بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جزء از کل | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جزء از کل

بریده‌هایی از کتاب جزء از کل

نویسنده:استیو تولتز
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۹۱۹ رأی
۳٫۸
(۹۱۹)
حق با بودایی‌ها است. آدم‌های گناهکار به مرگ محکوم نمی‌شوند، به زندگی محکوم می‌شوند.
az_kh
هیچ‌چیز جالب و خوبی در عشق یک‌طرفه وجود ندارد. به‌نظرم کثافت است، کثافت مطلق. عشق به کسی که پاسخ احساساتت را نمی‌دهد ممکن است در کتاب‌ها هیجان‌انگیز باشد ولی در واقعیت به شکل غیرقابل تحملی خسته‌کننده است.
maede
دلم نمی‌خواد خودت رو درگیر شرافت، غرور یا احترام به خود کنی. تمام این‌ها یه مشت وسیله هستن برای این‌که بهت کمک کنن سر خودت رو برنزه کنی.
Astronaut
مردم همیشه شکایت می‌کنن که چرا کفش ندارن تا این‌که یه روز آدمی رو می‌بینن که پا نداره و بعد غر می‌زنن که چرا ویلچر اتوماتیک ندارن. چرا؟ چی باعث می‌شه که به طور ناخودآگاه خودشون رو از یه سیستم ملال‌آور به یکی دیگه پرت کنن؟ چرا اراده فقط معطوفه به جزئیات و نه به کلیات؟ چرا به جای "کجا باید کار کنم؟" نمی‌گیم "چرا باید کار کنم؟" چرا به جای "چرا باید تشکیل خانواده بدم؟" می‌گیم "کی باید تشکیل خانواده بدم؟" چرا ناگهان تغییر کشور نمی‌دیم؟ چرا همهٔ فرانسوی‌ها نمی‌رن اتیوپی و بعد اتیوپیایی‌ها برن انگلستان و همهٔ انگلیسی‌ها برن کارائیب و به همین ترتیب، تا بالاخره زمین رو به همون شکلی که باید باهم قسمت کنیم و از شر وفاداری شرم‌آور و خودخواهانه و سفاکانه و متعصبانه نسبت به خاک خلاص بشیم؟ چرا اراده حروم موجودی می‌شه که انتخاب‌های بی‌شماری داره ولی تظاهر به داشتن فقط یک یا دو انتخاب می‌کنه؟
Ben
«ساده است زندگی مطابق نظر دنیا، ساده است در انزوا زندگی کردن مطابق میل شخصی، ولی مرد بزرگ کسی است که در میانهٔ جمع، قادر است از استقلال و تنهایی‌اش لذت ببرد.»
Ben
«راستش من زیاد به این عکس‌ها نگاه نمی‌کنم، چون تنها چیزی که با دیدن عکس مرده‌ها به ذهنم می‌رسه اینه که اون‌ها مرده‌ن. فرقی نمی‌کنه ناپلئون باشه یا مادرم، همه‌شون مرده‌ن، به همین سادگی.»
کاربر ۲۲۶۹۰۲۳
ممکن است تمام پول دنیا مال تو باشد آقای هابز، ممکن است تمام دنیا و ذراتش را صاحب باشی، ممکن است از ماه و ستارگان سود سهام بگیری ولی من جوانم و تو پیر و من چیزی دارم که تو نداری ــ آینده.
feri
این فکر که ما با این بچه یک بنای یادبود پوچ برای رابطهٔ عاری از شورمان ساخته‌ایم از ذهنم بیرون نمی‌رود ــ ما برای چیزی نماد ساخته‌ایم که ارزش نمادپردازی ندارد:‌ بنایی دیوانه از گوشت که با نسبتی مساوی با عشقِ در حال کوچک شدن‌مان بزرگ می‌شود تا این‌که بمیرد.
سارا
شمار قول‌هایی که در لیست مضحکم به خودم دادم به پنجاه رسید و وقتی کاغذ را پاره کردم، فکر کردم بایدها و نبایدهای سال نو اعترافی است حاکی از این‌که می‌دانیم مقصر بدبختی‌های‌مان خودمان هستیم نه دیگران.
سارا
