دانلود و خرید کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی
تصویر جلد کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی

کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی

گردآورنده:محمد پورکیانی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی

کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی گردآوری‌شده توسط محمد پورکیانی است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی

کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی حاصل گفت‌وگوهای محمد پورکیانی با شخصیت‌های برجستهٔ فرهنگی است که از این قرار هستند:

۱. گفت‌وگو با میثم سفیدخوش

در این گفت‌وگو، ابتدا دو رویکرد کارکردی و معنایی به فرهنگ مورد نقد قرار گرفت. بدین صورت که با وجود کارآیی رویکرد اول در فعال‌شدن سیاست‌گذاری فرهنگی، به دلیل تقلیل فرهنگ به ‌«چیزها‌» و مهندسی آن‌ها، با نوعی فروکاست فرهنگی مواجه هستیم. در رویکرد دوم اگر معانی فرهنگی را ارزش‌های والای ماندگارِ کلی در نظر بگیریم، از واقعیت سیال و روزمره فرهنگ فاصله گرفته و درک درستی از فرهنگ موجود نخواهیم داشت. در مقابل این دو رویکرد، رویکرد سوم فرهنگ را ذهنیت خودآگاه و ناخودآگاه جاری در تاریخِ انضمامی‌شده می‌داند که در قالب باورها، ارزش‌ها، آرمان‌ها، عواطف و کنش‌ها قابلیت نسبیِ بازشناسی، بازآرایی و تکرار پیدا می‌کند. ویژگی مناسبت‌سازی انسان، محور شکل‌گیری زندگی معنوی در تاریخ شده و فرهنگ را ایجاد می‌کند. مهم‌ترین تکیه‌گاه سیاست‌گذار فرهنگی در این رویکرد، بها دادن به ایده گفت‌وگو است. گفت‌وگو نه مقدمه‌ای برای یافتن پاسخ‌ها بلکه نیمی از پاسخ و راه حل بحران‌هاست، چراکه افراد در سطوح گوناگون فرهنگی درگیر درک انضمامیِ فرهنگی می‌شوند.

۲. گفت‌وگو با سید مهدی ناظمی قره‌باغ

گفت‌وگوی حاضر از زاویهٔ مبنایی و فلسفی به تغییرات فرهنگی توجه می‌کند. آقای ناظمی رویکردهای کلان به مفهوم فرهنگ را در دو رویکرد کل‌گرایانه و بخشی تقسیم می‌کنند. بسیاری از تغییرات فرهنگی که با فعالیت‌های فرهنگی صورت می‌گیرد مربوط به اجزاء و بخش فرهنگ بوده و محور و اساس و کل فرهنگ را تغییر نمی‌دهد. کلیت فرهنگی قابل انکار نیست، چراکه انسان موجود تکه‌تکه‌ای نیست و سنخیتی میان وجوه زندگی‌اش وجود دارد. ولی این کلیت در دسترس ما نبوده و امکان مهندسی کلان آن وجود ندارد. کلیت فرهنگ با مجموعه تغییرات خُرد فرهنگی تغییر می‌کند. اجزا در یک نسبت با هم قرار گرفته و کل را ایجاد می‌کنند. این نسبت در دوره‌های تاریخی گوناگون متفاوت بوده و توحیدی یا اومانیستی شده است. رابطه تغییر اجزا و تغییر کل فرهنگ، مسئله اساسی در تغییر فرهنگی است. برای تغییر فرهنگی باید به رابطه دوری و رفت و برگشتی میان اجزای فرهنگ با هم و میان اجزا و کل توجه داشت. هر تغییری در هر سطحی از فرهنگ، سایر ابعاد فرهنگ را متأثر می‌کند. از مجموع این فعالیت‌های به ظاهر مجزّا، کلیت فرهنگ تحت تأثیر قرار می‌گیرد. با توجه به همین تعدد عوامل و سطوح فرهنگ، نمی‌توان از مهندسی متمرکز فرهنگ دفاع کرد. بلکه نهایتاً می‌توان برای تغییر اجزای فرهنگ برنامه‌ریزی کرد، بدین صورت که ضمن فهم وضعیت موجود فرهنگی و رعایت استانداردهای فعالیت در این ساختارها، به اصلاح و تغییر آن فکر کرد.

