بریدههایی از کتاب صبحانه در تیفانی
۳٫۶
(۸۲)
. هرکس توی زندگی بهت اعتمادبهنفس داد تا ابد بهش مدیونی.
بلاتریکس لسترنج
تنها مشکلم با آنها این است که شاید زبان بعضیهایشان راستگو باشد، اما قلب همهشان دروغگوست.
بلاتریکس لسترنج
هرچه میخواهی باش، فقط بزدل نباش،
بلاتریکس لسترنج
شما نمیتوانید به یک موجود وحشی دل ببندید. هرچه بیشتر دل ببندید، آن موجود قویتر میشود. خلاصه آنقدر قوی میشود که به جنگل فرار میکند. یا میپرد روی شاخهٔ درخت. بعد درختی بلندتر. بعد هم آسمان. آخروعاقبتت این خواهد بود، آقای بل. اگر به خودت اجازه بدهی عاشق یک موجود وحشی بشوی، سرنوشتت این است که به آسمان چشم بدوزی.»
بلاتریکس لسترنج
میشود عاشق کسی بود، بدون اینکه این فکرها را دربارهاش کرد. کافی است او را غریبه نگه داری، غریبهای آشنا.»
بلاتریکس لسترنج
«من نه. من هیچوقت به چیزی عادت نمیکنم. آدمی که به همهچیز عادت میکند هیچ فرقی با مرده ندارد.»
بلاتریکس لسترنج
آدم باید با هرکس دلش خواست ازدواج کند یا... گوش کن، اگر یک روز بیایی پیش من و بگویی میخواهی با "مرد جنگ" عروسی کنی، من به احساست احترام میگذارم. نه، جدی میگویم. عشق باید مجاز باشد. من کاملا طرفدارش هستم
آسمان
هرچه میخواهی باش، فقط بزدل نباش، دورو نباش، از احساسات دیگران سوءاستفاده نکن، فاحشه نباش. ترجیح میدهم سرطان داشته باشم تا یک قلب دروغگو. فکر نکنی این را از روی عقاید مذهبی میگویم؛ فقط اینطوری در عمل بهتر است. سرطان شاید تو را نسبت به همهچیز بیاعتنا کند، اما آن یکی حتمآ این کار را میکند.
بلاتریکس لسترنج
لحظهای که نامه را دید، چشمهایش را ریز کرد و لبخندی جمعوجور و جدی روی لبش نشاند که سنش را کلی بالا برد. بهم گفت: «عزیزم، لطف میکنی کیف دستیام را از توی آن کمد بیاوری؟ دخترها اینجور چیزها را بدون رژلب نمیخوانند.»
بلاتریکس لسترنج
روزی حدودآ پنجاه بار حمام میکند. بابا مرد باید کمی هم بو بدهد.
بلاتریکس لسترنج
«به سلامتی تو، دکتر عزیزم، باور کن خیرهشدن به آسمان بهتر از زندگیکردن در آن است. فضایی خالی، فضایی مبهم، کشوری که فقط در آن رعد و برق میزند و اشیا ناپدید میشوند.»
بلاتریکس لسترنج
نمیفهمم چرا تعجب میکنی. خودم که تعجب نکردم. حتی یک سر سوزن. وای که حظ کردم.
بلاتریکس لسترنج
خیلی میترسم، باستر. آره، بالاخره ترسیدم، چون ممکن است تا ابد طول بکشد. تا وقتی چیزی را دور نینداخته باشی، نمیفهمی مال تو بوده. قرمزهای عوضی هیچی نیستند. زن چاق هیچی نیست. اما این یکی نه، دهانم آنقدر خشک شده که اگر برای زندهماندن لازم بود تفی بکنم، نمیتوانستم.»
بلاتریکس لسترنج
. آدم به جایی میگوید خانه که واقعآ احساس کند خانهاش است. هنوز دارم دنبالش میگردم.»
بلاتریکس لسترنج
علیه تو اعلام جرم جنایی شده. تو با وثیقه آزادی. اگر در حال فرار دستگیرت کنند، باید تا ابد در زندان بمانی. حتی اگر گیر هم نیفتی، دیگر هیچوقت نمیتوانی به خانه برگردی.»
«به جهنم. آدم به جایی میگوید خانه که واقعآ احساس کند خانهاش است. هنوز دارم دنبالش میگردم.»
Saieh
چشمان سردش داشتند جراحیام میکردند.
آسمان
انگار آدمیزاد هرچه پیرتر میشود و تبدیل فکر به عمل برایش سختتر، این فکرها در سرش حبس میشود و بهش فشار میآورد.
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
فریاد زد: «میبینی؟ معرکه است!» و ناگهان واقعآ معرکه شد. ناگهان، با دیدن رنگهای درهم وبرهم موهای هالی که در نور زرد و قرمز برگها میدرخشید، فهمیدم آنقدر عاشقش هستم که خودم را از یاد ببرم، همینطور ناامیدیهایی را که برآمده از احساس بدبختی بودند، و خشنود باشم که چیزی دارد اتفاق میافتد که خوشحالش میکند
arezou
هرکس توی زندگی بهت اعتمادبهنفس داد تا ابد بهش مدیونی.
arezou
شاید به این دلیل که فهم متقابل ما به آن عمق دلپذیر رسیده بود، آنجا که واسطهٔ ارتباط میان دو نفر بیشتر سکوت است تا کلمه، وقتی سکوتی محبتآمیز جانشین درگیریها، گفتوگوها و رفت وآمدهای پرتنشی میشود که لحظات پرنمودتر و بهظاهر پرشورتر دوستی را میسازند.
آسمان
حجم
۱۱۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۱۱۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۳۰%
تومان