نظرات درباره کتاب سمفونی مردگان و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سمفونی مردگان

نظرات کاربران درباره کتاب سمفونی مردگان

نویسنده:عباس معروفی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴۱۶ رأی
۳٫۸
(۴۱۶)
آیدین
بسیار زیبا و سرشار از تکنیک نویسندگی که در آخر کتاب باید حواست باشه تا راوی رو‌گم نکنی. عالی بود. 🥇
بهناز بهادری کیا
من راوی رو صد بار تو این داستان گم کردم😁
مُنـــا
دلم میخواست این کتاب هیچوقت تموم نشه…..
فاطمه شونم
اگه بگم یکی از شاهکار های عباس معروفیه بازم در مورد این کتاب کم لطفی کردم از اون جایی که از این سبک رمان ها و داستان ها خوشم میاد واقعا شیفته این قلم شدم. البته فک میکنم سبک داستان پردازی ایشون خیلی ناگهانی و یهوییه و بدون هیچ مقدمه ای به بطن داستان میره و خود این ممکنه باعث بشه که خواننده کمی گیج شه اما وقتی خودت با داستان همراه میشی انگار که خودت رو شخصیت های اون داستان میبینی.
کاربر 2832167
بسیار زیبا و غمگین بود... شخصیت ها نمادین بودن و محتوا کتاب بیانگر حقیقت تلخ جامعه و مبارزه بین مدرنیته و سنت گرایی بود
همسایه
مبارزه بین مدرنیته و سنت گرایی😳😳😳 شاید چون جابر میخواست که آیدین هم مثل خودش کاسب بشه این نظر رو دارین،ولی این ربطی به مدرنیته نداره، و در داستان اصلا موضوع، جنگ بین نسلها نبود
Argon18
سینی؟ سینی را گذاشت پشت شیر آب. داد زد.مگر نگفته ام اوضاع خیلی خراب است؟ خرابی از حد گذشته. کتاب را انداخت. زل زد به تصویر سیاه سفید رویش و زمزمه کرد، اورهان اورهان. دلش گرفته بود. اشک نه ولی خرابی از حد گذشته بود. سرعین، اردبیل، شورابی را میشناخت. گفتم پس این بود پس دنبال این می گشتی؟ آیدین گفت: دنبال خودم. او هیچ وقت حضور نداشت، کمرنگ بود و شاید ناپدید. آن روز نحس. این زندگی بود که در میان پاپاخ ها جریان داشت، در میان تخمه ها و پسته ها. خرابی از حد گذشته بود و سهراب تنها شده بود. سوز بود برف بود سرما بود، آدمی؟ نمی دانم بود یا نبود ولی هرچه بود دلش تنگ بود، تنگِ زیرزمین و کتاب و چوب. گفتم هرچه باشد برادر بزرگترت است. گفت آقا داداش، خسته ام. مرا با خودت میبری؟ گفتم کجا؟ گفت: دنبال خودم.
قمارباز
کسی به جمشید دیلاق توجه نکرد ؟ همه ما یه زمانی مثل جمشید دیلاق بودیم که اورهان ساعتها اونو منتظر نگه می‌میداشت و اصلا براش مهم نبود که اون ساعتها جلو در منتظره
پرواز
سمفونی مردگان؟ الان که دارم می نویسم بیش از نصف کتاب را خوانده‌ام... و برای اینکه قراره کتاب تموم شه پر از دلتنگی ام... چقدر یک کتاب میتونه درد رو غم و شکستن رو خوب به تصویر بکشه؟؟؟ چقدر میتونه یه کتاب خوب باشه تا آدم از سر حس کردن اون درد لعنتی گریه بکنه! سمفونی مردگان خلاصه ای کوتاه از زندگی همه ما پسران و دخترانی که هر کدوممون حداقل بخش کوتاهی از رو تو دنیای واقعی حسش کردیم... درک نشدن تحقیر شدن زن بودن دیوانه خطاب شدن و.... من ۲بار تا اینجای کتاب سوختم و گریه کردم: یکبار وقتی که پدر برای اولین و آخرین بار به آیدین خندید و آیدین از سر شوق اون روز رو اولین روز تولد و زندگیش خواند و یکبار وقتی آیدا خودشو به آتیش کشید....