۳. گفت‌وگو با عبدالحسین کلانتری

گفت‌وگوی حاضر با رویکرد جامعه‌شناختی به مسئله تغییر فرهنگی می‌پردازد. در ابتدای گفت‌وگو از نقش دو مفهوم اساسی ‌«نیاز‌» و ‌«ارزش‌» در قوام فرهنگ‌ها بحث می‌شود. سپس توضیح داده می‌شود که تفکیک این دو مفهوم چندان درست نبوده، بلکه اساساً نیازها در دوره‌های گوناگون حامل ارزش‌های آن دوره‌اند. فرهنگ در عین حالی‌که پاسخی به نیازهای ثابت داشته، خود نیازها را تعیین کرده و ارزش‌گذاری می‌کند. البته انسان‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای در نظام معنایی فرهنگ داشته و می‌توانند در تعیین این نظام معنایی مؤثر باشند. در جهان مدرن، سرمایه‌داری چرخه نیازهای خود را معنادار کرده و در صنف‌ها و گروه‌های گوناگون نیروهای پیشبرنده خود را ساخته است. نظام معنایی دنیای مدرن با معناآفرینیِ انقلاب اسلامی به چالش کشیده شده است. هرچند مواجهه انقلاب اسلامی با جهان جدید نباید منجر به نوعی آنارشیسم در زندگی گردد، بلکه انقلاب اسلامی باید هویت خود را فهمیده و تعادل سیستمی برای حل مسائل خود ایجاد کند. بدیهی است این تعادل به معنای ایستایی آن نبوده و به سمت هویت خالص خود حرکت می‌کند. در این مسیر، هنر به عنوان نیروی افق آفرین، امیدآفرین و ایمان‌ساز، حرکت به سمت تمدن را ممکن می‌سازد.

۴. گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین ملک‌زاده

گفت‌وگوی حاضر پیرامون فهم دیدگاه شهید صدر در موضوع تغییرات فرهنگی است. استاد ملک‌زاده نظریه استخلاف شهید صدر را در راستای این موضوع می‌دانند که در کتاب‌های ‌«الإسلام یقود الحیاه‌» و ‌«سنت‌های تاریخی در قرآن‌» مورد بحث قرار گرفته است. شهید صدر نحوه تحلیل عناصر اجتماعی را دو گونه می‌دانند: تحلیل سه ضلعی که در آن انسان، طبیعت و سایر انسان‌ها به عنوان وجوه تحلیل بررسی می‌شوند. در تحلیل چهار ضلعی که نقطه عزیمت نسبت به نظریه استخلاف می‌باشد، خداوند به عنوان محور اضلاع دیگر طرح می‌شود. ایشان در طرح این نظریه از قرآن کریم به ویژه آیه ۳۰ سوره مبارکه بقره ــ ‌«إنِّی جاعلٌ فی الأرض خلیفةً‌» ــ استفاده می‌کنند. در نظریه استخلاف، انسان به عنوان مستخلَف یا خلیفه‌الله پایه حرکت تاریخ و تغییرات اجتماعی معرفی می‌شود و چون انسان، موجودی هدفمند و غایت‌مند است لذا حرکت تاریخ و جوامع بشری در بستر تاریخ نیز حرکتی معنادار و هدفمند به سوی غایتی مشخص و دارای علت غایی و کشیده شده به سوی آینده (مستقبَل) است. همه انسان‌ها ظرفیت تأثیرگذاری در این میدان را خواهند داشت. شهید صدر عملیات تغییر و ساخت محتوای داخلی انسان (جهاد اکبر) و عملیات تغییر و ساخت جامعه و فضای بیرون (جهاد اصغر) برای تغییرات اجتماعی ضروری می‌داند. شهید صدر معتقد است که در زندگی اجتماعی انسان، نظام‌ها، چارچوب‌ها و ساختارهایی حکم‌رانی و حکم‌فرمایی می‌کنند که می‌توانیم در یک عنوان کلی آن‌ها را نظام‌های اجتماعی بنامیم. تغییرات فرهنگی جدای از نظام‌های اجتماعی شکل نمی‌گیرد. یکی از ثمرات فقاهت با رویکرد اجتماعی و حکومتی، طراحی سیستم و سامانه اسلامی و نظام‌سازی فقهی است؛ و شهید صدر در کتاب ‌«اقتصادنا‌» به این مهم پرداخته است.

