بریده‌هایی از کتاب هنر عشق ورزیدن

مهم‌ترین مرحلهٔ این‌که یاد بگیریم تمرکز کنیم این است که یاد بگیریم با خودمان تنها باشیم بدون این‌که مطالعه کنیم، به رادیو گوش کنیم، سیگار بکشیم یا چیزی بنوشیم. درواقع، توانایی در تمرکز به‌معنای توانایی در تنها بودن با خویشتن است و این توانایی، بی‌کم‌وکاست شرط توانایی در عشق ورزیدن است

در واقع، آن‌ها شدتِ شیفتگی و این‌که «دیوانهٔ یکدیگر هستند را شاهدی دالِ بر شدت عشق‌شان می‌دانند. درحالی‌که ممکن است این شدتِ شیفتگی فقط دالِ بر میزان تنهایی و اندوه قبلی‌شان بوده باشد.

به‌غلط خیال می‌کنند اگر با تمرکز گوش کنند حتی خسته‌تر خواهند شد؛ اما خلاف این صحیح است. هر فعالیتی اگر با تمرکز انجام شود فرد را بیدارتر می‌کند (هرچند پس از آن، خستگی طبیعی و مفیدی ایجاد می‌شود). درعین‌حال، فقدان تمرکز باعث می‌شود فرد خواب‌آلوده شود و از طرفی، در ساعات پایانی روز به‌دشواری به خواب برود.

در واقع، آن‌ها شدتِ شیفتگی و این‌که «دیوانهٔ یکدیگر هستند را شاهدی دالِ بر شدت عشق‌شان می‌دانند. درحالی‌که ممکن است این شدتِ شیفتگی فقط دالِ بر میزان تنهایی و اندوه قبلی‌شان بوده باشد.

. باید سعی کنم تفاوت قائل شوم بین تصویر تحریف‌شده‌ای که من بر اساس خودشیفتگی‌ام از فلان‌کس و رفتار او در ذهن دارم و واقعیت آن فرد، آن‌گونه که هست، صرف‌نظر از علایق، نیازها و ترس‌هایم.

فروپاشی عشق به خدا همسنگ فروپاشی عشق به انسان شده است.

فقط یک چیز وجود عشق را ثابت می‌کند: عمقِ رابطه، و سرزندگی و قدرت در هر یک از طرفین؛ این میوه‌ای است که با آن می‌توان به‌وجود عشق پی برد.

سرشت فریبکارانهٔ میل جنسی همیشه با این پندار که عشق جدید با عشق قبلی فرق خواهد کرد به این پندارها بسی دامن می‌زند.

این نگرش را می‌توان با نگرش کسی مقایسه کرد که می‌خواهد نقاشی یاد بگیرد ولی به‌جای این‌که هنر نقاشی را بیاموزد ادعا می‌کند منتظر شیئی مناسب است و وقتی آن شیء را بیابد به زیبایی نقاشی خواهد کرد. اگر به‌راستی عاشق کسی باشم عاشق همگان، عاشق جهان، عاشق زندگی هستم.

عمل جنسی که فاقد عشق باشد هیچ‌گاه شکافِ بین انسان‌ها را پر نمی‌کند مگر برای لحظه‌ای.