بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سالتو | صفحه ۱۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سالتو

بریده‌هایی از کتاب سالتو

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۳۳۰ رأی
۳٫۵
(۳۳۰)
اولش همه می‌ترسیم اما باید یاد بگیری کنترلش کنی. باید یاد بگیری ترس رو به انگیزه تبدیل کنی.
nataliansic
ما حتا وقتی شیر یا خط می‌ندازیم هم می‌دونیم دوست داریم کدوم طرفش بیاد. فقط احمق‌ها و ترسوها جرئت گفتنش رو ندارن و پشتِ نمی‌دونم قایم می‌شن. ما به عنوان باهوش‌ترین گونهٔ جانوری همه‌چیز رو می‌دونیم.
nataliansic
مثل سگ ترسیده بود؛ درست عین خودم از هیولای درونم.
nataliansic
فقط باید جلو صورتت را می‌گرفتی؛ رمز زنده ماندن همین بود.
nataliansic
نه‌فقط خشمی در صداش نبود که دوستانه هم بود. لحنِ دوستانهٔ لعنتیِ بیش‌ازحد بی‌رحمانه‌ای.
nataliansic
باورِ ثابت تو دنیا نداریم. همه‌چی تغییر می‌کنه. یادت باشه وقتی چیزی رو زیادی باور کردی دیگه نمی‌تونی کار درست رو انجام بدی.
nataliansic
«ببین بچه، تو قدت بلنده و واسه همین راحت زیر می‌دی. لنگت درازه و این یه نقطه‌ضعفه تو کُشتی، اون هم تو وزن تو. حریفت هم که خیلی سنگین‌تر از توئه و زورش هم بیشتره، پس به‌هیچ‌وجه حریفش نمی‌شی. حرفم رو باور کن.» بلافاصله پشت‌بندش گفت «باور کردی؟... حالا گوش کن؛ تو دنیا همه‌چی دو وَر داره، تهدید و فرصت.
nataliansic
نذار نفرتِ از زمین خوردن پشت تحقیرِ از زمین خوردن مخفی بشه.
nataliansic
منتظر بودم بخواباند زیر گوشم، لگدی پرت کند یا او هم داد بکشد و از باشگاه بیرونم بیندازد. جلوم ایستاد. نشستیم. نفس‌نفس می‌زدم. نمی‌خواستم به چشم‌هاش نگاه کنم. کم می‌آوردم. می‌خواستم عصبانی بمانم.
nataliansic
تو کُشتی بعدِ سالتو خوردن بدترین چیز غرور داشتنه؛ نمی‌ذاره خوب فکر کنی.
nataliansic
راه برگشتی نیست. باید پیش بروی. نمی‌توانی زمان را نگه داری و شانس دیگری بخواهی.
nataliansic
هربار که خسته می‌شی باید وایسی و به راهی که اومدی نگاه کنی و ادامه بدی.
nataliansic
دشمن فرض کردن هر غریبه‌ای ذات کُشتی است و کُشتی چیزی نیست جز همین پیوستگی فرضیات انتقام‌جویانه، دشمنی و قهرمانی.
nataliansic
زیر پام ماشین‌ها و دست‌فروش‌ها مثل گُنگ‌ها این‌طرف آن‌طرف می‌رفتند؛ شریک در یک سردرگمی دسته‌جمعی، یک هدفمندی بی‌هدف در دِل خیابان‌هایی که هر کدام در جهتی میدانِ بی‌میدان را تکه‌پاره می‌کردند. خیابان‌هایی که آدم‌ها در آن‌ها رشد می‌کنند، کُشته می‌شوند، به‌هم می‌رسند، عاشق می‌شوند و گاهی فارغ. خیابان‌ها، این پیوسته‌ترین اتفاق زندگی بشر.
BLACK
«یادت باشه نمی‌دونم جواب آدم‌های احمقه. آدم‌های عاقل یا مخالفن یا موافق. اون‌هایی رو که با نمی‌دونم تو رو از سر خودشون باز می‌کنن، از زندگیت بنداز بیرون.
shima mousavi
می‌گفت خدا اون استعدادی رو که می‌خوای بهت نمی‌ده. می‌گفت اون چیزی رو بهت می‌ده که طبیعت نیاز داره تا چرخه‌اش از کار نیفته. می‌گفت این رسم زندگیه که توی تصمیم‌گیری‌های بزرگش تو رو پشیزی هم حساب نمی‌کنه، این‌که اسمت چی باشه، کجا به دنیا بیای، چه استعدادی داشته باشی و مرد باشی یا زن. به‌هیچ‌وجه ازت نظر نمی‌خواد. کار خودش رو می‌کنه و این تهِ نامردیه.
shima mousavi
کُشتی من و رضا مسابقهٔ دو نفرت‌انگیز بود. دو نفری که کمتر کسی دوست داشت برنده باشند. اما تماشاگران همیشه برنده و بازنده می‌خواهند. آن‌ها از خیر دیدن ذلت یک نفر نمی‌گذرند. بنابراین شروع کردند به تشویق رضا. آن لحظه او برنده بود و فراموش کردن گناهان یک برنده همیشه کار ساده‌تری است.
حمید
ذهن برای حذف خاطرات و اتفاقات غلامِ کسی نیست. چون به تو اجازه نمی‌دهد در کارش دخالت کنی. تو حداکثر می‌توانی نشانه‌های تداعی آن اتفاق یا خاطره را پاک کنی؛ می‌شود عکس‌ها را پاره کنی، نامه‌ها را بسوزانی، فیلم‌ها را توی سطل‌آشغال بیندازی، یا حتا وانمود کنی که چیزی نبوده اما به‌محض این‌که کارت تمام می‌شود، وقتی که می‌خواهی با خیال راحت از قهوه و زندگی‌ات لذت ببری، می‌بینی همهٔ آن تلاش‌هات خودِ اتفاق را تداعی می‌کند.
zohreh
مردم گاهی نمی‌دونن چرا خوشحالن. گاهی از ترس‌شون، گاهی هم از نفهمی‌شون. کم پیش می‌آد که بدونن واسه چی دارن دست و سوت می‌زنن.
zohreh
«احتمالاً اون‌ها هربار که زنده از پشت میز بلند می‌شن لذت می‌برن؛ از این‌که نترسیده‌ن و تا دم مرگ رفته‌ن. بچه، هر کاری رو که ازش لذت می‌بری انجام بده، حتا اگه می‌دونی تهش شکسته. انجامش بده. برنده شدن تو نترسیدنه بچه، نه تو اول شدن.»
zohreh

حجم

۲۳۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

حجم

۲۳۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

قیمت:
۵۸,۰۰۰
۲۹,۰۰۰
۵۰%
تومان