بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درمان شوپنهاور | صفحه ۴۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب درمان شوپنهاور

بریده‌هایی از کتاب درمان شوپنهاور

۴٫۱
(۳۱۵)
هستی انسان، جز چرخه پایان‌ناپذیر خواستن، برآوردن، دچار ملال شدن و دوباره خواستن، چیست؟ آیا این واقعیت، برای همه شکلهای حیات مصداق دارد؟ شوپنهاور می‌گوید برای انسان، بدتر از همه موجودات است، زیرا هرچه میزان هوش بالاتر باشد، شدت بیشتری از رنج را باید تحمل کرد.
کاربر ۱۰۲۹۱۷۳
«دو راه برای مواجهه با مرگ وجود دارد. راه خرد، و راه اوهام یا مذهب با امید به تداوم آگاهی و زندگی راحت پس از مرگ. حقیقت مرگ و هراس از آن، منشاء اندیشه‌های ژرف، و مادر فلسفه و مذهب است. »
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
جولیوس احساس این شگفتی و حیرت را در گروه تجربه می‌کرد. دیگر هراسی از فعالیت ملانوم نداشت و هجوم وحشت، کاهش می‌یافت. شاید آرامش او دلیلی جز این نداشت که به تدریج نظر پزشک را در مورد یک سال خوب، جدی می‌گرفت و نوعی ضمانت محسوب می‌کرد.
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
ژرفترین اشتیاق را به کاری که انجام می‌داد، معطوف می‌ساخت و در نتیجه از اینکه مبادا منابع مالی خود را ـ که امکان زیستن در وضعیت اندیشمندانه به او می‌دادند ـ از دست بدهد، ژرفترین هراس را داشت. حتی در دوران سالخوردگی نیز همواره از پدرش که چنین زندگی راحتی را برای او فراهم ساخته بود، قدردانی می‌کرد. زمان و نیروی زیادی از طرف او صرف حفظ دارایی و شیوه سرمایه‌گذاری می‌شد. به همین دلیل همواره آنچه دارایی آرتور را مورد تهدید قرار می‌داد، زیر نظر دقیق او قرار داشت.
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
در واقع شوپنهاور می‌گوید داشتن، عملی وارونه انجام می‌دهد و اغلب اوقات، صاحب ما می‌شود.
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
تسلای خاطر برای من، در این است که اجازه ندهم رویدادهای مبتذل، موفقیتها و شکستهای بی‌اهمیت، آنچه در اختیار دارم، و نگرانی از محبوبیت یا فقدان آن، جوهر هستی مرا فروببلعد. آزاد ماندن و سپاسگزاری کردن از معجزه بودن، می‌تواند برای من تسلای خاطر باشد.
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
بدون تردید یونگ از نوشتن این عبارت که تنها یک درمانگر زخم‌خورده می‌تواند واقعا درمان کند، منظور متفاوتی داشته، ولی شاید تقویت مهارتهای درمانی در بیماران، توجیه مناسبی برای درمانگران، در آشکار کردن زخمهای خویش باشد. »
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
فکر نمی‌کنید مردم از ایجاد یا ادامه ارتباط با افراد بیمار و مصیبت‌زده، به این دلیل خودداری می‌کنند، چون می‌ترسند مبادا با مرگ که در انتظار همه است، مواجه شوند؟
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
بدترین بخش ملال چیست؟ چرا این همه برای از بین بردن ملال، شتاب وجود دارد؟ زیرا وضعیتی فاقد سردرگمی و پرت‌اندیشی است، و خیلی زود، واقعیتهای اساسی و ناخوشآیند هستی، همچون بی‌اهمیتی، بی‌مفهومی، و حرکت بی‌امان انسان به سوی زوال و مرگ، را برملا می‌سازد. هستی انسان، جز چرخه پایان‌ناپذیر خواستن، برآوردن، دچار ملال شدن و دوباره خواستن، چیست؟ آیا این واقعیت، برای همه شکلهای حیات مصداق دارد؟ شوپنهاور می‌گوید برای انسان، بدتر از همه موجودات است، زیرا هرچه میزان هوش بالاتر باشد، شدت بیشتری از رنج را باید تحمل کرد.
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
شوپنهاور اثر بزرگ خود را با عنوان «دنیا همچون اراده و ارائه» در دهه سوم زندگی نوشت، در سال ۱۸۱۸ به چاپ رساند،
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
بهتر است اجازه دهیم مردم همان باشند که هستند، نه اینکه آنها را به گونه‌ای در نظر بگیریم که نیستند. هرگز نباید خشم و نفرت را جز در کردار، آشکار کرد. حیوانات خونسرد، زهر دارند. می‌توان مردم را با برخورد مؤدبانه و دوستانه، مطیع کرد. رفتار مؤدبانه، با طبیعت انسان، همان نسبت گرما با موم را دارد.
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