موضوع این گفت‌وگو یکی از مسائل مهم علوم اجتماعی یعنی ‌«تغییر فرهنگی‌» است. ادبیات این موضوع، عموماً ارتباطی با سنّت فکری ما نداشته و برگرفته از چارچوب فکری جهان مدرن است. به نظر می‌رسد در مرحله اول باید استنطاق سنت فکری اسلامی را در دستور کار قرار داد و به‌تدریج به سمت یک وحدت مبنایی و سریان آن در علوم اجتماعی رسید.

۵. گفت‌وگو با محسن لبخندق

موضوع گفت‌وگوی حاضر، بررسی دلالت‌های حکمت متعالیه در موضوع تغییر فرهنگی است. در نگاه صدرایی ‌«فرهنگ‌»، همان نظام معنایی است که جمعی از انسان‌ها با ارادهٔ خود ذیل آن گرد آمده‌اند و با آن هویت یافته‌اند. معانی به دلیل تجرد خود موجب اتحاد وجودی پیروان خود می‌شوند. این معانی در نفس الامر خود می‌تواند حق یا باطل باشد. معانی باطل با قدرت انسان در خیال متصل او خلق شده و جامعه باطل را شکل می‌دهد، ولی با توجه به اینکه ورای نفوسِ واضع و جعل‌کنندهٔ معانی باطل، حقیقت و نفس‌الامری وجود ندارد، جامعه‌ای متشتت ایجاد می‌شود. درحالی‌که وحدت جامعه حق مبتنی بر وحدت حقیقی و متعالی معانی حق خواهد بود. برای فهم موضوع تغییر و تحول فرهنگی باید به مفهوم حرکت در فلسفه توجه کرد. انسان بر خلاف سایر موجودات مبدأ قریب حرکت خودش است و بر اثر این حرکت از لحاظ وجودی سیلان می‌یابد. بنابراین اولین نکته در تغییر فرهنگی توجه به فاعلیت انسان در تغییر است. هر چند عوامل گوناگون بیرونی بر این عاملیت اثر می‌گذارند، ولی نهایتاً این انسان است که با قدرت خود می‌تواند در مقابل عوامل بیرونی مقاومت کرده و آن‌ها را تفسیر کرده و یا تغییر دهد. مبدأ مقاومت و اراده انسان قوای ادراکی او خواهد بود که کانونی‌ترین لایهٔ هویتی هر انسان و جامعه‌ای را شکل می‌دهد. قوای ادراکی صرفاً به روش‌های استدلالی محدود نبوده و هر نوع معرفت اکتسابی یا فطری را شامل می‌شود. در مسیر تحولات تاریخی، عامل فطرت به عنوان عامل پیشران و ثابت، حضور خواهد داشت.

موضوع اصلی این گفت‌وگو ارتباط مبانی حکمت متعالیه با مسئله فرهنگ و تغییرات فرهنگی است. راه‌های گوناگونی برای فهم این ارتباط وجود دارد. یکی از این راه‌ها توضیح مبانی هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و... در حکمت متعالیه و استنتاج و استنطاق آن مبانی برای مسئلهٔ تغییر فرهنگی است. یکی دیگر از راه‌ها جستجوی مسئله در آثار حکمای صدرایی است. راه دیگر یافتن مفاهیم مرتبط با تغییر فرهنگی در اندیشه صدراست. سوال این است که نحوهٔ ارتباط این جریان فکری با حوزهٔ فرهنگ‌پژوهی، خصوصاً موضوع تغییر و تحول فرهنگ چیست.

