بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی | صفحه ۲۷ | طاقچه
کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی اثر گروس عبدالملکیان

بریده‌هایی از کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۸۱ رأی
۴٫۳
(۱۸۱)
برادرم می‌گفت: بیا غروب کنیم ندیده‌ای که خورشید هر صبح بیرون می‌آید پشیمان می‌شود و باز‌می‌گردد.
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
خاطراتی هستند که خود را با میخ به جمجمه‌ام کوبیده‌اند دوستانم خود را زمین گذاشته بودند تا تفنگ‌هاشان را بردارند دوستانم رفته بودند آن‌سوی مرزها بمیرند بچه‌ها به بندناف‌های‌شان چنگ می‌زدند تا به دنیا نیایند ما رو به آسمان دعا می‌کردیم و از آسمان بُمب می‌بارید
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
می‌خواهم در آب‌های گل‌آلود شنا کنم در روزهای قبل قرار بُگذارم در خرابه‌ها قدم بزنم و ماشینم را با یک جفت کفش کتانی عوض کنم می‌خواهم طوری زندگی کنم که عاقبتم را هیچ‌کس نبیند
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
تو اما به سمت دیگرم نگاه می‌کردی تو اما از عمیق‌ترین دره‌هایم پایین رفتی
masoom
ما با کدام امید به ساعت‌های‌مان نگاه می‌کنیم وقتی زمان برای مرگ کار می‌کند
سیده رضوان احمدی
و اعتراف می‌کنم چیزهایی می‌دانم که نمی‌دانم و اعتراف می‌کنم همین دیشب بود که رو‌به‌روی آینه ایستادم چروک‌های گردنم را کنار زدم و تاریخ انقضایم را پیدا کردم
نون
و با خودش فکر کند که عشق زمینی دیگر می‌خواست آسمانی دیگر...
.ً..
در میان درخت‌ها بیدم که جاذبه‌ی خاک را بیش‌تر فهمیده است در میان ترانه‌ها آوازی مٲیوس که از دهانِ چکاوکی بیرون می‌آید تا چکاوکی دیگر بر آن بنشیند و با خودش فکر کند که عشق زمینی دیگر می‌خواست آسمانی دیگر... عشق، خدایی دیگر می‌خواست
هانیه
و قلبم باتلاقی‌ست که هر چه را دوست می‌دارد غرق می‌کند
هانیه
لباس‌هایم را اتو زدم و هر صبح جوانی‌ام را در آینه مرتب کردم همان‌طور غذا خوردم همان‌طور کار کردم همان‌طور ایستادم و سال‌ها طول کشید بفهمم درختی که زرد نمی‌شود مُرده است
هانیه
می‌گذارم خونم بیاید بیرون که آزادی نبض داشته باشد
Reza Yousefpor
تو را دوست دارم و قلبم باتلاقی‌ست که هر چه را دوست می‌دارد غرق می‌کند
Reza Yousefpor
شاعری گفته است که کاغذهایش را دستگیر کرده‌اند کاغذهایش را شکنجه کرده‌اند و حالا شعرهایش را روی ماه می‌نویسد
Reza Yousefpor
تو مُرده‌ای و مرگت کوهی‌ست که هر چه بر آن خاک می‌ریزم بزرگ‌تر می‌شود
Reza Yousefpor
شماره‌ات را می‌گیرم خدا جواب می‌دهد
Reza Yousefpor
رو‌به‌روی دریا نشسته بودیم وُ دریا رفته بود برای‌مان موج بیاورد
Reza Yousefpor
اناری که بر شاخه خشکیده باید همین زمین باشد که خدا از کنارش عبور می‌کند و حتی میلی به چیدنش ندارد
هانیه
غریبگی نکن نکن غریبگی پسرم! این‌جا خاورمیانه است و هر کجای خاک را بکَنی دوستی، عزیزی، برادری بیرون می‌زند
هانیه
نشسته‌ام با شب قمار می‌کنم و هر چه می‌برم تاریک‌تر می‌شوم
هانیه
بچه‌ها به بندناف‌های‌شان چنگ می‌زدند تا به دنیا نیایند
هانیه

حجم

۳۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۳ صفحه

حجم

۳۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۳ صفحه

قیمت:
۲۵,۵۰۰
تومان