به جهنم. آدم به جایی میگوید خانه که واقعآ احساس کند خانهاش است. هنوز دارم دنبالش میگردم.
arezou
تا روزی که بدانم جایی را پیدا کردهام که من و چیزهایش به هم تعلق داریم، نمیخواهم مالک هیچ چیزی باشم. خودم هم درست نمیدانم آنجا کجاست. اما میدانم چه شکلی است
shaahin hf
تا روزی که بدانم جایی را پیدا کردهام که من و چیزهایش به هم تعلق داریم، نمیخواهم مالک هیچ چیزی باشم. خودم هم درست نمیدانم آنجا کجاست. اما میدانم چه شکلی است
shaahin hf
من هیچوقت به چیزی عادت نمیکنم. آدمی که به همهچیز عادت میکند هیچ فرقی با مرده ندارد.
arezou
میشود عاشق کسی بود، بدون اینکه این فکرها را دربارهاش کرد. کافی است او را غریبه نگه داری، غریبهای آشنا.»
arezou
فهم متقابل ما به آن عمق دلپذیر رسیده بود، آنجا که واسطهٔ ارتباط میان دو نفر بیشتر سکوت است تا کلمه، وقتی سکوتی محبتآمیز جانشین درگیریها، گفتوگوها و رفت وآمدهای پرتنشی میشود که لحظات پرنمودتر و بهظاهر پرشورتر دوستی را میسازند.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
من هیچوقت به چیزی عادت نمیکنم. آدمی که به همهچیز عادت میکند هیچ فرقی با مرده ندارد.
امیر
سهقلوهای ایتالیایی فکر میکردند ماجرا یک بحران عشقی است و چون مقصر آه ونالههای هالی را کسی میدانستند که حالا کنار دست دخترک نشسته، رو به من نچنچ میکردند. احساس سربلندی میکردم: عجب افتخاری، یک نفر فکر میکند هالی برای من اهمیتی قائل است.
حسن
فریاد زد: «میبینی؟ معرکه است!» و ناگهان واقعآ معرکه شد. ناگهان، با دیدن رنگهای درهم وبرهم موهای هالی که در نور زرد و قرمز برگها میدرخشید، فهمیدم آنقدر عاشقش هستم که خودم را از یاد ببرم، همینطور ناامیدیهایی را که برآمده از احساس بدبختی بودند، و خشنود باشم که چیزی دارد اتفاق میافتد که خوشحالش میکند.
حسن
هرچه میخواهی باش، فقط بزدل نباش، دورو نباش، از احساسات دیگران سوءاستفاده نکن، فاحشه نباش. ترجیح میدهم سرطان داشته باشم تا یک قلب دروغگو.
حسن