بریده‌هایی از کتاب چگونه از عطش دلبستگی رهایی یابیم؟

«خودتان را آن‌قدرها بزرگ نبینید، شما به‌واقع تا این حد کوچک نیستند.»

همان‌طور که یک معتاد به الکل برای ترک آن باید ابتدا اذعان کند که من یک‌الکلی هستم، شما هم باید به این‌نتیجه برسید که به‌شدت در دام قرار گرفته‌اید.

رایج‌ترین و شایع‌ترین عرصه‌ای که در آن اشخاص می‌خواهند عطش دلبستگی را ارضا کنند، رابطه عاشقانه است. اما این تنها موردی نیست که مطرح است.

قطع رابطه کردن با کسی که احساس موجودیت شما به او وابسته است بدین‌معناست که دیر یا زود باید با وحشت احساس نامرئی بودن و وجود نداشتن خود روبه‌رو گردید

وقتی او را دیدم، احساس کردم که هیچ احساسی در قبال او ندارم. آن جذابیت گذشته کجا رفته بود؟ به‌نظرم رسید که چشمان کوچکی دارد. او دیگر به آن زیبایی که قبلاً به‌نظر می‌رسید نبود. احساس کردم که او آن‌قدرها مرد جذابی نیست.

استانتون پیل در کتاب «عشق و اعتیاد» به این نکته اشاره دارد که بعضی از روابط عاشقانه از ماهیت اعتیادی برخوردارند.

واقع‌بینانه است که به این امکان و احتمال فکر کنید که هر پیوندی گذرا است

دیگر احساس نمی‌کنم باید پایبند تعهدم باقی بمانم. این یک خودآزاری است، بزدلی است، رفتاری کودکانه است. ممکن است مدتی بترسم، ممکن است مدتی تنها بشوم، ممکن است تا مدتی خودم را گم کنم. اما می‌دانم که بر این احساسات غلبه خواهم کرد... می‌دانم تا مدتی دوران سختی را پیش رو خواهم داشت. ممکن است هرگز نتوانم آنچه را که در جستجوی آن هستم پیدا کنم. اما این نمی‌تواند بدتر از عمری به شکل زندگی نیمه و نصفه‌کاره باشد.

چگونه ممکن است انتظار نداشته باشی که احساس تنهایی بکنی و برای او دلت تنگ نشود؟ اما دلتنگی برای او کاری صورت نمی‌دهد. چیزی را عوض نمی‌کند. این بدین‌معنا نیست که او را دوست داری. معنایش این است که برای در عشق بودن دلت تنگ شده است.

امکانش وجود دارد تحت‌تأثیر ناراحتی‌های ناشی از دست کشیدن از رابطه ناگهان به این نتیجه برسیم که کاری که کرده‌ایم درست نبوده است و بعد فراموش کنیم چه عواملی سبب شدند که میل به جدایی را در ما تقویت کردند.

هویت شما نشأت گرفته از سطح عطش دلبستگی است و بنابراین هویت شما را به عنوان کسی که به‌واقع هستید، مخدوش می‌سازد. شما انسان منفرد، کامل و مشخصی هستید که به اشتباه فکر می‌کنید که این‌طور نیستید.

باقی ماندن بیش از حد طولانی در یک رابطه بد و مخرب می‌تواند شما را به ناراحتی، خشم، نومیدی و احساس پوچی برساند.

در یک مورد کم‌ترین تردیدی ندارم: هر چه احساس هویت ارزشمندتر و منحصربه‌فردتری داشته باشید کم‌تر در معرض کنترل عطش دلبستگی قرار می‌گیرید.

شما برای همیشه تنها نمی‌مانید، این اندیشه مربوط به دوران طفولیت است

وقتی عشق مؤثّر نیست...

ممکن است احساس کنید که شما انسان کاملی نیستید، ممکن است احساس کنید تا زمانی‌که بخشی از شخص دیگری نباشید نمی‌توانید کامل باشید.