farideh.m
داستانی کاملا متفاوت وبی نظیر، اسم کتاب برازنده ی داستانش هست.داستانی سراسر غم وپایانی غم انگیزتر آدمو تواندوه عجیبی فرو میبره
✨☁️𝙎𝙠𝙮
🌙 خیلی خب.. سمفونی مردگان.. ☕🍂 🔺من نسخه ی چاپی رو خوندم اول از همه بگم که این کتاب واقعاً لیاقت اینکه بهش بگید " شاهکار " رو داره پس شک نکنین! 👀 به شدت غم‌انگیز، و پر از درس عبرته.. با خوندن داستانی با این همه ظلم، تبعیض، نفرت و جهل، زن‌ستیزی و بی‌مهری، آدم دیگه به رفتارش دقت می‌کنه؛ به خصوص رفتار والدین با فرزندانشون :) ••• داستان در مورد یک خانواده ی ساکن اردبیل هست: مردی به اسم جابر اورخانی، چهار فرزند داره. فرزند اول اسمش یوسف و یک بچه ی ساده و بی‌زبونه. فرزند دوم و سوم دوقلوهای شر و شیطونی به اسم های آیدین و آیدا هستن. فرزند چهارم هم اورهان، یه پسر پدر‌پسند، که دقیقاً جوریه که پدرش می‌خواد باشه :) مادرشون هم یه زن ساده و بیچاره‌ست که مبتلا به آسمِ . دختر و پسرهای خانواده ی اورخانی، هر کدوم بدبختی های خودشون رو دارن .. هر کدوم گرفتار یه سرنوشت شوم هستن... و عاقبتِ این خانواده هم قلب شما رو به درد میاره :) ••• سبک نوشتاری داستان، سیال ذهن، خیلی برام جالب بود. زمان و راوی داستان رو باید خودتون با بیشتر خوندنش می‌فهمیدید! کتاب از موومان یکم قسمت اول شروع میشه و با موومان یکم قسمت دوم تموم میشه. در اوایل کتاب، همه چیز گنگ و مبهم بود و من اصلا نمی‌فهمیدم چه خبره.. ولی چون خیلی می‌خواستم بدونم این کتاب چجوریاست، ناامید نشدم و پیش رفتم.. و هرچی جلوتر می رفتم تلخی داستان بیشتر می‌شد اما در کمال تعجب، باوجود این مزه ی تلخ، مشتاق کامل خوندن کتاب بودم. موومان سوم برای من لذت بخش بود، داستان عشق و عاشقی آیدین و سورملینا، من رو یاد آقای دارسی و الیزابت توی کتاب غرور و تعصب می‌نداخت :) اما ای داد و ای آخ از موومان چهارم که همش بغضم می‌گرفت از این اوضاع.. و به ویژه، موومان یکم قسمت دوم.. اونجا دیگه نابود شدم.. مخصوصا تو صفحه ی ۲۹۵ :) ••• این کتاب قلب شما رو پیر می‌کنه.. تلخه.. خیلی تلخ.. برای همین نمی‌دونم توصیه‌اش کنم یا نه.. از من گفتن بود؛ شما هم دیگه خود دانید که بخونید یا نه. * ولی من نباید تو این نوجوونی ، این کتاب پدر درآور رو می‌خوندم 👩🏻‍🦯
mahasti
سمفونی مردگان : تلاش برای یافتن خویش انسان هایی که انتخاب می‌کنند تا به جای درگیری با شلوغی دنیا به درون خویش بپردازند ،اکثر اوقات مثل آیدین در خطر طرد شدن قرار میگیرند،زیرا تفاوت ایجاد میکنند و تفاوت و تغیر برای بیشتر انسان ها ترسناک است ولی آیدین های دنیا شروع به سفری کرده اند که هیچ پایانی برایش قابل تصور نیستند ، آیدین ها در انتها فقط میخواهند به جواب این سوال برسند که : _«من کیستم؟» بعضی ها نمی توانند به عمق این مطلب برسند و در ساحل با حسادت به افرادی که داخل آب هستند نگاه میکنند مانند اورهان ها ،اورهان ها با زنجیر های نامریی به مال و ثروت به زمین بسته شده اند و از نگاه کردن به آیدین ها که در عمق سیر می‌کنند متنفر هستند ،چون تحمل تفاوت نگاه دیگری به جز خویش را ندارند چون توانایی تحمل سردی آب ،برای رسیدن به حقیقت را ندارند . بعضی ها که اینجانب آن هارا (تغیرناپذیر ها )می نامم مانند پدر خانواده به ریشه های پوسیده ایی،از گذشته خود را بند میکنند و میخواهند که پوسیدگی را انتقال دهند ،آن ها کوته بین و متعصب هستند . بعضی ها مانند مادر خانواده با منفعل بودن نسبت عزیزان خود عمیق ترین ظلم را در حق آن ها روا می‌دارند . و در انتها بعضی افراد مانند آیدا مثل گل آفتابگردانی هستند که آفتاب و محبت از آن ها به خاطر رسوم گرفته شده و در انتها آن ها صورت خود را برای گرفتن نور برمیگردانند، ولی نمی توانند در حضور نور هم به آرامش برسند چون سال های زیادی را در تاریکی گذرانده اند‌. سمفونی مردگان کتابیه که در ذهنتون می مونه طوری که اکثر اوقات می تونید برای چند لحظه در حال و هوای برفی ،اندوهگین و سردش غرق بشین.
کاربر ۲۲۱۰۵۷۷
سنفونی مردگان کتاب عجیبی بود،فکر نمیکردم یک روزی یه رمان ایرانی با این قدرت و ظرافت وجود داشته باشه کتاب ابتدا گیج کننده ست،هر چی جلو میری داستان جذاب تر میشه داستان به شدت تلخ و غم انگیز سرشار از رذیلت های انسانی و افکار پلیده که همراه با عشق و تنفر در هم آمیخته شده نویسنده یک روانشناس و جامع شناس تمام عیاره،وقتی کتاب رو میخونی با تک تک شخصیت ها همزاد پنداری میکنی و انگار خود خودتی که داری تو داستان پیش میری،چقدر ملموس بود این کتاب،باهاش اشک ریختم،احساس حقارت کردم،عاشق شدم،افسرده شدم،دیوانه شدم و مردم و دوباره زنده شدم... هیچ کتاب ایرانی تا به حال منو اینقدر تحت تاثیر نذاشته بود
book worlds🥹🫂🌧️☄️
پدر:« اینجا دنبال چی میگردی؟» آیدین :« دنبال خودم»
farzanepoursoleiman
من این کتاب و نسخه چاپی شو خوندم و راضی ام که نسخه الکترونیکی شو نخریدم این کتاب من بود،ای کاش هیچ وقت تموم نمی شد غم عجیبی آیدین داشت توی داستان،از آدم همیشه ناراحت که یه زمانی اوج داشت در بین ناراحتی و به قامت اون غم افول کرد و بخاطر این غم مقدس باید ایستاد و سر خم کرد🥀
مانا
روح نویسنده سمفونی مردگان در آرامش ابدی باشد. بقیه کارهای عباس معروفی ارزش خواندن دارد. همه کارهایش قوی و تکنیکال با قصه و شخصیت پردازی عالی نوشته شده.
مَلِک گرسنه
غمگین،دردناک و جذاب
کامران اخوان
سلام دوستان سمفونی مردگان را تمام کردم. حس خوبی ندارم. ولی بشدت تحت تاثیر قرار گرفتم. تلخی اش همان تلخی داروست که موجب درمان است.
گمنام۶۸
قلم و داستان پردازی خوب بود اما تصویری تاریک و سیاه ارائه می داد که حال آدم رو بد میکنه!!! همه ش بدبختی و سیه روزی😑
k.hashemzade
کاش کتاب را در قسمت بی نهایت میگذاشتید
اسما امانی
یک سبک بخصوصی داشت مثل فیلمنامه نویسی، دقیقا نمیدونم اسم این سبک چی هست ولی جالب بود، چند جای داستان از مظلومیت و جبر روزگار اشکم سرازیر شد.
فرزند ناخلف پادشاه سوم
خیلی مبهمه. خیلی سریع و نامشخص از گذشته به حال میپره و تشخیصش واسه خواننده سخته. من باهاش ارتباط نگرفتم ولی شخصیت پدر رو خیلی خوب توصیف کرده

حجم

۲۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۰ صفحه

حجم

۲۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۰ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۵۷,۰۰۰
۴۰%
تومان