به باور شوپنهاور، انسانی که نیروی درونی و فضیلت متعارف داشته باشد، نیازی به حمایت سایر افراد، از هر نوع، ندارد و فردی خودکفا به حساب می‌آید. این باور، همراه اعتقاد خدشه‌ناپذیر او به نبوغ خویشتن، یک عمر دوری از صمیمیت را به خوبی توجیه می‌کند. آرتور همواره می‌گفت جایگاه او در والاترین مقام انسانی، مانع هدر دادن استعدادها در آمیزشهای پوچ اجتماعی می‌شود و در عوض، می‌تواند آنها را در خدمت انسانیت به کار گیرد. در جایی نوشته است: «هوشمندی من، متعلق به خودم نیست، بلکه به جهان تعلق دارد. »
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
درمانگر دیگر من، یعنی شوپنهاور یادآوری می‌کند که این نیرو، کاملاً ذاتی است، یا به عبارت امروزی، در وجود ما تعبیه شده. عبارات زیادی را از شوپنهاور در این باره به یاد دارم و معمولاً از آنها در سخنرانیها استفاده می‌کنم. اجازه بدهید چند نمونه را بیان کنم. «این نیرو، قویترین و پایدارترین انگیزه و هدف نهایی همه تلاشهای انسان است. جدیترین دغدغه را به تعویق می‌اندازد و برترین ذهن بشر را سرگشته می‌سازد». «نیروی جنسی به منظور ایجاد مزاحمت از طریق ابتذالات و زخارف موجود در خود، و ایجاد اختلال در گفتگوی افراد سیاسی و در پژوهشهای افراد دانشمند، همواره در انتظار فرصت است... »
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
در مورد من هم مصداق ندارد. شباهتهایی در نظرات شما و شوپنهاور راجع به اعتقادات مذهبی می‌بینم. او باور داشت که رهبران کلیسا، از نیاز ابدی انسان به امور ماوراءالطبیعه، سوءاستفاده و با او همچون کودک رفتار کرده‌اند. آنها حاضر نیستند اعتراف کنند که واقعیت خود را در ردای تمثیل پیچیده‌اند و همواره با نیرنگ به زندگی ادامه می‌دهند.
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
ــ شوپنهاور می‌گوید سرنوشت زن بسیار جذاب نیز همچون مرد بسیار عاقل و باهوش، تنها زندگی کردن است، چون سایر افراد، از شدت حسادت کور می‌شوند و نمی‌خواهند فرد برتر از خود را ببینند. بنابراین چنین زن و مردی، هرگز دوست صمیمی همجنس ندارند.
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
از فواید مهم جانبی سرپرستی گروه، واقعیتی که در هیچ مقاله‌ای به آن اشاره نشده، شفا یافتن درمانگر، همراه بهبود وضعیت بیماران است. هرچند جولیوس اغلب اوقات پس از پایان هر جلسه، تسکین می‌یافت، ولی اطمینان کامل نداشت که بر اثر حضور در گروه به چنین آرامشی می‌رسد. آیا این آرامش، نتیجه فراموش کردن خویشتن در آن نود دقیقه نبود؟ آیا نتیجه احساس غرور نسبت به تواناییهای شخصی نبود؟ آیا نتیجه برخوردار شدن از احترام و تحسین سایرین نبود؟ آیا نتیجه همه این موارد نبود؟
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
هرگاه به فردی دارای تواناییهای ذهنی نادر و والا، حرفه‌ای نامناسب واگذار شود، همچون ظرفی ارزشمند و تزیین‌شده با نقشهایی زیبا و بکر است که از آن به جای دیگ در آشپزخانه استفاده می‌کنند.
ساقی اسماعیلی
در همان زمان نیز کتاب زندگی و مرگ، اثر دکتر ماکس شور، پزشک فروید را می‌خواند که مطالب آن مربوط به روایتی زنده از سرطان ناشی از سیگار برگ فروید می‌شد که به تدریج سقف دهان، آرواره‌ها، و سرانجام، همه زندگی او را فرو بلعید. دکتر شور، به فروید قول داده بود در زمان مناسب به یاری فروید بشتابد و روزی که فروید، درد را چنان شدید و تحمل‌ناپذیر دانست که ادامه دادن به زندگی را بیهوده به حساب می‌آورد، دکتر شور به عهد خود وفا، و مقدار زیادی مورفین به بیمار، تزریق کرد. پزشک یعنی همین! چنین پزشکی در این زمانه، چگونه پیدا می‌شود؟
کاربر ۵۶۳۹۴۴۲
مگر انسان غیر از لحظات شگفت‌انگیز و مقدس میان بودن و خودآگاهی، چه دارد؟
ساقی اسماعیلی
مقدار اندکی از اضطراب، چنان گسترش می‌یابد که همه حفره‌های اضطراب را پر می‌کند. اضطراب شخصی همان احساس بدی را به انسان می‌دهد که اضطراب سایرین با بنیانهایی بیشتر واضح و فاجعه‌بار، ایجاد می‌کند.
شیوا

حجم

۳۵۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۵۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰
۳۰%
تومان