نظرات درباره کتاب جنایت و مکافات و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جنایت و مکافات

نظرات کاربران درباره کتاب جنایت و مکافات

۴٫۴
(۵۰۵)
Fatemeh Salehan
کلا کتاب های داستایوفسکی بینظیرند و خوندنشون ضروریه بنظرم داستایوفسکی مرد مقدسیه .
کاربر ۳۷۶۱۱۴۰
یادداشت های زیرزمینی رو هم بخون
kordelia
یه جادویی در قلم داستایوفسکی هست که در عین سادگی و روایت نرم و آهسته‌ی داستان، تو رو همراه و مشتاق تا آخرین لحظه نگه میداره و این شاهکاره....
کاربر 1251012
هم ترجمه خیلی خوبه و هم کتاب و نویسنده فوق العاده س و نیازی به هیچ توضیحی نداره
R Ka
این کتاب رو از انتشارات خوارزمی خریدم با ترجمه خانم مهری آهی. بسیار کتاب جالبی است. نویسنده از زاویه تازه و چندبعدی به کنش انسان نگاه کرده . خواندن این کتاب رو به دانشجویان رشته های علوم انسانی به ویژه ادبیات و روانشناسی به شدت پیشنهاد می کنم.
🌷
اگه کتاب رو نخوندید این‌نظر رو هم‌نخونید چون آخر داستان‌آمده درباره ابر انسانی که (رودیون راسکولنیکف) در نظریه اش به آن‌پرداخته و بر اساس همان به خود اجازه داده کسی را به قتل برساند کسی هست که از همه بیشتر میفهمد و اجازه دارد با استفاده از زور و اجبار و قدرت و حتی حذف دیگران به اهداف خود برسد . در انتهای داستان در یک نقدی که به نظریه خود میکند در خواب میبیندکه اگر گروه عظیمی از افراد دسته دو خودشون رو ابر انسان تلقی کنن چه میشود و میبیند که افراد تنها به فکر این هستند که عقاید خودشون رو بر دیگران غالب کنند و کسب و کار و زمین ها رو رها کرده و به بحث های طولانی و بیهوده میپردازن و بی اعتمادی در جامعه بسیار زیاد شده و بدون اینکه اندیشه جدیدی تولید شود انسان ها تنها به دنبال تلقین و اثبات نظر خود بر دیگران هستند بدون اینکه کوچکترین نقدی رو از دیگری قبول کنن و خلاصه همه فقط حرف خودشون رو حق میدونن و قحطی و فقر و بی اعتمادی در جامعه فراوان‌میشود. در نقد دوم میبینیم که بر خلاف نظریه اش که گفته بود اگر یک فرد معمولی خود رو ابر انسان بدونه و خط قرمزی رو رد کنه ،خود افراد دسته دوم‌ یعنی معمولی ها آن فرد را دستگیر و اعدام میکنن و تو ی سرش میزنن اما دید که وقتی به اشتباه خودش رو ابر انسان دانست وقتل کرد تمام افراد اطرافش از جمله دوستان دانشگاه و صاحبخانه و حتی پلیس هم سعی کردن کمکش کنن و در حکم‌قاضی تخفیف بگیرن و حمایتش کردن اما نکته آخر اینکه او در پایان کتاب به هیچ وجه وجود ابر انسان رو تکذیب نکرد بلکه ویژگی آن در ذهنش تغییر کرد او متوجه شد که ابر انسان کسی نیست که با خشم و قدرت و زور و قتل و کشتار دیگران را هدایت کند یا کسی را از دنیا حذف کند بلکه کسی هست مانند (سونیا) اوست که توانسته بود بدون خلاف یا گناهی بین‌همه زندانیان محبوب شود وحتا نفوذ زیادی در نگهبانان زندان داشته باشد و حتی به هدایت و کمک خانواده های زندانی ها هم پرداخته بود یعنی هم هدایت گری و هم نفوذ وهم پذیرش جامعه (زندان و زندان بان و خانواده ها) رو به دست بیاره و یه جور هایی همه رو مطیع خودش کنه و همه این هارو با چیزی غیر از خشونت و زور و حذف افراد یعنی با عشق و محبت و دوری از گناه به دست اورده بود. (خود فروشی: تازمانی که در شهر خود فروشی میکرد خیلی شخصیت ضعیف و آسیب پذیری بود که به راحتی بهش تهمت میزدن و تاثیر و کمک عمیق و طولانی مدتی هم نمیتوانست برای خوانوادش داشته باشد که این موضوع در داستان گفته شد) ‌و (رودیون راسکولنیکف) هم در آخر اورا به عنوان ابر انسان قبول کرد و به پای او افتاد. و همین‌موضوع میتونست درمورد (سویدریگالوف)خواستگار خواهر (رودیون) اتفاق بیفته ولی او نتوانست و خود کشی کرد یعنی( دونیا) هم میتونست ابر انسانی باشه برای هدایت و نفوذ موثر در (سویدریگالوف) برای یک زندگی بهتر . چون خیلی طولانی شد دیگه در مورد سویدریگالوف کوتاه گفتم. .
