بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حکومت نظامی | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب حکومت نظامی اثر آلبر کامو

بریده‌هایی از کتاب حکومت نظامی

نویسنده:آلبر کامو
انتشارات:انتشارات مجید
امتیاز:
۴.۰از ۲۲ رأی
۴٫۰
(۲۲)
منشی: معنی‌اش این است که شما بگویید به چه دلیل و با چه انگیزه‌هایی زنده‌اید. ماهی‌گیر: به چه دلیل؟ چه دلیلی دوست دارید به شما ارائه دهم. منشی: می‌بینید، آقای مقام برجسته این موضوع را یادداشت کنید که امضاکنندهٔ این اظهارنامه می‌گوید دلیلی برای زنده‌بودنش نمی‌تواند ارائه دهد. درنتیجه وقتش که برسد دست‌وبال‌مان در مورد او بازتر خواهد بود.
melik
بگویید منظورتان از این حرف‌ها چیست؟ منشی: برای این است که مردم به شنیدن کلمات پیچیده و مبهم عادت کنند. هرقدر کم‌تر بفهمند، بیش‌تر اطاعت خواهند کرد. حالا این مقررات و دستورها را به شما می‌دهم که به‌وسیلهٔ پیام‌رسان‌ها در سراسر شهر به اطلاع همهٔ مردم برسانید تا آن‌ها، حتا کسانی که کندذهن هستند، این دستورها را به‌آسانی هضم و اجرا کنند. این‌ها پیام‌رسان‌های ما هستند. قیافه‌های مهربان‌شان باعث خواهد شد حرف‌هایی که می‌زنند بهتر در دل مردم بنشینند و در ذهن‌شان باقی بمانند.
melik
مردی با چهرهٔ الهام‌گرفته از خانه‌ای بیرون می‌آید و فریاد می‌زند: «تا چهار روز دیگر دنیا به آخر می‌رسد!» و بار دیگر وحشت میان مردم اوج می‌گیرد. همه تکرار می‌کنند: «تا چهار روز دیگر دنیا به آخر می‌رسد.» مأموران انتظامی مرد را بازداشت می‌کنند، ولی از طرف دیگر صحنه جادوگری بیرون می‌آید و دارو میان مردم پخش می‌کند. جادوگرترنجبین، نعنا، اکلیل کوهی، مریم گلی، آویشن، زعفران، پوست لیمو، بادام کوبیده... توجه، توجه، این داروها ردخور ندارند!
melik
فرماندار: امیدواریم هیچ‌چیز از جایش نجنبد! من سلطان سکون و بی‌حرکتی هستم!
melik
دیه‌گو: آرام باش، خودت را این‌همه بالا فرض نکن. چون در این صورت کم‌تر دوستت خواهند داشت.
melik
دیه‌گو:‌ ولی اگر قانون یک نوع جرم باشد چی؟ قاضی: اگر جرم قانون شود، دیگر جرم نخواهد بود. دیه‌گو: پس در آن‌صورت باید فضیلت را مجازات کرد. قاضی: بله، البته، به‌راستی اگر متکبرانه با قانون سروکله بزند و مخالفت کند، باید تنبیهش کرد. ویکتوریا: کاسادو، این قانون نیست که تو را وامی‌دارد چنین حرف‌هایی بزنی، ترس است. قاضی: دیه‌گو هم می‌ترسد. ویکتوریا: ولی او هنوز به کسی یا چیزی خیانت نکرده. قاضی: خیانت خواهد کرد. همه خیانت می‌کنند، چون همه می‌ترسند. همه می‌ترسند چون هیچ‌کس وجود ندارد که جرمی، خطایی مرتکب نشده باشد.
javadazadi
می‌خواهد آن‌گونه که درنظر دارد خوشبخت باشیم، نه آن‌طور که خودمان دل‌مان می‌خواهد. این‌ها لذت‌های اجباری هستند، زندگی سرد و بی‌رونق، خوشبختی به شیوهٔ حبس ابد.
saeed
خیلی خوب ساختارتان را درک کرده‌ام! شما به مردم رنج گرسنگی‌کشیدن و جداشدن‌ها را داده‌اید تا مانع طغیان‌کردن‌شان بشوید. فرسوده‌شان می‌کنید، نیرو و وقت‌شان را هدر می‌دهید تا نه فرصت و نه انگیزهٔ خشمگین‌شدن را داشته باشند. خیال‌تان آسوده، آن‌ها درجا می‌زنند. به‌رغم تعداد زیادشان تنها هستند، مثل من که تنهایم. هریک از ما به‌خاطر بزدلی دیگران تنها می‌ماند.
Maryam Ghamari
دیه‌گو:‌ ولی اگر قانون یک نوع جرم باشد چی؟ قاضی: اگر جرم قانون شود، دیگر جرم نخواهد بود. دیه‌گو: پس در آن‌صورت باید فضیلت را مجازات کرد. قاضی: بله، البته، به‌راستی اگر متکبرانه با قانون سروکله بزند و مخالفت کند، باید تنبیهش کرد.
Maryam Ghamari
او را علامت‌گذاری کنید. روی همه علامت بگذارید! حتا کسانی که حرفی نمی‌زنند ولی می‌شود حرف‌هاشان را شنید! آن‌ها دیگر نمی‌توانند اعتراض کنند، اما سکوت‌شان گوش‌خراش است! دهان‌هاشان را خرد کنید
Maryam Ghamari

حجم

۹۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۹۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰
۵۰%
تومان