بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اسب من | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اسب من

بریده‌هایی از کتاب اسب من

نویسنده:معین دهاز
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۴۳ رأی
۴٫۶
(۴۳)
«روز بودن ربطی به آفتاب ندارد.»
darya
خسته‌ایم و باد نمی‌خواهد بفهمد ما قاصدک نیستیم...
serenay3-3
بلندگوها از شهامت می‌گویند، با صدایی لرزان و تکرار می‌کنند «روزی آزاد خواهیم شد» پس لبخند بزن اما نپرس «چگونه؟» برای سربازها دست تکان بده و بعد بیا برای بازگشت‌شان گلایل بچینیم
عسل
چگونه برویَم؟ وقتی سبزترین شاخه‌های‌مان پاییز را به یادم می‌آورند
عسل
قلم بردار و با برف یا غبار هر چه می‌خواهی بنویس... برای این قصه هر پایانی زیباست
مریم صادقی
گریستم برای ما که پاییز نیامده ریختیم
مریم صادقی
عقابی که ما را تا ابرها آورده عاقبت رهای‌مان می‌کند این تمام سهم ماست از رهایی
بهراد
از رسیدن می‌ترسم؛ می‌ترسم کسی منتظرم نباشد
khazar
تو نور بودی؛ می‌دیدمت اما نمی‌توانستم لمست کنم از من عبور می‌کردی
khazar
خسته‌ایم و باد نمی‌خواهد بفهمد ما قاصدک نیستیم... نه! باد بی‌گناه است، از بادبان‌ها نجات‌مان بده نترس هرگز نترس قایقِ من! موجی که غرق نکند بالاترمان می‌برد
شیلا در جستجوی خوشبختی
تنها نگرانِ این بودم که به جست‌وجوی تو در دورترین کوچهٔ دنیا به خانه‌ات برسم و تو به جست‌وجویم رفته باشی چه غم‌بار وقتی نمی‌دانی گم کرده‌ای یا گم شده‌ای
شیلا در جستجوی خوشبختی
دیگر کلمه‌ای ندارم تا نشانی تازه‌ام را با آن بنویسم پستچی پشت در است و تو هر چه می‌گردی در را پیدا نمی‌کنی
شیلا در جستجوی خوشبختی
نوشتن: صحراها چاه دارن اما نگفتن از دوریش ننوشتن وقتی می‌رسیدم، رمقی نمونده سطلو بکشیم بالا
キラキラ
ما را آفرید مثل خورشید که سایه را... ما را آفریده است مثل باران که سقف را... مثل سقف که چاردیوار را... مثل دیوار که تنهایی را... مثل تنهایی که پژمردن را... ما را آفرید مثل باران که پژمردن را...
sama
گریه نکن تقصیر آفتاب نیست هر چند تنها، آدم‌برفیِ تو آب شده... دخترم گریه نکن! چه کسی گفته او مُرده است؟ چه کسی گفت او زنده بود؟
maha
مرگ غم‌انگیز است؛ وقتی مُردنم هیچ‌کس را تنها نمی‌کند وقتی مُردنم هیچ‌کس را تنها نمی‌کند، زندگی غم‌انگیزتر است
Raya
تنها نگرانِ این بودم که به جست‌وجوی تو در دورترین کوچهٔ دنیا به خانه‌ات برسم و تو به جست‌وجویم رفته باشی چه غم‌بار وقتی نمی‌دانی گم کرده‌ای یا گم شده‌ای
Raya
حتا از یاد تو هم رفته‌ام مثل جادهٔ خاکی که زیر آسفالت مانده چرا جاده‌های خاکی اسمی ندارند؟
سید علیرضا سیدی
مرگ غم‌انگیز است؛ وقتی مُردنم هیچ‌کس را تنها نمی‌کند
سید علیرضا سیدی
گریستم برای ما که پاییز نیامده ریختیم
سید علیرضا سیدی

حجم

۷۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

حجم

۷۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان