بریدههایی از کتاب در انتظار گودو
۳٫۲
(۳۶)
تمایز میان طرح و داستان، تمایز بسیار ظریفی است که اولین بار فرمالیستهای روسی آن را مشخص کردند. از نظر آنها طرح (sujet) در برگیرنده عناصر ساختاری مهم، نظیر عناصر علی و دیگر انواع روابط معنیدار، پیکربندیهای زمانی و فضایی، و غیره است، درحالیکه داستان (fable) صرفآ عبارت است از توالی منظم و زمانی رویدادها و حوادث.
محمدعلی دهاقین
تمایز میان طرح و داستان، تمایز بسیار ظریفی است که اولین بار فرمالیستهای روسی آن را مشخص کردند. از نظر آنها طرح (sujet) در برگیرنده عناصر ساختاری مهم، نظیر عناصر علی و دیگر انواع روابط معنیدار، پیکربندیهای زمانی و فضایی، و غیره است، درحالیکه داستان (fable) صرفآ عبارت است از توالی منظم و زمانی رویدادها و حوادث.
محمدعلی دهاقین
استراگون: (اطوار وحشیانه، واژههای نامفهوم. و در نهایت) چرا هیچوقت نمیذاری بخوابم؟
ولادیمیر: احساس تنهایی میکردم.
استراگون: داشتم خواب میدیدم خوشبختم.
Reza.golshan
ولادیمیر: بیا وقتمون رو با این بحثهای بیهوده تلف نکنیم!
(مکث. با حرارت) بیا کاری بکنیم، درحالیکه فرصتش رو داریم! هر روز که به وجود ما احتیاج نیست! در واقع شخصآ به وجود ما احتیاجی نیست. بقیه هم بهیکسان با این قضیه خوب برخورد میکنند، اگر نگیم بهتر. این نالههای کمک که هنوز در گوش ما صدا میکنه، خطاب به همه بشریته! ولی در این مکان، در این لحظه از زمان، همه بشریت خواهناخواه ما هستیم، چه خوشمون بیاد یا نه. پس بیا قبل از اینکه دیر بشه، نهایت تلاشمان رو بکنیم! بیا برای یکبار هم که شده به بهترین وجهی نماینده این نژاد متعفنی باشیم که تقدیری ظالمانه ما رو بهش منتسب کرده!
Reza.golshan
ولادیمیر: آیا خواب بودم، وقتی دیگران رنج میکشیدند؟ آیا الان هم خوابم؟ فردا، وقتی بیدار شدم، یا فکر کردم که شدم، در مورد امروز چی بگم؟ اینکه با دوستم استراگون، در این مکان، تا سر شب، منتظر گودو بودیم؟ اینکه پوتزو رد شد، با باربرش، و با ما صحبت کرد؟ احتمالا. ولی توی همه اینها چه حقیقتی وجود داره؟(استراگون که بیهوده با پوتینهایش ور میرفت، دوباره چرت میزند. ولادیمیر به او نگاه میکند.) اون هیچی نمیدونه. با من در مورد کتکهایی که خورده حرف میزنه و من یه هویج بهش میدم. (مکث) حیران میان گور و تولدی سخت. پایینِ سوراخ، به کندی، گورکن دست به کار قابلگی میشه. ما به اندازه کافی وقت داریم که پیر بشیم. هوا پر از نالههای ماست. (گوش میکند.) ولی عادت بیحسکننده بزرگه. شاید هم یه نفر به من نگاه میکنه، یه نفر هم در مورد من حرف میزنه، اون خوابه، اون هیچی نمیدونه، بذار بخوابه. (مکث) من نمیتونم برم! (مکث) چی گفتم؟
Ali Mobham
حجم
۱۱۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۱۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۷۸,۰۰۰
۵۴,۶۰۰۳۰%
تومان