بریدههایی از کتاب جزء از کل
۳٫۸
(۸۴۶)
وقتی مردم فکر میکنند چند روز بیشتر به پایان عمرت نمانده با تو مهربان میشوند. فقط موقعی که در زندگی پیشرفت میکنی به تو چنگودندان نشان میدهند.
نیما
دوست دارم از پدرم تشکر کنم که به من طعم خشونت را چشاند، همینطور از پدربزرگم که به پدرم طعم خشونت را چشاند که او هم در عوض این طعم را با دهان من آشنا کرد. من فرزند ندارم و بنابراین مجبورم این ارثیه را برای آشنایان و رهگذران بگذارم. در ضمن دوست دارم از سیستم عدالت نیو ساوث ولز تشکر کنم که به من درس بیعدالتی داد، از پلیس نیو ساوث ولز به خاطر فساد خستگیناپذیر و خشونت بیپایانش، از خشونت در سینما که باعث بیحس شدن قربانیان من شد به طوری که طول میکشید تا بگویند آخ، از کسانی که بر من پیروز شدند
وحید
دردسر باطل کردن کارت اعتباری و گرفتن المثنای گواهینامه چنان برای اکثریت مردم غیرقابل تحمل است که حاضرند برای اجتناب از آن جانشان را بدهند... بهنظرشان مرگی تدریجی و دردناک بر اثر جراحت چاقو بینهایت لذتبخشتر است از سروکله زدن با بوروکراسی ادارهٔ راهنمایی و رانندگی...
وحید
همینطور که به قعر میرویم، تقصیر همهٔ مشکلات دنیا را میاندازیم گردن استعمار و کاپیتالیسم و شرکتهای چندملیتی و سفیدپوست احمق و امریکا، ولی لازم نیست برای تقصیر اسم خاص درست کرد. نفع شخصی: ریشهٔ سقوط ما همین است و در اتاق هیئتمدیره و اتاق جنگ هم شروع نمیشود. در خانه آغاز میشود.
وحید
ما داریم بهسرعت تبدیل به اولین ملتی میشیم که جمعیتش متشکله از قهرمانانی که هیچ کاری نمیکنن جز تجلیل از هم. البته که ما همیشه از ورزشکارهای درجه یکِ مرد و زن قهرمان ساختهیم ــ اگه به عنوان یه دوندهٔ استقامت کارت برای وطنت خوب باشه، هم قهرمان محسوب میشی هم سریع ـ ولی حالا تنها کاری که باید بکنی اینه که در زمان نامناسب در یه جای نامناسب باشی، مثل اون بدبختی که میره زیر بهمن
azar
وقتی اینهمه تلاش میکنی یک نفر را فراموش کنی، خود این تلاش تبدیل به خاطره میشود. بعد باید فراموش کردن را فراموش کنی و خود این هم در خاطر میماند
azar
«راستش من زیاد به این عکسها نگاه نمیکنم، چون تنها چیزی که با دیدن عکس مردهها به ذهنم میرسه اینه که اونها مردهن. فرقی نمیکنه ناپلئون باشه یا مادرم، همهشون مردهن، به همین سادگی.»
azar
حجم
۶۷۰٫۵ کیلوبایت
حجم
۶۷۰٫۵ کیلوبایت
قیمت:
۱۴۷,۰۰۰
۷۳,۵۰۰۵۰%
تومان