۶. گفت‌وگو با سیدمحمدحسین هاشمیان

گفت‌وگوی حاضر به موضوع تغییر فرهنگی از زاویه علم سیاست‌گذاری می‌پردازد. نکته اول این گفت‌وگو لزوم توجه به ظرفیت نظریه‌های فرهنگی در تغییر فرهنگی است. نظریه‌هایی که ساحات گوناگونی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را تفکیک می‌کنند منطق درست تغییر فرهنگی را درک نمی‌کنند، چراکه دنبال حل مسائل فرهنگی در درون خود فرهنگ هستند و از تأثیر حوزه‌های دیگر غافل‌اند. ضمن اینکه نظریه‌های کلان باید در سطح نظریه اقدام به پیشنهاد عملی تبدیل شوند. بعد از درک سطح نظری، در مسئله‌شناسی توجه به اصل پارتو در اولویت‌بندی و شناسایی نقاط پیشران فرهنگ اهمیت می‌یابد. این اولویت‌بندی عموماً بر اساس اطلاعات و گاهی بر اساس روش شهودی شکل می‌گیرد. برای حل مسائل فرهنگی باید به دوگانه‌هایی توجه کنیم که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از ‌«تعیینی‌» یا ‌«تعینی‌» بودن، ‌«تدریجی‌» یا ‌«دفعی‌» بودن. به طور کلی برای تغییر فرهنگی سه عامل ساختار، عامل انسانی و فناوری اهمیت دارند. در این میان عامل محوری، عامل ‌«انسان‌» است که اگر قدرت پیدا کند عوامل دیگر را جهت می‌دهد. رابطه ولایی انسان در حوزه مدیریت یک رابطه حقیقی و غیر اعتباری است که با رشد انسان ایجاد می‌شود. انسان‌سازی در حالت قرنطینه‌ای صورت نمی‌گیرد، بلکه افراد به اندازه ظرفیت درگیر میدان عمل می‌شوند. آنچه به عنوان استعدادیابی بیان می‌شود فقط قابلیت هوشی و مهارتی را در نظر می‌گیرد، درحالی‌که انسان‌سازی به رشد وجودی افراد توجه می‌کند.

مسئله ‌«تغییر و تحول فرهنگی‌» از طریق سازمان فرهنگی، کمتر در محتوای آموزشی رشته‌های سیاست‌گذاری و مدیریت پرداخته می‌شود. درحالی‌که اساساً ایجاد ساختارها و سازمان‌ها و چرخه‌های سیاست‌گذاری برای تغییر و اصلاح فرهنگ بوده است. سوال این است که فارغ از مباحث بنیادین نظری، آیا می‌توان در علوم مدیریتی و سیاستی نقاط عزیمتی برای بحث تغییر فرهنگی طرح کرد؟

۷. گفت‌وگو با سینا کلهر

در گفت‌وگوی حاضر آقای کلهر ابتدا به ویژگی تاریخی تغییر فرهنگی پرداخته و این مسئله را مسئله بحرانی نسل جدید می‌داند، چراکه در هیچ دوره تاریخی چنین شدت و سرعتی در تغییرات ثبت نشده است. این سرعت بالا موجب شوک‌های فرهنگی متعددی در تاریخ ایران شده و فرصت نظریه‌پردازی این تغییرات را از ما گرفته است. در ادامه ایشان به سه نوع از مباحث جامعه‌شناسی در موضوع تغیییر فرهنگی اشاره می‌کنند: توصیف تغییرات، علل تغییرات، چگونگی فرایند تغییرات. یکی از متغیرهای اساسی در فهم این سه سطح در ایران، بررسی جایگاه و قدرت دولت‌ها است که به‌تدریج کاسته شده و به افراد و گروه‌های مدنی منتقل شده است. ایشان در ادامه با توجه به مفهوم فرهنگ، فرایند تغییر فرهنگی را توضیح می‌دهند. بر این اساس فرهنگ در یک رویه تاریخی و در فرایند رفع نیاز توسط انسان‌ها ایجاد شده و به صورت اکتسابی از نسلی به نسل بعد منتقل شده است. انسان با توجه به ظرفیت‌های درونی و امدادهای الهی، نسبت به یک نوع از رویه رفع نیاز احساس رضایت حاصل کرده و آن را در فرهنگ خود وارد می‌کند. با این توضیح فرهنگ، سنت‌ها و کدهای رفتاری است که در زندگی نقش راهنمای انسان را ایفا می‌کنند.

