«هپلی بیچارهای که اسم هم ندارد. بعضی وقتها واقعآ سخت است. همین که اسم ندارد را میگویم. اما من حق ندارم اسمی رویش بگذارم. باید صبر کند تا مال کسی شود. ما دوتا یک روز لب رودخانه به هم برخوردیم. اصلا به هم تعلق نداریم. هم او موجود مستقلی است و هم من. تا روزی که بدانم جایی را پیدا کردهام که من و چیزهایش به هم تعلق داریم، نمیخواهم مالک هیچ چیزی باشم. خودم هم درست نمیدانم آنجا کجاست. اما میدانم چه شکلی است.»
nuna
هرکس توی زندگی بهت اعتمادبهنفس داد تا ابد بهش مدیونی.
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
آدمی که به همهچیز عادت میکند هیچ فرقی با مرده ندارد
kimpossible
چنان بارانی میآمد که فکر میکردی کل شهر دارد غرق میشود. کوسهها شاید میتوانستند در هوا شنا کنند، اما بعید به نظر میآمد هواپیماها هم بتوانند از این حجم آب عبور کنند.
آسمان
ظاهرش این است که برای ستارهٔ سینماشدن باید خیلی خودمحور باشی. اما در واقعیت شرطش این است که هیچ منیتی نداشته باشی.
mozhde
اما شما نمیتوانید به یک موجود وحشی دل ببندید. هرچه بیشتر دل ببندید، آن موجود قویتر میشود. خلاصه آنقدر قوی میشود که به جنگل فرار میکند. یا میپرد روی شاخهٔ درخت. بعد درختی بلندتر. بعد هم آسمان. آخروعاقبتت این خواهد بود، آقای بل. اگر به خودت اجازه بدهی عاشق یک موجود وحشی بشوی، سرنوشتت این است که به آسمان چشم بدوزی.
nuna
هرکس توی زندگی بهت اعتمادبهنفس داد تا ابد بهش مدیونی
مژگان
من هیچوقت به چیزی عادت نمیکنم. آدمی که به همهچیز عادت میکند هیچ فرقی با مرده ندارد
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
معیار خوبی و بدی آدمها برای من این است که با من چطور رفتار کردهاند.
arezou
البته منظورم این نیست که من از پولدار و معروفشدن بدم میآید. اتفاقآ هردو اینها جزو برنامههای زندگیام هستند و سعی میکنم یک روز بهشان برسم. اما دوست دارم وقتی این اتفاق میافتد، خود خودم هم سر جایش باشد. دوست دارم وقتی یک روز صبح بیدار میشوم و به تیفانی میروم تا صبحانه بخورم، هنوز خودم باشم
arezou