کتاب میکروب حسود و بدجنس

کتاب میکروب حسود و بدجنس، داستانی خواندنی از ماریا چاتزی است که نشان می‌دهد حسادت چطور می‌تواند روی دوستی‌ها و روابط خوب ما با آدم‌ها تاثیر منفی بگذارد. 

داستان میکروب حسود و بدجنس را می‌توانید با ترجمه‌ی روان از مینا میرزایی بخوانید. 

درباره‌ی کتاب میکروب حسود و بدجنس

به نظر شما میشود که یک میکروب حسود و بدجنس پایش به یک شیرینی‌فروش خیلی معروف باز شود و همه را با همدیگر دشمن کند؟

خب بگذارید داستان را از اول برایتان تعریف کنم. امیلی اس و همکارش بیکم، یک نان‌فروشی خیلی محبوب در شهر داشتند. آن‌ها نان‌ها و شیرینی‌های خیلی خوشمزه‌ای برای تمام مردم شهر درست می‌کردند. مردم حاضر بودند که برای خرید از مغازه‌ی امیلی اس ساعت‌ها در صف‌های طولانی بایستند تا بتوانند نان‌ها و شیرینی‌های خوشمزه‌ی آن‌ها را بخورند. امیلی اس و همکارش بیکم بلد بودند با نمک، شکر، کره، روغن زیتون، آرد، مایه‌ی خمیر و  چیزهای دیگر، شیرینی‌های فوق‌العاده‌ای بپزند. همه چیز در نان‌فروشی خوب پیش می‌رفت. اما یک روز سر و کله‌ی میکروب حسود و بدجنس پیدا شد. اولین کاری که میکروب حسود و بدجنس انجام داد این بود که به سراغ روغن زیتون و کره رفت و به آن‌ها هم چیزهایی گفت. حرف‌های میکروب حسود و بدجنس کار خودش را کرد و کره به روغن زیتون نگاه کرد و به او حرف‌های واقعا ناجوری زد. میکروب حسود و بدجنس که می‌خندید سراغ نمک و شکر رفت... 

کتاب میکروب حسود و بدجنس را به چه کسانی  پیشنهاد می‌کنیم 

کودکان گروه سنی پیش از دبستان از خواندن داستان میکروب حسود و بدجنس لذت می‌برند. مربیان و والدین نیز می‌توانند از مفاهیم عالی داستان میکروب حسود و بدجنس در گفتگوهایشان استفاده کنند.

بخشی از کتاب میکروب حسود و بدجنس

امیلی اس به آن‌ها گفت: «اینجا چه اتفاقی افتاده ؟ شما باید با هم همکاری کنید، مگر فراموش کردید که ما یک گروه هستیم. امروز باید کلی نان وشیرینی بپزیم. بیکم از آن‌ها در خواست کرد که همه اتفاقات را فراموش کنند و همدیگر را در اغوش بگیرند و با هم آشتی کنند . اما دعوای آن‌ها هنوز هم ادامه داشت.

همانطور که آن‌ها در حال دعوا کردن بودند ، میکروب بدجنس چاق وچاق‌تر می‌شد .