من پسرم رو می‌شناسم. تو چی؟» «البته، جسپر تمام امسال شاگرد من بوده.» «بقیه‌شون هم؟ پس می‌تونن بخونن و بنویسن: عالی. یه عمر نوشتنِ فهرست خرید، این مشکل که حل شد. ولی تو می‌شناسی‌شون؟ خودت رو می‌شناسی؟ برای این‌که اگر خودت رو نشناسی نمی‌تونی کمک‌شون کنی خودشون رو بشناسن. احتمالاً مثل بقیهٔ معلم‌های بی‌روح این مدرسهٔ دولتی شپش‌زده داری وقت همه رو این‌جا تلف می‌کنی تا یه لشکر مقلد ترسو بار بیاری، به جای این‌که به شاگردات یاد بدی باید چه‌جوری فکر کنن به‌شون یاد می‌دی باید به چی فکر کنن. سعی می‌کنی بریزی‌شون تو قالب یک مالیات‌پرداخت‌کن بی‌عیب‌ونقص به جای این‌که به خودت زحمت بدی بفهمی واقعاً کی هستن.»
nastaran84
آدم‌ها هیچ راز و رمزی ندارن چون مدام مشغول وراجی‌ان!
lonelyhera
آزادی هیچ حسی را در من بیدار نمی‌کند. چون در دنیای واقعی معنای آزادی این است که باید تن به تألیف بدهید، حتا اگر داستان‌تان مفت نیرزد.
lonelyhera
اون‌قدر امکانات نداری که بتونی درست زندگی کنی، از اون‌طرف هم نمی‌تونی به مرگ راضی بشی. حالا می‌خوای چه‌کار کنی؟» «نمی‌دونم! من چهارده سالمه!» «من و تو سرنشین یه کشتی هستیم. این‌جا تو زندان نمی‌شه درست زندگی کرد. نمی‌تونی با دخترا قرار بگذاری یا برای خودت غذا درست کنی یا دوست پیدا کنی یا بری دنسینگ یا از این مدل کارهایی که به خامه گرفتن از سطح زندگی معروفن، کارهای خاطره‌انگیز. پس من هم مثل تو، نمی‌تونم زندگی کنم. مثل تو نمی‌تونم هم بمیرم. دوباره ازت سؤال می‌کنم، باید چه‌کار کنیم؟» «نمی‌دونم.» «باید یه چیزی خلق کنی!»
Ben
ترس از مرگ پایهٔ اصلی تمام باورهای انسان است.
کاربر ۲۲۷۹۳۳۸
عجیب نیست که مهم‌ترین اگزیستانسیالیست‌ها فرانسوی بوده‌اند. طبیعی است که از هستی بترسی وقتی مجبوری چهار دلار برای یک فنجان قهوه پول بدهی.
وحید
دوست نداشتم خاطراتم را با خودم ببرم این‌طرف و آن‌طرف. خیلی سنگین بودند.
Hana
ما آدم‌های تنبلی بودیم که اسیر ماجرا شده بودند و با زندگی بازی می‌کردیم، ولی خجالتی‌تر از آن بودیم که تا ته ماجرا برویم.
Malihe.s Khatami
تو چیزی هستی که فکر می‌کنی. پس اگه نمی‌خوای شبیه پدرت بشی نباید با فکر کردن خودت رو به یه گوشه ببری ــ باید با تفکر خودت رو ببری به فضای باز. تنها راهش هم اینه که از این‌که ندونی چی درسته و چی غلط لذت ببری. تن به بازی زندگی بده و سعی نکن از قانون‌هاش سر دربیاری. زندگی رو قضاوت نکن، فکر انتقام نباش، یادت باشه آدم‌های روزه‌دار زنده می‌مونن ولی آدم‌های گرسنه می‌میرن، موقعی که خیالاتت فرو می‌ریزن بخند، و از همه مهم‌تر، همیشه قدر لحظه‌لحظهٔ این اقامت مضحکت رو تو این جهنم بدون.»
Mahdie
ما با بی‌توجهی خودمان را در افکار منفی غرق می‌کنیم و نمی‌دانیم دائم فکر کردن به این‌که «من مفت نمی‌ارزم.» احتمالاً به اندازهٔ کشیدن روزی یک کارتن سیگار بی‌فیلتر کمل سرطان‌زاست.
فرزانه
گفت این خواست خدا بوده و جواب متقاعدکننده‌ای برای مخالفت با گفته‌اش به ذهنم نرسید، نمی‌دانم چرا فکر می‌کرد می‌تواند خواست خدا را بفهمد.
فرزانه

حجم

۶۷۰٫۵ کیلوبایت

حجم

۶۷۰٫۵ کیلوبایت

قیمت:
۱۴۷,۰۰۰
۷۳,۵۰۰
۵۰%
تومان