بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب باران خوبی ها | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب باران خوبی ها

بریده‌هایی از کتاب باران خوبی ها

انتشارات:بیان معنوی
امتیاز:
۴.۷از ۱۶۲ رأی
۴٫۷
(۱۶۲)
چقدر در «قل هو الله احد» تکبر نهفته است! «احد» یعنی نمی‌تواند هیچ کسی را در کنار خودش تحمل کند. این تعابیر برای انسان‌ها زشت است ولی برای خدا زیباست. خدا حتی در مورد پیامبرش هم که واقعاً یگانه بود، می‌فرماید تو هم مثل بقیه می‌میری! یعنی این احدیت و یگانگی را تنها برای خودش می‌پسندد. همین تکبر خدا سبب می‌شود که ما عاشقش شویم.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
امیرالمؤمنین (ع) هم می‌فرماید: «شما به عمل به چیزهایی که می‌دانید محتاج‌تر هستید از دانستن چیزهایی که نمی‌دانید.»
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
. رسول گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: «مَن لَبِسَ ثَوبا یباهی بهِ لِیراهُ النّاسُ لَم ینظُرِ اللّهُ إلَیهِ حتّی ینزَعَه؛ اگر کسی لباسی بپوشد تا به وسیلهٔ آن به مردم مباهات کند تا مردم به او نگاه کنند، خدا به او نگاه نمی‌کند تا زمانی که آن لباس را از تنش خارج کند.»
کاربر ۳۳۴۵۴۹۸
اهل‌بیت (ع) می‌روند در خانهٔ خدا و صدا می‌زنند: «وَ امْنُنْ عَلَینَا بِفَضْلِک وَ لَا تَسْتَقْصِ عَلَینَا فِی عَدْلِک؛ خدایا با فضلت بر ما منت بگذار و با عدلت بر ما سخت مگیر.»
کاربر ۳۳۴۵۴۹۸
زشت‌ترین کلامی که یک انسان می‌تواند بگوید، «دلم می‌خواهد» است.
ابوالفضل سالاری
امام صادق (ع) می‌فرماید که حضرت داوود (ع) به فرزندش حضرت سلیمان (ع) گفت: «یا بُنَی، لَوْ أَنَّ الْکلَامَ کانَ مِنْ فِضَّةٍ کانَ ینْبَغِی لِلصَّمْتِ أَنْ یکونَ مِنْ ذَهَب؛ فرزندم! اگر سخن گفتن از نقره باشد، شایسته است که سکوت از طلا باشد.»
علیرضام
قهرمان واقعی کسی است که بتواند زبان خود را کنترل کند.
علیرضام
برای بشر امروز قابل هضم نیست که چرا نباید به چیزی که در دسترس اوست، دست بزند؟ چرا چیزی را که می‌تواند بخورد، نباید بخورد؟ چرا چیزی را که می‌تواند بگوید، نباید بگوید؟ چرا وقتی می‌تواند لذت ببرد، نباید لذت ببرد؟ جواب همهٔ این پرسش‌ها را باید در فلسفهٔ چشم‌پوشی پیدا کرد.
ulsar
مهم‌ترین امتحان خدا در جریان دین‌داری ما، بازی با علم و جهل ماست؛ وگرنه قرآن با این همه پیچیدگی نازل نمی‌شد، امتحانات الهی با این همه ابهام بر سر ما فرود نمی‌آمدند و خدا هم سکوت نمی‌کرد.
بانو وفا
اگر از علت دین‌داری من سؤال کنند، می‌گویم: «من از ترس جهنم و عذاب قبر است که دین‌داری می‌کنم!» ولی اولیای خدا، از بس خدا زیباست دین‌داری می‌کنند. جهنم و قبر هم هست، ولی آن دلیلی که آنها را وادار به دین‌داری می‌کند، زیبایی خداست. جهنم آنها هم جایی است که از دیدن زیبایی خدا محروم باشند.
