با ایشان صحبت کرده‌ام.»
Naarvanam
«ایشان فاحشه نیستند، فقط بگو بخند و شلوغند، کمی هم شیطان.»
Naarvanam
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟ و چرا آدم‌ها در یاد من زندگی می‌کنند و من در یاد هیچ کس نیستم؟
naghmeh
«چطور می‌توانم خوشبخت بشوم؟ من همه چیزم را به تو دادم، دیگر چی دارم؟ همه روحم مال توست.» «جسمت مال دکتر معصوم.»
Naarvanam
گفت: «هیچ می‌دانی مردها، همه مردها بچه‌اند.» «بچه‌اند؟ چرا؟» «زن‌ها همیشه مادرند و مردها بچه.»
Naarvanam
دست به موهام برد، در چشم‌هاش برق کودکانه‌ای دوید، با لبخندی که یک طرف صورتش را چین می‌انداخت گفت: «هیچ می‌دانی مردها، همه مردها بچه‌اند.» «بچه‌اند؟ چرا؟» «زن‌ها همیشه مادرند و مردها بچه.» «تا به حال نشنیده بودم، خیال هم نمی‌کنم کس دیگری به این حرف معتقد باشد.» «ما مردها همیشه بچه‌ایم امّا به زبان نمی‌آوریم یا شاید نمی‌خواهیم بگوییم که بچه‌ایم. اگر هم کسی حرف مرا رد کند دروغ می‌گوید، حتمآ خودش را پشت یک صورتک مخفی کرده.»
Naarvanam
هیچ چیز مال خود آدم نیست مگر همان چیزهایی که خیال می‌کند دلبستگی‌هایی به آن دارد. بعد یکی‌یکی آن‌ها را از آدم می‌گیرند و تنها یک سر می‌ماند، آن هم بر نیزه.
Naarvanam
مرز بین حرام و حلال کجاست؟ دین چه معنایی دارد؟ با صدای مردانه توی دلت بگو دین راهی است برای رستگاری بشر. آقای یغمایی دبیر ادبیاتمان می‌گفت: «در سرزمین بی‌آدم، دین بی‌معناست.» هنر هم راهی است برای رستگاری بشر. و مادر گفت: «از همه انگشت‌هاش هنر می‌ریزد.»
Naarvanam
حرف درستی می‌زند آقای ملکوم، می‌گوید جهان مجموعه وهم‌آلودی است که به کوه می‌ماند، باتلاقی است که برای شناختن اسرار آن نباید دست و پا زد، فقط باید زندگی کرد. سرتان را بیندازید پایین زندگیتان را بکنید.
Naarvanam
حرف درستی می‌زند آقای ملکوم، می‌گوید جهان مجموعه وهم‌آلودی است که به کوه می‌ماند، باتلاقی است که برای شناختن اسرار آن نباید دست و پا زد، فقط باید زندگی کرد.
Naarvanam
پدر می‌گفت که هر جنگی به خاطر صلح درمی‌گیرد، و هر صلحی مقدمه‌ای است برای جنگ. چه کسی جلو جنگ‌ها را می‌گیرد؟
Naarvanam
این هم غم‌انگیز است. مگر آدم‌های نخستین چه می‌کرده‌اند که گناهشان را می‌شوریم و بهشان می‌گوییم وحشی؟ آدم‌ها از ترس وحشی می‌شوند، از ترس به قدرت رو می‌آورند که چرخ آدم‌های دیگر را از کار بیندازند، وگرنه این همه زمین و زراعت و دام و پرنده و نان و آب هست، به قدر همه هم هست، امّا چرا به حق خودشان قانع نیستند؟ چرا هیچ چیز از تاریخ نمی‌دانند؟ چرا ما این همه در تیره‌بختی تکرار می‌شویم؟ این همه جنگ، این همه آدم برای چیزی کشته شده‌اند که آن چیز حالا دستشان نیست، دست فرزندانشان هم نیست. فقط می‌جنگیده‌اند که چندسالی جنگیده باشند
Naarvanam
و من از ته دل گریه می‌کردم، همه تاریخ را زار می‌زدم.
Naarvanam
«سال‌ها دنبال برادرهام می‌گشتم، و حالا دنبال خودم می‌گردم. تنها دلخوشی‌ام این است که بیایم این گوشه بنشینم ببینم چه می‌شود. تقدیر، اسب رم‌کرده‌ای است که نمی‌شود بهش دهنه زد. شاید هم می‌توانستم سوار این اسب باشم امّا حواسم به چرخ کوزه‌گری بود، یک وقت دیدم به این روز افتاده‌ام. چه می‌شود کرد؟»
Naarvanam
فقط پول معیار ارزش‌ها بود.
Naarvanam
«شما خودتان چهار تا نظامی با هم کنار نمی‌آیید.» «این یک مسئله صرفآ سیاسی است، بازی قدرت است.»
Naarvanam
«وقتی خدا می‌خواست تو را بسازد، چه حال خوشی داشت، چه حوصله‌ای! این موها، این چشم‌ها... خودت می‌فهمی؟ من همه این‌ها را دوست دارم.»
Naarvanam
صورتم را به شانه‌اش گذاشتم و گفتم دلم می‌خواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچ کس از عشق ما باخبر نشود. آدم‌ها حسودند، زمانه بخیل است، و دنیا عاشق‌کش است
Naarvanam
چه حرف‌ها! مگر ما می‌توانیم شخصیت آدم‌ها را تعیین کنیم؟ چرا هرکس که به های و هوی دنیا دل نمی‌دهد، می‌شود بی‌سر و پا؟
Naarvanam

حجم

۲۳۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۳۴۲ صفحه

حجم

۲۳۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۳۴۲ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۵۷,۰۰۰
۴۰%
تومان