pouya.m
دوستان ببینید این ترجمه ،ترجمه واقعا روان و خوش خوانی محسوب میشه اما در کنار این روان بودن باید توجه داشت که آقای رستگار در برخی موارد از ضرب المثل های ایرانی استفاده کردند،خوب یا بد بودن استفاده از ضرب المثل های ایرانی با خود خوانندس ،اما در خوش خوان بودن ترجمه لحظه ای شک نکنید به جرات میشه گفت روان ترین ترجمه این کتاب محسوب میشه.
hamed
عالی و بی‌نظیر همین یه کتاب کافیه تا ثابت کنیم داستایوفسکی یه نابغه بی تکراره
ابویوسف
این توضیحات که کل داستان رو لو داده.
osve
دقیقا جزئیات کل داستانو گفته متاسفانه 😑
من خودمم نه خاطره
لطفا یکی بگه طرح طاقچه کجاست تا لایک کنیم برای رایگان شدن جنایت و مکافات مرررررسی
میمْ؛ مثلِ مَنْ
سه بار خوندمش و هنوز هم دوست دارم دوباره بخونم.
Sophia
شاهکاری است عمیق و خواندنی. در شرح احوال درونی برخی از شخصیت های داستان : «من گاهی گدای خویشتنم. جلوی خودم می نشینم و دستم را دراز می کنم، اما سخاوتمندی نشان نمی دهم و دستم خالی می ماند.» 📚برگرفته از کتاب اسیر گهواره، اثر کریستیان بوبن
tariw
کتابی که هیچ حرفی نمیشه واسش زد فقط باید خوندش مثل فیلم پدر خوانده تو دنیای ادبیات.
زهرا
دو، یا سه هفته ای از خوندن این کتاب میگذره. باید بگم بهترین تجربه‌ای بود که از خوندن کتابی به این قدمت داشتم و باور دارم هر کس قطعا و حتما باید حداقل یک بار این کتاب رو مطالعه کنه. به ظاهر این کتاب در باب مقایسه‌ی دو نظریه‌ای نوشته شده که درمقدمه کتاب بهش اشاره شده. اما در واقع از ابتدا تا انتهای داستان با گفت‌وگوهای ذهنی نقش اول، در مورد مسائل عمیق و بنیادی جامعه روبرو هستیم. که ناخودآگاه خواننده رو وادار به تفکر میکنه. نوع داستان پردازی چنان خواننده رو غرق میکنه که فضا، احساسات و حالات افراد رو کاملا میشه تصور کرد. نوشتن این داستان از زبان دانای کل، قطعا بهترین انتخاب نویسنده بوده. این مساله بعد از اتمام داستان و تصورش از زبان اول شخص کاملا قابل تشخیصه. اما دو مورد از شگفتی هایی که شخصا در مطالعه این کتاب حس کردم، این بود که اولا، برخلاف هر کتاب جنایی دیگه ای، قاتل از ابتدای جنایت مشخصه و به نوعی داستان، خواننده رو وادار به همزاد پنداری و همراهی با قاتل میکنه؛ ثانیا، هیچگونه تحمیل ایدئولوژی رو در داستان حس نکردم. با اینکه راسکولنیکف اعتقادات و باورهای کاملا مشخصی داشت و داستان در راستای تلاشهای مداومش برای اثبات باورهاش نوشته شده، اما وجود شخصیت هایی مثل رازومیخین یا پورفیری که زوایای مختلف پدیده ها و نظریات و جریانات رو در نظر میگیرن و هر کدوم تحلیلهای مبسوطی از قضایا ارائه میدن، نه تنها مانع از این میشه که خواننده کورکورانه اعتقادی پیدا کنه، بلکه وادار میکنه که به هر تفکر بی اساسی که از قبل هم داشته شک کنه. دیالوگ های طولانی و پر محتوا از زبان شخصیت های داستان که هر کدوم به نوعی نماینده‌ی گروهی از مردم جامعه در "هر دوره تاریخی" هستن، از ویژگی های خاص و ارزشمند این کتابه. و نهایتا اضافه کنم که این ترجمه، احتمالا بهترین ترجمه موجود از این کتابه. انقدر با عشق و دقیق و روان ترجمه شده که اگر بدون آگاهی از هویت نویسنده خونده بشه، خارجی بودن کتاب اصلا به چشم نمیاد. تجربه مطالعه تو این اپلیکیشن هم، با توجه به امکانات فوق‌العاده‌ش، خیلی خوشایند بود. ممنونم.
