بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سالتو | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سالتو

بریده‌هایی از کتاب سالتو

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۳۳۰ رأی
۳٫۵
(۳۳۰)
ساده‌ترین راه ضربه زدن به یک آدم مغرور از طریق نقطهٔ قوت اوست. بی‌دفاع گذاشتن نقطهٔ قوتِ آدم‌های معمولی نقطه‌ضعف‌شان است. کوته‌فکرند که فکر می‌کنند جای نگرانی نیست، که کسی برای سرقت به پاسگاه پلیس حمله نمی‌کند. آن‌قدر مطمئن‌اند که فکر نمی‌کنند چه می‌شود اگر دیوانه‌ای پیدا بشود و حمله کند.
zohreh
نگران هم بودم که نگاهم کند و بفهمد خوشحالم. می‌ترسیدم آن‌قدر بی‌رحم باشم که ذوقِ چشم‌هام را پنهان نکنم و به صورت غمگینش نگاه کنم.
zohreh
کُشتی‌گیرها یا دارند تمرین می‌کنند و درد می‌کشند یا مشغول گریه کردن‌اند. می‌بازند، گریه می‌کنند. قهرمان می‌شوند، گریه می‌کنند. از تیم خط می‌خورند، گریه می‌کنند. به تیم دعوت می‌شوند، باز هم گریه می‌کنند. کم‌کم گریه می‌شود بخشی از وجودشان. بخشی از مبارزه‌شان. بخشِ بزرگی از چیزی که سال‌ها دنبالش بوده‌اند، افتخار.
zohreh
مرگ دنبال کسی که بخوادش نمی‌ره.
zohreh
آدم‌ها به خاطر مُرده‌ها نیست که گریه می‌کنند، به خاطر زنده‌هاست. به خاطر آن‌هایی که مانده‌اند.
zohreh
«ترسیدم... به جایی رسیده بودم که از تو هم می‌ترسیدم... ترس همهٔ انرژی و زمانت رو برای زندگی کردن می‌گیره... جاش هم هیچی بهت نمی‌ده... آخرش هم یه تفاله ازت تحویل می‌ده...»
zohreh
بهشت‌زهرا بوی خاک می‌دهد. بوی نا. بوی ازدست‌رفتگی. بوی گندیدهٔ گذشته. فضاش سرشار است از خاطره‌های خوب و بدِ آدم‌هایی که رفته‌اند. همه دارند با گریه و دادوفریاد همین خاطره‌ها را یاد خودشان و دیگران می‌آورند. نمایش بزرگ غمگینی است از چیزی که دیگر نیست.
zohreh
بن‌بست فقط یک تصور بچگانه است برای آن‌هایی که نمی‌توانند.
zohreh
فراموش کردن گناهان یک برنده همیشه کار ساده‌تری است.
zohreh
کُشتی نقطهٔ یادگیری زندگی است. این‌که چه‌طور باشی و چه‌کار کنی و چه‌قدر فرز باشی. اما به ازای این یاد دادن‌ها روحت را می‌گیرد. کورت می‌کند. گوش‌هات را خُرد می‌کند بااین‌حال تو از این‌همه زشتی‌ات لذت می‌بری. پوست سر زانوها را مثل پوست کرگدن کلفت و سخت می‌کند اما به آن زبری دردآور هم افتخار می‌کنی. دماغ را له می‌کند. انگشت‌ها را تک‌تک می‌شکند. گردن‌درد و کمردرد می‌آورد اما تو بیشتر عاشقش می‌شوی.
zohreh
یک روی کُشتی سرکش است، بی‌منطق و مثل زهر کُشنده، اما آن‌طرفش جذاب و دوست‌داشتنی. کُشتی یک اتفاق گیج‌کننده است، پدری است که روز تولد پسرش در را باز می‌کند و محکم می‌خواباند زیر گوشش.
zohreh
جاده‌ها یکی از خسته‌کننده‌ترین اختراعات بشرند. حتا جادهٔ شمال. فرقش فقط این است که جادهٔ شمال دختر لوسِ خانوادهٔ پول‌دار جاده‌هاست. ظاهر زیبایی دارد ولی فقط خسته‌کننده است.
zohreh
گاهی این‌طور می‌شود؛ می‌افتی توی تله‌ای به نام خودت. از خودت و همهٔ کارهایی که کرده‌ای وحشت می‌کنی.
zohreh
گاهی این‌طور می‌شود؛ می‌افتی توی تله‌ای به نام خودت. از خودت و همهٔ کارهایی که کرده‌ای وحشت می‌کنی. شک نداری که دیگر هیچ‌چیز درست نمی‌شود که همه‌چیز تمام شده و این تصور مثل سرطان کُل بدنت را خواهد گرفت. با بی‌خوابی شروع می‌شود؛ بعد با بی‌اشتهایی و بی‌حوصلگی ادامه می‌یابد و یکهو از اتفاقی که بی‌خبر درونت رخ داده جا می‌خوری و وحشت می‌کنی. درست مثل پریدن از یک خوابِ عمیقِ نیمه‌شب با صدای مهیب رعدوبرق بهاری. واقعاً به همین بدی.
zohreh
چرا باید دعوا کرد، وقتی می‌شه با فکر کردن مشکل رو به‌وقتش و به روش درستش حل کرد؟! سعی کن مثل یه رهبر باشی بچه. فکر کن؛ قبلِ این‌که رگ گردنت رو بندازی بیرون. فکر کن ببین نمی‌شه مشکل رو گذاشت رو میز و حلش کرد.
zohreh
آدم پیروزْ اول میز مذاکره یا میدان نبرد را ترک می‌کند. بازنده زمان بیشتری نیاز دارد برای بلند شدن.
zohreh
دیدنی است قیافهٔ کسی که دوست دارد بزند، زورش هم می‌رسد، اما نمی‌تواند. این اوجِ خفتِ یک مرد است و البته بی‌شعوری‌اش را هم می‌رساند، که روی تُشکی حاضر شود که از قبل بازنده‌اش است.
zohreh
«رمان‌ها تصویرهای خارق‌العادهٔ زندگی‌ان، اون‌ها قدرت و وسعت مغز آدم رو نشون می‌دن. می‌دونی، رمان‌ها خیال‌هامون رو واقعی و واقعیت اطراف‌مون رو خیالی می‌کنند.»
zohreh
مردم همین‌اند؛ همیشه بیشتر از عقل‌شان برای دل‌شان خرج می‌کنند.
zohreh
افسانه‌های مردانگی و پهلوانی را که بگذاری کنار و بخواهی واقعاً کُشتی بگیری، خباثت مهم‌ترین عامل قهرمانی است.
zohreh

حجم

۲۳۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

حجم

۲۳۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

قیمت:
۵۸,۰۰۰
۲۹,۰۰۰
۵۰%
تومان