شیوا
یکی از اساتید دانشگاه که سابقهٔ تدریس علوم انسانی در دانشگاه‌های اروپایی را هم داشت، به بنده می‌گفت: من تعجب می‌کنم که هنوز در دانشگاه‌های ایران برخی نظریات مشهور فروید تدریس می‌شود که در خود اروپا دیگر کسی آن نظریات را تدریس نمی‌کند. امروزه نظریات جدیدتری وارد عرصهٔ علوم انسانی شده و به آنها پرداخته می‌شود. جای برخی نظریات مشهور فروید الان دیگر در کتابخانه است نه در کلاس درس. هرکسی خواست می‌تواند مراجعه کند و در کتابخانه آن را بخواند، دیگر نباید وقت کلاس را با این نظریات گرفت!
ziba
خارج از کشور، در جمعی که خیلی تقیّدی هم به مسائل دینی نداشتند، گفتم: «زیبایی‌طلبی مطلق، گناه نیست. اگر کسی زیباپرست باشد، به مقصود خواهد رسید!» شخصی گفت: «بر اساس همین صحبت شما اگر کسی بی‌حجاب باشد، هیچ اشکالی ندارد؛ چون این یک زیبایی است که خدا آفریده و او دوست دارد این زیبایی را در معرض دید دیگران قرار دهد!» گفتم: «اگر زیبایی، مطلق باشد هیچ اشکالی ندارد.» گفت: «پس چرا می‌گویید این زیبایی گناه است؟!» گفتم: «چون این زیبایی، مطلق نیست، بلکه با زشتی دیگری ترکیب شده است.» گفت: «کدام زشتی؟» گفتم: «دل شکستن هنر است یا نه؟» گفت: «نه» گفتم: «پس زیبا نیست، درست است؟» گفت: «درست است» گفتم: «اگر با این زیبایی دل دیگری را شکست، این زیبایی با یک نازیبایی توأم شده است، پس دیگر زیبایی مطلق نیست.»
ziba
این خطبه، توصیفی از فضائل متقین است نه توصیه‌ای برای متقی شدن. انسان معمولاً از شنیدن توصیه، زود خسته می‌شود، حتی بعضاً انسان‌ها از توصیه فرار می‌کنند، ولی شما هیچ‌وقت از خواندن این خطبه خسته و ملول نمی‌شوید.
s.latifi
۲-خواندن قرآن و مناجات با خدا شخصی می‌گفت: «ما در شهر زندگی می‌کنیم و ناچار به انواع و اقسام صحنه‌ها و گفتگوها آلوده می‌شویم، برای رفع این مشکل چه کنیم؟» گفتم: «شب‌ها مقداری قرآن بخوان و نازیبایی‌هایی را که از دریچه دیده به دل نشسته است، با آیات زیبای قرآن تطهیر کن.» باید این کار را بکنیم تا اولاً تمنای زیبایی در ما ایجاد شود و ثانیاً بتوانیم زیبایی‌های عالم را حس کنیم. از رسول خدا (ص) پرسیدند: شما چرا مدتی را برای «طلب مغفرت و درخواست رفع عیب» از خداوند صرف می‌کنید؟ فرمود در اثر کدورت‌های دنیا، غباری بر روی قلبم می‌نشیند که با استغفار آن را برطرف می‌کنم.
f.rezazade
ما در مسیر معنوی، «به خدا رسیدن» که نداریم، به «سمت خدا رفتن» داریم. در مورد خدا، رسیدن به مقصد و توقف نداریم، حرکت داریم. بعضی‌ها راه «رسیدن» به خدا را می‌پرسند تا خیالشان از «رفتن و حرکت» به سوی خدا راحت شود. کسانی که تحمل خوف و شوق را ندارند، تحمل سختی‌های رفتن به سوی خدا را هم نخواهند داشت. نغمه‌های عارفانه و عاشقانه حافظ را ببینید، از اول تا آخر معطل است. هیچ گرهی هم برایش باز نمی‌شود. انگار آمده که در نقطهٔ در زدن، سؤال کردن، گدایی کردن و منت کشیدن بماند. باید مراقب باشیم که اگر از راه رسیدن سؤال می‌کنیم، هدفمان راحت شدن از سختی‌های پیمودن مسیر نباشد. بعضی‌ها حوصلهٔ پیمودن مسیر را ندارند، انگار حرکت به سوی خدا برایشان تلخ است.
