بریده‌هایی از کتاب پینگ؛ قورباغه ای در جستجوی برکه ای جدید

((درس‌ها و آموخته‌های تو نیست که باعث می‌شود اوضاع تغییر کند بلکه کارهایی است که به کمک آن درس‌ها انجام می‌دهی. به یاد داشته باش که یک شمع می‌تواند هزاران شمع دیگر را روشن کند، پس تلاش کن به دیگران نیز نور و روشنایی بدهی و با عملکرد خوب خود در زندگی برای دیگران الگو باشی.))

زمانی که ترس به درونت نفوذ کند، رهایی از آن ترس بسیار سخت خواهد بود.

((مانند همان چیزی باش که در آن به دنیا آمدی: آب)) با به یاد آوردن این عبارت ناگهان راه نجاتی برایش ظاهر شد.

((سعادت و خوش بختی مقصد نیست بلکه یک جریان است مانند یک سفر پرماجرا.)) او صدای جغد را می‌شنید که می‌گفت: ((همراه شدن با جریان هستی، روشی از زندگی است که باعث بقای ما می‌شود و ما را به سوی خوشبختی و شادی راهنمایی می‌کند.)) به‌هرحال زندگی موهبتی است که به ما داده شده و ما باید تلاش کنیم تا آن را با خوشی طی کنیم.

زمانی که با جریان زندگی و مسیر واقعی خود هم مسیر باشیم با حقایق شگفت‌آوری آشنا می‌شویم. یکی از حقیقت‌های هیجان‌انگیز این است که می‌فهمیم سرچشمه شادی ما یعنی زندگی جادویی، همواره منتظر ماست تا به سوی او برویم و نیروی فطری آن را درک کنیم. آیا واقعاً می‌توانیم زندگی جاودانی داشته باشیم؟ بی‌شک می‌توانیم و باید با امید به آن سمت برویم.

((برای اینکه زندگی آگاهانه و هدفمند داشته باشی به دو چیز نیاز داری: ایمان و اراده. تو با داشتن این دو چیز به هرچه بخواهی می‌توانی برسی. راه و مسیر تو در بیرون نیست بلکه در قلب توست.)