مراقب زمان و احوالی باشید که فکر می‌کنید «این شخص تنها شخصی است» که می‌تواند شما را خوشبخت بکند. او تنها کسی است که می‌توانید او را دوست بدارید، او تنها کسی است که می‌تواند شما را ارضا کند و غیره و غیره. به محض آن‌که از او «تنها شخصی است» استفاده می‌کنید بدانید که با واقعیت مرد کار ندارید، بلکه می‌خواهید احساسات گذشته را در خود زنده کنید که با پدر یا مادر خود داشتید. آن‌ها در زمانی دنیای شما بودند که شما در آن زمان نقش محدودی را می‌توانستید بازی کنید. حالا دنیای شما بزرگ‌تر شده است

حتی بهترین و متعهدترین مادرها نمی‌توانند همه نیازهای فرزندشان را به‌درستی برآورده سازند.

کیفیات خاصی که یک شخص باید داشته باشد تا هدف نیازهای دلبستگی شما قرار بگیرد، اغلب در سه دسته و طبقه قرار می‌گیرد: ۱ـ ویژگی‌های فیزیکی. ۲ـ ویژگی‌های شخصیتی. ۳ـ طرز برخورد او با شما.

بهتر است ازدواجی به پایان برسد اما زن و شوهر در شرایط تنفر از یکدیگر با هم زندگی نکنند و در خشم و افسردگی به‌سر نبرند.

اگر تصور می‌کنید در یک رابطه ناخوشایند قرار دارید و آن‌هم به این علت که به آن وابسته و معتاد هستید، ضرورت دارد که ریشه‌های اعتیاد خود را شناسایی کنید.

وقتی حسادت می‌کنید شریک زندگی خود را آرمان‌سازی می‌کنید و ارزش و جذابیت خود را دست‌کم می‌گیرید.

حوادث مربوط به روابط خود را یادداشت کنید. به جزییات امر توجه داشته باشید. احساسات خود را درباره تماس‌هایی که با شریک زندگیتان دارید، مکتوب نمایید.

دکتر اسکات پک می‌گوید: ممکن است وابستگی عشق به‌نظر برسد زیرا این نیرویی است که سبب می‌شود اشخاص با تمام قوا خود را با دیگران در پیوند ببینند. اما درواقع و در عمل این عشق نیست، به شکلی ضد عشق است.

«تو از این‌که ممکن است برای همه مدت عمر تنها بمانی رنج می‌بری اما این برداشت طفل درون تو از زمان است. به‌عنوان یک بالغ می‌توانم به تو قول بدهم که فردایی در کار است. من به تو قول می‌دهم بار دیگر به احساس خوبی خواهی رسید.»

وسوسه می‌شوی که دوباره به او زنگ بزنی. این کار را نکن. اگر این‌کار را بکنی به شرایط بد گذشته بازمی‌گردی. به یکی از دوستانت زنگ بزن، دوش بگیر، نوشابه‌ای بنوش، قفسه لباست را مرتب کن. اما به او زنگ نزن. این احساس بد گذرایی است، تمام می‌شود.

ازدواج تنها به‌منظور قرار گرفتن در کنار یک شخص دیگر صورت نمی‌گیرد، بلکه ازدواج روشی برای زندگی کردن است

نمی‌توان یک رابطه اعتیادی را در شرایط ناخشنودی، تألم و نومیدی حفظ کرد. برای آن‌که به این رابطه ادامه دهید ممکن است آموخته باشید که خودتان را فریب بدهید و گمان و باور کنید که شاد و خوشبخت هستید

مردها هر جا که احساس مردانه بودنشان مورد سؤال قرار بگیرد به‌شدت ناراحت می‌شوند.

ممکن است اگر به این نتیجه برسید اشخاصی که تاکنون با آن‌ها در رابطه بوده‌اید از ویژگی‌ها و خصوصیات مشابه و مشترکی برخوردار بوده‌اند دچار بهت و حیرت می‌گردید.