بریدههایی از کتاب من ملاله هستم
نویسنده:کریستینا لمب، ملاله یوسف زی
مترجم:هانیه چوپانی
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۸از ۷۲ رأی
۳٫۸
(۷۲)
در بیست و هفت دسامبر بینظیر بوتو انتخاباتی در باغ لیاقت، پارکی در راولپندی که نخست وزیر اول کشور ما لیاقت علی در آنجا ترور شده بود، برگزار کرد.
بینظیر بوتو در میان سر و صدای هلهله و شادی اعلام کرد: «ما نیروهای افراطگرا و شبهنظامی را با قدرت مردم شکست خواهیم داد.»
خودروی حامل او تویوتا لندکروز ضد گلوله ویژهای بود و هنگامی که باغ را ترک میکرد بینظیر روی صندلی اتومبیل ایستاد و سرش را از سقف باز ماشین بیرون آورد تا برای مردم دست تکان بدهد. ناگهان صدای تیراندازی و انفجار شنیده شد زیرا بمبگذاری انتحاری خود را در کنار اتومبیل او منفجر کرده بود. بینظیر آهسته به پایین لغزید. دولت مشرف بعدها گفت که سر او به سقف یا یک جسم سخت اصابت کرده بود و مردم میگفتند بینظیر با شلیک گلوله کشته شد.
در حال تماشای تلویزیون بودیم که ناگهان اخبار شروع شد. مادربزرگ میگفت: «بینظیر شهید خواهد شد.»
S
نخستوزیر ذوالفقار بوتو ضیاء را برای فرماندهی ارتش برگزید زیرا او گمان میکرد که ضیاء خیلی باهوش نیست و نمیتواند خطری داشته باشد. بوتو او را «میمون من» صدا میزد. ولی ضیاء مرد حیلهگری از آب درآمد. او افغانستان را محل تجمع مجدد نه تنها غربیهاـ که تصمیم داشتند گسترش کمونیست از اتحادیه شوروی را متوقف سازند ـ بلکه مسلمانانی از سودان تا تاجیکستان که پاکستان را به عنوان کشوری اسلامی که مورد حمله کافران قرار گرفته میپنداشتند قرار داد.
S
مادرم به سراغم میآمد. او میگفت: «پیشی!»
مادر مرا «پیشی» یا همان گربه صدا میزد.
در همین لحظه متوجه زمان شده و فریاد میزدم: «زنداداش، دیرم شد!»
در فرهنگ ما همه چون خواهر و برادرند و اینگونه یکدیگر را صدا میزنند.
2
«اگر شکست بخورید بسیار پسندیدهتر است تا این که برای دستیابی به پیروزی به فریب متوسل شوید.»
کاربر ۱۱۵۸۰۱۳
چای محلی ما ترکیبی از شیر و شکر و هل است.
امیرعلی
پدرم میگوید که در سرزمین ما اندیشه جهاد بیشتر توسط سازمان اطلاعات مرکزی امریکا تقویت میشود. حتی متون درسی کودکان در اردوگاههای پناهندگان توسط دانشگاهی امریکایی تهیه شده بود و ریاضیات پایه را از طریق جنگ آموزش میداد. آنها مثالهایی مانند: «اگر پنج تن از ده کافر روس توسط یک مسلمان کشته شود پنج تن دیگر باقی میمانند یا تفریق ده گلوله از پانزده برابر با پنج گلوله میشود.»
✿Farzaneh✿
جناح میگوید: «هیچ مبارزهای بدون همراهی زنان دوشادوش مردان پیروزی به بار نخواهد آورد. دو قدرت در جهان حکمرانی میکند؛ یکی شمشیر و دیگری مداد، از این گذشته قدرتی دیگر با نیرویی بیش از آن دو وجود دارد و آن در دست زنان است.»
✿Farzaneh✿
ترک دره برای من مشکل بود. دوبیتی را که مادربزرگم همیشه میخواند به یاد آوردم: «هیچ پشتونی سرزمین محبوبش را به میل خود ترک نمیکند مگر به خاطر فقر یا عشق.» اکنون ما برای دلیل سوم، طالبان که شاعر دوبیتی هرگز تصورش را هم نمیکرد از سرزمینمان خارج میشدیم.
هنگام ترک خانه احساس میکردم که قلبم پاره پاره میشود. روی بام ایستاده و به کوهستان الوم که قله آن پوشیده از برف بود چشم دوختم. آنگاه به درختان پوشیده از برگ نگاه کردم. میوههای درخت زردآلو را به احتمال زیاد کسی خورده بود.
سکوتی مرگبار بر همهجا حکمفرما بود. هیچ صدایی از رودخانه یا باد شنیده نمیشد، حتی صدای جیک جیک پرندگان نیز به گوش نمیرسید.
دلم میخواست گریه کنم زیرا احساس میکردم دیگر هرگز خانهام را نخواهم دید.
S
پدرم معلم، حسابدار و مدیر مدرسه بود. او همچنین زمین را جارو میزد و دیوارها و دستشوییها را تمیز میکرد. او از تیر چراغ برق بالا میرفت تا بنرهای تبلیغاتی مدرسه را نصب کند گرچه او به قدری از ارتفاع وحشت داشت که وقتی از نردبان بالا میرفت پاهایش میلرزیدند. اگر لوله آب خراب میشد او به عمق چاه میرفت تا خودش آن را تعمیر کند. وقتی او را در این حال میدیدم که وارد چاه شده و ناگهان ناپدید میشد با این اندیشه که وی هرگز باز نخواهد گشت گریه میکردم.
پس از پرداخت اجاره و حقوقها اندکی پول برای غذا باقی ماند. ما چای سبز مینوشیدیم زیرا توانایی تهیه شیر برای چای معمولی را نداشتیم. پس از مدتی پدر برنامهای برای تاسیس یک مدرسه دیگر در نظر گرفت که تصمیم داشت آن را «موسسه آموزشی ملاله» بنامد.
S
در هیچ جای قرآن نوشته نشده است که زن باید به مرد وابسته باشد. این کلام از آسمان نیامده است که زن حتماً باید مطیع مرد باشد.
Nika
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۵۶,۰۰۰۳۰%
تومان