بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اسب من | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اسب من

بریده‌هایی از کتاب اسب من

نویسنده:معین دهاز
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۴۳ رأی
۴٫۶
(۴۳)
تنها نگرانِ این بودم که به جست‌وجوی تو در دورترین کوچهٔ دنیا به خانه‌ات برسم و تو به جست‌وجویم رفته باشی چه غم‌بار وقتی نمی‌دانی گم کرده‌ای یا گم شده‌ای
یك رهگذر
با آخرین کلمه‌هایم می‌گویم دوستت دارم سر می‌چرخانی به جست‌وجوی صدا و مرا نمی‌یابی من تیک‌تاکِ ساعت بی‌عقربه‌ام حتا از یاد تو هم رفته‌ام مثل جادهٔ خاکی که زیر آسفالت مانده
یك رهگذر
با من حرف بزن جهان آمدنت را فریاد کند باور نمی‌کنم مگر صدای تو بگوید
یك رهگذر
از دفن ما سال‌هاست که می‌گذرد، فقط کاش کسی می‌دانست چرا نمی‌میریم؟
یك رهگذر
می‌خواستم پرنده باشم تا هر وقت که ترسیدم بپَرَم دور شوم
یك رهگذر
به دنبال چیستی پینوکیو انسان شدن؟! هیچ‌کس چون تو به دنبالش نیست
دکتر بی مریض
بلندگوها از شهامت می‌گویند، با صدایی لرزان و تکرار می‌کنند «روزی آزاد خواهیم شد» پس لبخند بزن اما نپرس «چگونه؟»
دکتر بی مریض

حجم

۷۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

حجم

۷۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۴
۱۵
صفحه بعد