در همهجای طبیعت میشد حس نومیدی و درد را حس کرد. زمین، مانند زنی فاسد که در خلوت خود در اتاقی تاریک نشسته و تقلا میکند به گذشته فکر نکند، در خاطرات بهار و زمستان سیر میکرد و بیتفاوت در انتظار زمستانی که در راه بود به سر میبرد. از هر طرف که نگاه میکردی، با طبیعتی تاریک و کاملاً بیانتها روبهرو بودی که به گودالی سرد میمانست که نه کریلف، نه آبوگین و نه نیمۀ ماه قرمز راه فراری از آن نداشتند.
Kimia Ataei
غم باعث اتصال افراد نمیشود، بلکه بین آنان فاصله میاندازد و حتی بیعدالتی و بیرحمی در افراد غمگین بیشتر از افراد شادمان دیده میشود.
مژده
عشاق، هنگام سکوت، یکدیگر را بهتر درک میکنند و یک سخنرانی پُرشور و مهیج در گورستانْ تنها بر افراد غریبه تأثیر میگذارد، درحالیکه برای بیوه و فرزندان فرد ازدنیارفته بیمعنی و بیاهمیت جلوه میکند.
Travis
گریس نمیتوانست توضیح بدهد یا حتی خودش کاملاً درک کند که احساسش حسودی نبود، خشم بود. و علت عصبانیتش این نبود که او نمیتوانست آنگونه خرید کند یا لباس بپوشد، بلکه به این خاطر که این الگویی بود که دخترها باید مانند آن میشدند. این چیزی بود که مردها، مردم، همه از دخترها انتظار داشتند: زیبا، عزیزدردانه، لوس، خودخواه، و بیمغز.
.ً..
مطالعۀ او همانند کسی بود که در دریا، در میان تکههای شکستۀ کشتی، شنا میکند و با چنگ زدن به تکههای شکسته تقلا میکند خود را نجات بدهد.
.ً..
غم باعث اتصال افراد نمیشود، بلکه بین آنان فاصله میاندازد و حتی بیعدالتی و بیرحمی در افراد غمگین بیشتر از افراد شادمان دیده میشود.
.ً..
آدمهای غمگین، خودپسند، مغرض، غیرمنصف و ظالم حتی به اندازۀ آدمهای دیوانه هم قادر به درک یکدیگر نیستند.
.ً..
«تو حق نداشتی درد انسان دیگری را به مسخره بگیری. »
.ً..
وقتی با خطر از دست دادن نزدیکانمان روبهرو میشویم، بیشتر دوستشان داریم
.ً..
عشاق، هنگام سکوت، یکدیگر را بهتر درک میکنند و یک سخنرانی پُرشور و مهیج در گورستانْ تنها بر افراد غریبه تأثیر میگذارد،
.ً..