انسان با همه کشش و کوششها به چیزهایی که بیشتر در پی آنهاست کمتر میرسد.
پویا پانا
احتمالا انسان، ثروت، شهرت و تشخّص را به دست میآورد اما واقعآ قادر به خلق خوشبختی یا بدبختی چه برای خود، چه دیگران نیست.
انسان قادر است بسته به نوع برخورد با مسائل، آنچه که پیش میآید را پذیرا بشود.
پویا پانا
اصولا زندگی و زنده بودن مشکل است؛ به تلخی
پویا پانا
میتوانم زنده بمانم و نه بمیرم. همه چیز به نظرم احمقانه و عبث است.
پویا پانا
به نظر میآید که زندگی انسان به شب دراز و کسالتباری شباهت دارد که فقط گهگاهی بارقههایی از نور با نوید انوار خود میتوانند توجیهی برای سالهای تاریک باشند. بیتردید این غم و تاریکی ناگوار در زندگی روزانه ما جای خود را دارد. چرا باید انسان مکرر صبح بیدار شود، بخورد، بیاشامد و دوباره به رختخواب بازگردد؟ خیال میکنم فقط کودکان، انسانهای اولیه و نوجوانان بسیار سالم از این تکرار مکررات رنج نمیبرند. البته اگر انسان خیلی روی این مسائل مکث نکند، مطمئنآ از بیدارشدنها و خوردنها و آشامیدنها نه تنها شاد میشود و احساس رضایت میکند، حتی به دنبال تغییر در آن هم نیست؛ اما اگر انسان درخواستش از زندگی در این مرحله متوقف نشود و با اشتیاق و امید به دنبال لحظات واقعی باشد تا در شعاع آن بتواند افکار ناگوار را بزداید و به مسرت واقعی دست یابد، در این حال است که میشود این لحظهها را خلاق نامید.
پویا پانا
همیشه تناقضی را که در پس واقعیتها قرار دارد احساس میکردم.
پویا پانا
اصولا زندگی و زنده بودن مشکل است؛ به تلخی
پویا پانا
باید تا آنجا که میتوانم به زندگی خود ادامه دهم. ولی از این پس آیا ممکن است؟
پویا پانا
جوانی پردردسرترین دوران زندگی است
پویا پانا
این طور که پیش میرود به نظر میآید مردم بیشتر چیزی را دوست دارند که کمتر به آن دسترسی دارند. قبول نداری؟
پویا پانا