بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بلقیس و عاشقانه‌های دیگر | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بلقیس و عاشقانه‌های دیگر

بریده‌هایی از کتاب بلقیس و عاشقانه‌های دیگر

نویسنده:نزار قبانی
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۳از ۱۶ رأی
۴٫۳
(۱۶)
اگر با تو بنشینم ـ دقایقی حتی ـ ترکیب خونم دیگرگون می‌شود. کتاب‌ها به پرواز درمی‌آیند تابلوها گلدان‌ها ملحفه‌ها و توازن زمین به‌هم می‌خورد
Arezuwishi
عشق این است که جغرافیایی نداشته باشد. و تو تاریخی نداشته باشی عشق این است که تو با صدای من سخن بگویی و با چشمان من ببینی و هستی را با انگشتان من کشف کنی
Arezuwishi
وقتی که تو را دوست می‌دارم ماه از من طلوع می‌کند و تابستانی زاده می‌شود گنجشگان مهاجر باز می‌آیند و چشمه‌ها سرشار می‌شوند. وقتی به قهوه‌خانه می‌روم دوستانم گمان می‌کنند که بوستانم!
Arezuwishi
جز عشق تو ساعتی به دستم نیست
علیرضا
عشق این است که جغرافیایی نداشته باشد. و تو تاریخی نداشته باشی عشق این است که تو با صدای من سخن بگویی و با چشمان من ببینی و هستی را با انگشتان من کشف کنی.
Tahan
ساعت‌های گرانی که پیش از عشق تو خریده بودم از کار افتاده‌اند و اینک جز عشق تو ساعتی به دستم نیست.
آیدا
پسرم! در زندگی‌ات زنی است با چشمانی شکوهمند. لبانش خوشه انگور. خنده‌اش موسیقی و گل اما آسمان تو بارانی‌ست و راه تو بسته.
آیدا
آرزو می‌کردم که تو از آنِ من بودی در روزگاری که بر گل ستم نبود بر شعر بر نی و بر لطافت زنان. اما افسوس دیر رسیده‌ایم ما گل عشق را می‌کاویم در روزگاری که عشق را نمی‌شناسد.
آیدا
شعر را با تو قسمت می‌کنم روزنامه صبح را و قهوه را. زبانم را با تو قسمت می‌کنم عمرم را ... و در شب شعرم صدایم از لبان تو برمی‌خیز
آیدا
عشق این است که جغرافیایی نداشته باشد. و تو تاریخی نداشته باشی عشق این است که تو با صدای من سخن بگویی و با چشمان من ببینی و هستی را با انگشتان من کشف کنی.
آیدا
ماه من! به چشمان تو سوگند ـ که میلیون‌ها ستاره‌اش، پناه می‌گیرند.
MiM
بلقیس! تو درد منی و درد شعر
MiM
آخرین انقلاب من تو بوده‌ای.
MiM
هر گاه مردم شعر تازه‌ای از من بخوانند تو را سپاس می‌گویند.
mim_ti
این‌جا قبیله را، قبیله می‌خورد. روباه را، روباه می‌کشد و عنکبوت را، عنکبوت.
داریوش
بانوی من! عاقل باش که من پیامبر عشق نیستم و به‌یاد ندارم آیه‌ای آورده باشم که من خود نیز آیه‌هایم را باور ندارم.
داریوش
عشق تو مرا آموخت که شب غم غریبان را چند برابر می‌سازد.
داریوش
عشق تو مرا آموخت که تو را دوست بدارم در همه اشیاء در درختی عریان در برگ‌های خشکیده در هوای بارانی
داریوش
عشق تو کارهایی به من آموخت که در حسابم نبود
داریوش
افسوس دیر رسیده‌ایم ما گل عشق را می‌کاویم در روزگاری که عشق را نمی‌شناسد.
داریوش

حجم

۶۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

حجم

۶۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان