آدمها فقط به رنج و ناراحتیهاشان میاندیشند و توجهی به خوشبختیشان ندارند. اگر به خوشبختیشان فکر کنند، خواهند دید که در هریک از مراحل زندگیشان خوشبختی هم یافت میشود.
خاک
سر زانوی شلوارم لکهٔ زردرنگ بزرگی افتاده بود. پیشبینی میکردم که این لکه نُهدهم شخصیتم را از بین خواهد برد.
Hamid
هر آدم شرافتمندی در زمان ما به اجبار فرومایه و برده است.
The Stranger
هخود میگفتم: «صورتم قشنگ نیست، بنابراین باید دستکم موقرانه، متفکرانه و بهویژه هوشمندانه باشد.»
sobhan mohammadi
اول از همه من قادر به دوست داشتن کسی نیستم، چون، باز هم تکرار میکنم که دوست داشتن برای من مفهومش بدرفتاری و تسلط روحی داشتن نسبت بهطرف است. هرگز هم نتوانستهام عشق را بهصورت دیگری برای خودم مجسم کنم. امروز به این نتیجه رسیدهام و گاهی به خودم میگویم اگر کسی میخواهد من دوستش داشته باشم، مفهومش این است که با کمال میل این حق را به من داده که با او بدرفتاری کنم و عذابش بدهم.
kazem1
زن و شوهر اگر واقعآ یکدیگر را دوست داشته باشند، هیچکس، هیچکس نباید بداند چه اتفاقی بین آن دو افتاده. مشاجرهشان را بر سر هر موضوعی و یا هر علتی که باشد، نباید برای کسی تعریف کنند و حتا زن از مادرش نخواهد در این میان داوری کند.
خاک
وقتی آدم میبیند چارهای جز تحمل کردن ندارد، تا چه حد خود را پست و حقیر احساس میکند.
The Stranger
اگر آدم کسی را دوست داشته باشد، از خوشبخت بودن هم میتواند چشم بپوشد.
pejman
در آن زمان بیستوچهار سال بیشتر نداشتم. زندگیام شده بود همین چیزی که امروز هست: گرفته، نامنظم و بهطرز وحشیانهای منزوی. با هیچکس ارتباطی نداشتم، با هیچکس صحبتی نمیکردم و مدام در این فکر بودم که در گوشهٔ انزوایم تنها بمانم. در ساعتهای کار در وزارتخانه، میکوشیدم به هیچکس نگاه نکنم، اما متوجه بودم همکارانم مرا بهصورت آدمی غیرعادی نگاه میکنند و حتا ــ همچنین حدس میزدم ــ برخوردشان با هم با گونهای تنفر و انزجار همراه است.
The Stranger
هرکسی میکوشد خود را کمروتر و نجوشتر از آنچه هست نشان دهد، انگار میترسد احساس درونیاش را با ابراز سریع آن خدشهدار کند...
Morteza Rahmani