abolfazl
من این کتابو هم با ترجمه مهری آهی و هم از توی طاقچه با ترجمه اصغر رستگار خوندم هردو ترجمه عالی بودن بنظرم این کتاب واقعا ارزش خوندن داره..
امیرحسین حجتی
داستایفسکی چنان وضعیت یک شخص و یک موقعیت را توصیف می‌کند که من را تا یک قدمی تجربه‌ی آن پیش برده و دقیقا در مرز میان واقعیت و خیال نگه میدارد. او احساس دیوانگی راسکلنیکلف، ناامیدی مارمالادف، هوسبازی سویدریگایلف، معصومیت سونیا، غرور کاترینا ایوانونا و ... را طوری به نمایش می‌گذارد که حتی اگر خود این شخصیت ها زنده بودند و میخواستند شرح حالشان را بنویسند قطعا نمی توانستند مثل داستایفسکی آن را بیان کنند او در نمایش احساسات انسان استاد است. علاوه بر اینها داستایفسکی در توصیف مکان ها عالی عمل میکند تمام شهر پترزبورگ در قرن نوزدهم بعد از خواندن کتاب در ذهنتان مثل یک نقاشی کلاسیک نقش میبندد. قدرت ادبیات را تا به حال به این صورت ندیده بودم.
قاصدک!
داستان بسیار جذاب و کشنده است، 👌🏻 فقط یک ایراد داره که نویسنده تقریبا بیشتر شخصیت ها و محیط داستان رو سیاه نشون داده. ولی در کل از جذابیت داستان کم نمیشه و همچنان عالی هست
پرنیان
راسکلنیکف، رنجِ مجسم است. انسانی که عمیقاً رنج می‌کشد و در رنج و تنهایی و بی‌پناهی‌اش، عمیقاً تنهاست. شاید تا به حال رنج و اضطراب هیچ شخصیتی را به اندازه‌ی راسکلنیکف، این همه در رگ و گوشت و استخوانم حس نکرده بودم. در دو هفته‌ای که خواندن این کتاب طول کشید، با راسکلنیکف زندگی کردم. شب‌ها خواب چشم‌های رنج‌کشیده‌اش را دیدم و روزها به رنجِ یگانه‌اش فکر کردم. و بعد خواب چشم‌های بی‌قرار خودم را دیدم و به رنجِ یگانه‌ی خودم اندیشیدم. بعد فکر کردم که انسان چقدر در رنج‌ها و بی‌قراری‌هایش تنهاست؛ چراکه هرکس رنجش یگانه است و هیچ کس دقیقاً عین دیگری رنج نمی‌کشد. و بعد فکر کردم که این رنج چقدر جهان‌شمول است از این حیث که رنجی انسانی‌ست؛ رنجی همه‌گیر، مثل طاعون، مثل کرونا. رنجِ انسان‌بودن. ______ . . . «و عشق، تنها عشق، تو را به گرمی یک سیب می‌کند مأنوس و عشق، تنها عشق، مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد مرا رساند به امکان یک پرنده‌شدن.» ___ . . . همیشه به دلایلی نامعلوم، از ادبیات روسیه می‌ترسیدم و ازش فرار می‌کردم. این بار در بستر بیماری بودم که طی یک تصمیم تکانه‌ای، آمدم سراغ جنایت و مکافات. فکر می‌کردم با یک متن سخت‌خوان و خشک روبه‌رو خواهم شد و فکر نمی‌کردم که بتوانم تمامش کنم. اما همین که شروع کردم به خواندن، ورق برگشت و من اسیر شدم. ترجمه‌ی اصغر رستگار را خواندم؛ روان و خودمانی و گرم بود.
Mithrandir
احوالات درونی انسان‌ها و انگیزه‌هاشون فوق‌العاده به تصویر کشیده شده. همچنین شرایط روسیه در آن زمان. کتابی نیست که نیاز به تعریف داشته باشه 8)
Hesam Ashoor
کدوم ترجمه بهتره؟
Zeinab
همین ترجمه هم خیلی خوبه
کتیبه سپید
همین بهتره. دلایلم رو توی کامنتی که جداگانه نوشتم، آوردم
ooooo
ترجمه مهری آهی خوبه ولی پیدا نمیشه حتی نسخه چاپیش از دست دوم فروشی هاهم نتونستم پیدا کنم
تام ریدل
قطعا کتاب بی نظیریه تازه شرو کردم به خوندنش کلی ذوق دارم

حجم

۶۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۷۱۱ صفحه

حجم

۶۷۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۷۱۱ صفحه

قیمت:
۲۲۵,۰۰۰
۱۵۷,۵۰۰
۳۰%
تومان