بریده‌هایی از کتاب چگونه در هر موقعیت انتخاب درست داشته باشیم

می‌ترسید که دیده شود، از حرف زدن و حتی نفس کشیدن می‌ترسید. شگردی که او برای محافظت از خود آموخته بود این بود که خود را نامرئی سازد؛ در هیچ چیز مشارکت نداشته باشد، ارتباطی برقرار نسازد یا هیچ احساسی را نشان ندهد و بیش از همه این که به هر قیمتی از مجادله و بحث اجتناب کند.

قصه‌های شاه پریان ما به ما می‌گویند صبر داشته باش، دست نگه‌دار زیرا روزی چیزی معجزه‌وار به وقوع می‌پیوندد و ما را به پایان خوش قصه می‌رساند

این شرایط سعی دارد چه چیزی را برای شما آشکار سازد؟

اغلب اوقات ارتباط مستقیم قابل توجهی بین مشکلات فیزیکی ما و بینش‌هایی که لازم است تا درکشان کنیم، وجود دارد.

اگر این که او شما را ترک کرده است بهترین چیزی باشد که تاکنون برایتان رخ داده است، چه؟

اگر این که او شما را ترک کرده است ربطی به شما نداشته است، چه؟

پریشانی و آشفتگی درونی من است که آشفتگی و هرج و مرج را در دنیای بیرون من بوجود آورده است

عادت کرده‌ایم برای هر چیزی نظر دیگران را جویا شویم و به دنبال خشنود ساختن آنان باشیم. ما با نقطهٔ موثق مرجع خود قطع ارتباط کرده‌ایم زیرا همواره به این فکر می‌کنیم که: «تو» می‌خواهی که من چه کسی یا چه چیزی باشم؟

شاهد بوده‌ام که آن‌ها مدت‌های زیادی در تلاش بوده‌اند تا دختران و پسرانی بی عیب و نقص و عالی باشند. آن‌ها نمی‌دانستند که کجا امیدها و آرزوهای والدینشان به پایان رسیده و آرزوهای خودشان آغاز می‌گردد.

مدت‌های مدیدی است که ما از طرف بیرون راهنمایی و هدایت شده‌ایم؛ حتی زمان‌هایی که فکر می‌کردیم داریم از طریق نقطهٔ موثق مرجع خودمان هدایت می‌شویم، در حقیقت این صدا یا خواسته‌های دیگران بوده که ما را هدایت کرده است. ما سال‌های سال است که منطبق بر این صدا زندگی کرده‌ایم و فکر می‌کردیم که این صدا متعلق به خود ماست.

. از ترس این که دیگران بفهمند ما دوست‌داشتنی و لایق نیستیم، خود را از آن‌ها دور می‌کنیم

شور و شوق خود را نسبت آرزوهایمان از دست می‌دهیم و هیچ تلاش و تقلایی برای رسیدن به یک زندگی فوق‌العاده و شگفت‌آور نمی‌کنیم. چرا؟ زیرا باور نداریم لیاقت یک زندگی فوق‌العاده و شگفت‌آور را داشته باشیم یا باور نداریم که قادریم به این زندگی دست یابیم

هرگاه احساس کامل نبودن و تکه‌پاره بودن می‌کنیم نیاز داریم برای گرفتن تأیید و اعتبار به بیرون از خود بنگریم

از ترس آن که دیگران بفهمند که ما در درونی‌ترین بخش وجود خود دارای ویژگی‌هایی منفی هستیم، به تدریج از ارزش و اهمیت این بخش‌ها کاسته و ظاهری دروغین و ماسکی برای خود می‌سازیم تا نشان دهیم و اثبات کنیم که ما آن چیزی که دوست نداریم، نیستیم

تنها راه مقابله با ترس، زدن به دل ترس است.

تام بادت، میزبان برنامه‌های رادیویی و نویسنده، اغلب در صحبت‌هایش می‌گوید: «در مدرسه شما درس یاد می‌گیرید و سپس از شما امتحان می‌گیرند، اما در زندگی امتحانی می‌دهید که به شما درسی می‌دهد».

لازم است در مورد این که چه کسی را و تا چه حد به داخل خانه راه می‌دهید، هوشیار و مراقب باشید. بعضی از افراد تنها اجازه دارند تا ایوان جلوی خانه بیایند. عده‌ای به داخل اتاق نشیمن شما دعوت می‌شوند. ممکن است برخی را به داخل آشپزخانه خود راه دهید. ممکن است به تعداد اندکی اجازه دهید تا به داخل اتاق خوابتان بیایند یا به داخل کمدهایتان نگاهی بیاندازند. عده‌ای هم هستند که به هیچ عنوان اجازه ندارند به خانه شما نزدیک شوند. دروازه ورودی قفل و کلون شده و در خانه بر روی آن‌ها بسته است.

«این شما هستید که به دیگران می‌آموزید که چگونه با شما رفتار کنند»

برای شروعی دوباره هرگز خیلی دیر نیست. شما چه سیزده ساله باشید، چه سی ساله و چه نود و سه ساله، اکنون زمان، زمان شماست. برای زندگی بر اساس یکپارچگی، ما باید روح خود را پذیرا شده و به حقیقت وجود خود توجه کنیم. اکنون زمان عمل است. یکپارچگی در عمل قدرتمندتر از هر چیزی است که می‌توانیم تصورش را بکنیم.

این که کسی را رها کنید به معنای این که او «بد» است یا وجودش «غلط» است نیست، بلکه به این معنا است که او برای این که در حال حاضر در زندگی شما باشد، شخص مناسبی نیست.