کاربر ۱۵۱۹۷۰۸
برخلاف تصور عمومی، انبوه آگاهی موجب عالم شدن انسان‌ها نمی‌شود. به همین دلیل اینترنت نه‌تنها به عالم شدن انسان‌ها کمک نمی‌کند، بلکه به دلیل انباشت آگاهی‌های پراکنده‌ای که در اختیار انسان‌ها قرار می‌دهد -اگر آگاهانه استفاده نشود- انسان‌ها را بسیار سطحی و بی‌مایه بار می‌آورد
سپهر
هر بیماری از یک طریقی منتقل می‌شود، خیلی از بیماری‌های روحی و روانی هم از طریق زبان منتقل می‌شوند. مثلاً کسی که ترسوست یا کسی که بدزبان است، اگر مدتی با شما حرف بزند، از این طریق بیماری‌اش را به شما منتقل می‌کند. اگر مجبور بودید با چنین کسانی حرف بزنید، بحث جدی نکنید. اگر بحث جدی بشود، دل خراب می‌شود. لذا بعضی اوقات اولیای خدا را به شوخ‌طبعی و بذله‌گویی می‌شناختند. یکی از علت‌هایش در برخی موارد این بوده که کسی را پیدا نمی‌کردند تا با او حرف جدی بزنند، لذا همه چیز را با مطایبه و شوخ‌طبعی تمام می‌کردند تا از بیماری دیگران اثر نپذیرند و در عین حال کسی را هم نرنجانده باشند.
سپهر
هر سؤالی ارزش پرسیدن ندارد. خوب است گاهی اوقات سؤالاتمان را پیش یک استاد اخلاق و یک استاد معنوی ببریم و از او بخواهیم که سؤالات ما را ارزیابی کند. از او بخواهیم بدون اینکه به سؤالات ما جواب بدهد، آنها را ارزیابی کند؛ ببیند آیا سؤالات ما خوب هستند یا نه؟! از آنجایی که صفات فکری انسان در سؤال‌های او کاملاً هویدا خواهد شد، او با توجه به سؤالات ما می‌تواند ببیند که آیا عیوب یا اشکالات خطرناکی در درون ما هستند یا نه؟
سپهر
برخی تصوّر می‌کنند جایی که انسان بناست کار علمی انجام دهد، باید احساس را کنار بگذارد و تنها دنبال حقیقت باشد. در حالی که چگونه انسان می‌تواند بدون احساس، دنبال حقیقت باشد؟ انسان تنها زمانی می‌تواند دنبال حقیقت باشد که عشق به حقیقت داشته باشد و علاقهٔ بد دیگری مانع آن نشود. لذا در وجود انسان، هیچ حرکتی، حتی در مقام اندیشه نیست، مگر اینکه ردّ پای احساس آدمی در آن دیده می‌شود.
سپهر
چرا ما بیشتر تمایل داریم سؤالات توصیه‌ای بپرسیم تا توصیفی؟ در تحلیل انگیزهٔ بعضی از سؤالات، به علت آن اشاره کردیم. می‌گوید: «من چه کار کنم تا آدم بشوم؟» مگر می‌خواهی واحد پاس کنی که بخواهی از شرّ آن خلاص شوی؟! بعضی وقت‌ها انسان می‌خواهد با سؤالاتش از شرّ بندگی خلاص شود، نمره‌اش را بگیرد، واحدش را پاس کند و کنار بگذارد و از زجرهایی که در این راه به او می‌رسد راحت شود. ما در مسیر معنوی، «به خدا رسیدن» که نداریم، به «سمت خدا رفتن» داریم. در مورد خدا، رسیدن به مقصد و توقف نداریم، حرکت داریم. بعضی‌ها راه «رسیدن» به خدا را می‌پرسند تا خیالشان از «رفتن و حرکت» به سوی خدا راحت شود. کسانی که تحمل خوف و شوق را ندارند، تحمل سختی‌های رفتن به سوی خدا را هم نخواهند داشت. نغمه‌های عارفانه و عاشقانه حافظ را ببینید، از اول تا آخر معطل است. هیچ گرهی هم برایش باز نمی‌شود. انگار آمده که در نقطهٔ در زدن، سؤال کردن، گدایی کردن و منت کشیدن بماند. باید مراقب باشیم که اگر از راه رسیدن سؤال می‌کنیم، هدفمان راحت شدن از سختی‌های پیمودن مسیر نباشد.
zahra

حجم

۱۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰
۵۰%
تومان