۸. گفت‌وگو با سیدحسین شهرستانی

در ابتدای گفت‌وگو، جناب آقای شهرستانی با بررسی تاریخ تکوین جامعه‌شناسی، پرسش از تغییر فرهنگی را اساس شکل‌گیری علم مدرن می‌دانند. پیش از این در سنت حکمت عملی و اندرزنامه‌ها و سیاست‌نامه‌ها، وضعیت آرمانی توضیح داده می‌شود و کمتر به منطق تغییر عینی توجه پرداخته‌اند. با طرح ماکیاولی تغییر به صورت علی و عینی مسئله علم می‌شود و علوم اجتماعی مدرن و به خصوص جامعه‌شناسی شکل می‌گیرد. به‌تدریج با به حاشیه رفتن ربوبیت الهی و عاملیت انسانی از جامعه، ادعای تبیین علی و عینی جامعه‌شناسی به اوج خود می‌رسد. بدین صورت است که تبیین ریاضی‌وار فراگیر شده و ابزار جامعه‌شناسی برای کنترل و مدیریت جامعه می‌شود. اگر هم به ساختار و بنای جامعه توجه می‌شود از این جهت است که قدرت تبیین عینی به ما می‌بخشد. به‌تدریج با افول کلان روایت‌های پیامبرگونه علم، ادعای تغییر کلان جامعه توسط جامعه‌شناسی نیز محل تردید قرار گرفت. به نحوی که به‌تدریج نقش ‌«معنابخشی‌» علوم اجتماعی بر نقش کنترلی آن‌ها غلبه کرد و مطالعات فرهنگی طرح می‌شود.

خواندن کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به متخصصان حوزهٔ مدیریت فرهنگی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مجموعه گفتارهای مسئله تغییر فرهنگی

«اگر جهان اندیشه و رأی انسان‌ها تغییر کند جهان هم تغییر می‌کند. تو همه اندیشه‌ای یعنی چیز دیگری غیر از این نیستی. در این جهان مدرن طرح‌های ایده آل زمین می‌خورد و بحران پیدا می‌کند. این‌طور نیست که یک نبی‌ای بیاید فریادی بزند بقیه هم به او ایمان بیاورند و جهان تغییر کند. اتمام حجت هم صورت نمی‌گیرد. چرا که این سخن در این جهان منعقد نمی‌شود تا حجت تمام شود. باید این جهان را شناخت تا بتوان در آن کاری کرد. با توجه به آن ساختارها. اینکه صرفاً مردم را دعوت کنی و اینکه دلشان پاک است این تا یک حدی جواب می‌دهد.

البته یک تفسیر دیگری از اتمام حجت هم وجود دارد که سخت‌تر است. به این معنی که دین و پیامبران و اولیای الهی حرف خود را می‌زنند، هر چند ساختارشکن باشد. به همین دلیل هم بسیاری شهید می‌شوند و ظاهراً توفیق پیدا نمی‌کنند، ولی عَلَم هدایت را برای اقلیت بالا نگه می‌دارند. خیلی هم نهایتاً اتمام حجت می‌کنند و عذاب نازل می‌شود.

بخشی از این نزاع‌های پیامبران هم به خاطر همان ساختارهای اجتماعی است که حتی پیامبران هم نمی‌توانند به این راحتی آن را تغییر بدهند. ولی جهان جدید خیلی پیچیده‌تر و ترکیب‌یافته‌تر است. اینجامعه، یک جامعه مرکب و پیچیده‌ای است و نمی‌توان با اندرزنامه‌ها تغییر داد.

یعنی شما اساساً بازگشت از جهان مدرن را ناممکن می‌دانید، به همین خاطر قدرت ساختارشکنانه‌ای برای معنابخشی سنتی دینی قائل نیستید، به همین دلیل هم می‌گویید حجتی هم تمام نمی‌شود؟

بله، از میان این ساختار باید عبور کرد، از این هاویه باید عبور کنی اگر می‌خواهی تاریخ را بسازی. انبیاء هم آمدند که عبور کنند.

پذیرش ساختارهای موجود ممکن است نوعی التقاط به همراه آورد که عملاً گذر از این جهنم ممکن نباشد. اتفاقی که مثلاً در پروتستانتسیم صورت گرفت و درواقع با مدرنیته معامله کرد. در صورتی که یک کاتولیک ترجیح داد در مقام استعلای خودش بماند، هر چند دستش از سیاست کوتاه شود.

اتفاقاً هیچ چیزی از مسیحیت باقی نماند. مسیحیت پوچ شد. خدای مسیحیان مرده است. مسیحش هم مُرده است. آن انزوا و خلوص راه به جایی نبرد. برای همین ما با امام حیّ کارمان راه می‌افتد. امام حیّ یعنی چه؟ یعنی امام این زمان.

از لحاظ تکوینی حجت خدا همیشه زنده است، ولی از لحاظ تشریعی، اتفاقاً امام ترجیح داده است در غیبت باشد تا اینکه در جامعه حاضر باشد ولی خودش نباشد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۵۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۲۵۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۶۷,۰۰۰
۳۳,۵۰۰
۵۰%
تومان