بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
مستعد، همانند تیراندازی است که تیر را به هدفی میزند که سایر افراد قادر نیستند این کار را انجام دهند. نابغه، همانند تیراندازی است که هدفی را با تیر میزند که سایر افراد، قادر نیستند آن را ببینند.
شیوا
هرچند زرتشت تنهایی باشکوه شبانه را میستود و نیاز به تنهایی داشت تا اندیشههای بزرگ در آن زاییده شود، ولی در عین حال، خود را متعهد به دوست داشتن مردم، القای شادی و نشاط به آنها، یاری رساندن به افراد به منظور گام نهادن در مسیر تعالی، و سهیم کردن همگان در خرد و فرزانگی خود میدانست.
maede
از جولیوس چنین شنیدم درمان زمانی آغاز میشود که سرزنش به پایان برسد و احساس مسؤولیت، جای آن را بگیرد.
Moti Ab.
اصرار شوپنهاور بر تجربه زندگی در زمان حال است، و نه زندگی کردن به امید داشتن شرایط بهتر. دو نسل بعد، نیچه همین انگاره را پذیرفت، امید را بزرگترین آفت زندگی به حساب آورد، و افلاطون، سقراط، و مسیحیت را مورد انتقاد قرار داد که چرا توجه انسان را از زندگی تحت مالکیت خود، منحرف و به دنیایی موهوم در آینده معطوف میکنند.
shaye
«جایی که من باشم، مرگ حضور ندارد و جایی که مرگ باشد، من نیستم، پس چرا باید از آن بترسم»
amin azadi
میتوان مردم را با برخورد مؤدبانه و دوستانه، مطیع کرد. رفتار مؤدبانه، با طبیعت انسان، همان نسبت گرما با موم را دارد.
shaye
عدم پذیرش احساساتی همچون عشق و نفرت، نیمی از خرد جهان به حساب میآید. نیم دیگر خرد، حرف نزدن و باور نکردن است.
shaye
آنچه را دشمن نباید بداند، به دوست نگویید.
همه روابط شخصی را رمز و رازی پنهان برای خود نگهدارید و با سایر افراد حتی دوستان صمیمی در میان نگذارید. هر موضوع بیاهمیتی که راجع به ما بدانند، با تغییر شرایط، تبدیل به نقطه ضعف ما میشود.
shaye
انسانی که نیروی درونی و فضیلت متعارف داشته باشد، نیازی به حمایت سایر افراد، از هر نوع، ندارد و فردی خودکفا به حساب میآید. این باور، همراه اعتقاد خدشهناپذیر او به نبوغ خویشتن، یک عمر دوری از صمیمیت را به خوبی توجیه میکند.
shaye
اگر نخواهیم آلت دست هر فرد پست؛ و مورد استهزای هر فرد تهیمغزی باشیم، نخستین اصل، رعایت احتیاط و غیرقابل دسترس بودن است.
shaye
به یاد گفته مشهور مسیح افتادم که هنگام سنگسار، فریاد برآورد هرکس گناهی نکرده، نخستین سنگ را بیندازد.
shaye
اگر رازی را نهفته نگهدارم، زندانی من میشود؛ اگر افشا کنم، من زندانی آن میشوم. آرامش، میوه درخت سکوت است.
shaye
: «هرکس، عاشق آنچه میشود که خود فاقد آن است. »
shaye
دارایی درونی انسان، هرچه بیشتر باشد، از سایر افراد، کمتر میخواهد.
الناز باقرزادگان
«باید در درون انسان، آشوبی پدید آید، تا ستارهای رقصان از او زاییده شود! »
الناز باقرزادگان
مگر انسان غیر از لحظات شگفتانگیز و مقدس میان بودن و خودآگاهی، چه دارد؟
کاربر ۲۴۲۵۵۳۲
ــ هر اندیشمندی، باید خود را تأمین کند
shaye
. پیشتر مشتاق همراهی سایرین بودم، ولی آنچه میخواستم، به من نمیدادند. در واقع نمیتوانستند بدهند. از همان زمان، مفهوم تنهایی را فهمیدم و به خوبی با آن آشنا شدم. نیازی به کسی نداشتن، یعنی هرگز تنها نبودن. من به دنبال تنهایی و انزوای سرشار از برکت میروم.
shaye
ـ پیشتر گفتم که در زندگی میکوشم کمتر آرزو کنم و تا جایی که بتوانم بیشتر بدانم
shaye
خوشبختی برای آنها، در دستها و سرهای افراد دیگر است. برای این دو، باید یک درمان را تجویز کرد. دارایی درونی انسان، هرچه بیشتر باشد، از سایر افراد، کمتر میخواهد.
shaye
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان