بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صبحانه در تیفانی | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب صبحانه در تیفانی اثر ترومن کاپوتی

بریده‌هایی از کتاب صبحانه در تیفانی

۳٫۷
(۸۰)
آن‌ها هیچ‌وقت تغییر نمی‌کردند، چون شخصیتشان خیلی زود شکل گرفته بود؛ اتفاقی که مثل یک‌شبه پولدارشدن باعث بی‌تناسبی در شخصیت می‌شود: یکی‌شان با کله پیش رفته و بدل به واقع‌گرایی نامتوازن شده بود و دیگری هم شده بود رمانتیکی نامتعادل.
کاربر ۵۱۵۶۸۶۵
هرکس توی زندگی بهت اعتمادبه‌نفس داد تا ابد بهش مدیونی.
kimpossible
آدمی که به همه‌چیز عادت می‌کند هیچ فرقی با مرده ندارد.»
parniyan
باور کن خیره‌شدن به آسمان بهتر از زندگی‌کردن در آن است. فضایی خالی، فضایی مبهم، کشوری که فقط در آن رعد و برق می‌زند و اشیا ناپدید می‌شوند.
Fatima
هرکس توی زندگی بهت اعتمادبه‌نفس داد تا ابد بهش مدیونی.
Fatima
می‌شود عاشق کسی بود، بدون این‌که این فکرها را درباره‌اش کرد. کافی است او را غریبه نگه داری، غریبه‌ای آشنا.
Fatima
خیلی می‌ترسم، باستر. آره، بالاخره ترسیدم، چون ممکن است تا ابد طول بکشد. تا وقتی چیزی را دور نینداخته باشی، نمی‌فهمی مال تو بوده.
nuna
«به جهنم. آدم به جایی می‌گوید خانه که واقعآ احساس کند خانه‌اش است. هنوز دارم دنبالش می‌گردم.»
nuna
با یک گیلاس بوربون شبانه و آخرین کتاب سیمِنون به رختخواب رفته بودم. تعریف من از آرامش همین بود
مژگان
می‌شود عاشق کسی بود، بدون این‌که این فکرها را درباره‌اش کرد. کافی است او را غریبه نگه داری، غریبه‌ای آشنا.
مژگان

حجم

۱۱۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

حجم

۱۱۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان