بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مردی به نام اوه | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مردی به نام اوه

بریده‌هایی از کتاب مردی به نام اوه

نویسنده:فردریک بکمن
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۳از ۲۲۶ رأی
۴٫۳
(۲۲۶)
وقتی آدم یک نفر را از دست می‌دهد، دلش برای خیلی از نکته‌های کوچک تنگ می‌شود؛ برای خنده‌هایش، این‌که چگونه در خواب خودش را از یک دنده، روی دندهٔ دیگر می‌انداخت،
magi
اعتراف به اشتباه کار آسانی نیست، مخصوصاً وقتی آدم مدت‌هاست همان کار اشتباه را انجام می‌دهد.
Ava
آن‌ها که اینترنت و اسپرسوساز دارند، چه از مسئولیت‌پذیری می‌فهمند؟
melik
«عشق مثل نقل‌مکان به یک خونهٔ جدیده. ابتدا آدم عاشقِ تمام اون چیزهاییه که به‌نظرش بیگانه است، هر روز صبح از خواب بیدار می‌شه و از اون چیزی که به اون تعلق داره، شگفت‌زده می‌شه و از طرف دیگه در ترس دایمی به سر می‌بره که مبادا ناگهان سروکلهٔ یک نفر پیدا شه و بگه که آدم دچار اشتباه شده و قرار نبوده صاحب یک چنین خونهٔ قشنگی شه. ولی با گذشت زمان نمای خونه ترک برمی‌داره، قطعات چوبی لب‌پَر می‌شن و آدم تمام گوشه‌وکنار خونه رو می‌شناسه. آدم می‌فهمه که وقتی هوای بیرون سرده، باید چی‌کار کنه تا کلید در قفل گیر نکنه. کدوم سنگ‌فرش‌ها و کف‌پوش‌ها زیر پا تسلیم می‌شن و آدم چه‌طور باید درِ کمد رو باز کنه تا قیژقیژ نکنه؛ و این‌ها دقیقاً همون اسرار کوچکی هستند که باعث می‌شن خونه، خونهٔ خود آدم شه.»
Mina
می‌گن مردها از اشتباهات‌شون زاده می‌شن و این‌جور مردها خودساخته‌تر هستند تا اون‌هایی که هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کنند
LeNa
یکی از دردآورترین لحظات زندگی، لحظه‌ای است که آدم می‌بیند در وضعیت فعلی‌اش، احتمالاً می‌تواند بیشتر به گذشته نگاه کند تا به آینده.
Mahsa Bi
اگر آدم‌ها غم را باهم تقسیم نکنند، غم آدم‌ها را تقسیم می‌کند.
Mahsa Bi
اُوِه برای همسرش یک کتابخانه درست کرده بود و او هم تمام قفسه‌ها را پُر کرده بود از کتاب‌هایی که هر کدام از صفحاتش پُر بود از نکته راجع‌به احساسات آدمیزاد. اُوِه از مسائلی سر درمی‌آورد که بتواند آن‌ها را در دست بگیرد. بتون، سیمان، شیشه و فولاد. ابزارآلات. چیزهایی که بتوان آن‌ها را محاسبه کرد. او می‌توانست با نقاله و دستورالعمل‌های واضح و آشکار کار کند. با نقشه‌های ساختمانی و طراحی، با چیزهایی که بتوان آن‌ها را روی کاغذ کشید. او مردی سیاه‌وسفید بود. همسرش رنگ بود؛ تمام رنگ‌های او.
Naz_stt
او مردی سیاه‌وسفید بود. همسرش رنگ بود؛ تمام رنگ‌های او.
نازنین عظیمی
همهٔ ما از مرگ می‌ترسیم، ولی ترس عده زیادی از آدم‌ها این است که مرگ سراغ یک نفر دیگر برود. همیشه بزرگ‌ترین وحشت این است که مرگ ما را جا بگذارد، و ما تنها و بی‌کس باقی بمانیم.
Ali
اُوِه و رونه به نسلی تعلق دارند که ارزش مرد با عملش سنجیده می‌شه، نه با حرف زدنش.
♥︎ Sara ♥︎
سونیا یک شب شاهد بود که اُوِه پیچ‌گوشتی‌به‌دست از تراس پایین خزید. صبح روز بعد ربات به دلایل نامعلومی افتاد توی استخر رونه.
♥︎ Sara ♥︎
اگر آدم‌ها غم را باهم تقسیم نکنند، غم آدم‌ها را تقسیم می‌کند.
zahra ak
آیا اصلاً از این موضوع خبر دارند که به آدم چه حالی دست می‌دهد وقتی روز سه‌شنبه کاری برای انجام دادن نداشته باشد؟
Fatemeh Karimian
همسرش اغلب می‌گفت تمام راه‌ها به «چیزی» ختم می‌شوند که سرنوشت را رقم می‌زند. شاید برای او «چیزی» بود. ولی برای اُوِه «یک نفر» بود.
S E T A C
در زندگی هر مرد لحظه‌ای فرا می‌رسد که باید تصمیم بگیرد می‌خواهد چه مردی باشد و اگر آدم از این ماجرا خبر نداشته باشد، پس آن مرد را هم نشناخته است.
o.m
مرگ یک پدیدهٔ منحصربه‌فرد است. انسان‌ها طوری زندگی می‌کنند انگار این پدیده اصلاً وجود خارجی ندارد، و با این وجود مرگ یکی از اساسی‌ترین و مهم‌ترین دلایلی است که آدمیزاد اصلاً زندگی می‌کند. بعضی از ما به وجود این پدیده زود پی می‌بریم، به نحوی که عمیق‌تر، سرسختانه‌تر یا دیوانه‌وارتر زندگی می‌کنیم. بعضی‌ها به حضور دایمی آن نیاز دارند تا اصلاً متوجه شوند خلافش چیست. بعضی‌ها جوری خودشان را با این پدیده مشغول می‌کنند که مدت‌ها قبل از این‌که ورودش را اعلام کند، در اتاق انتظار نشسته‌اند. همهٔ ما از مرگ می‌ترسیم، ولی ترس عده زیادی از آدم‌ها این است که مرگ سراغ یک نفر دیگر برود. همیشه بزرگ‌ترین وحشت این است که مرگ ما را جا بگذارد، و ما تنها و بی‌کس باقی بمانیم.
nu_amin_mi
یک‌بار وقتی اُوِه از سونیا پرسید چرا همیشه می‌خواهد حتماً سرزنده و خوشحال باشد، سونیا گفت «رگه‌ای از نور خورشید کافیه تا زوایای تاریک زیادی رو روشن کنه.» از قرار معلوم این جمله در یکی از کتاب‌هایش پیدا می‌شد و مال راهبی بود به نام فرانتس فون آسیسی.
nu_amin_mi
اگر آدم‌ها غم را باهم تقسیم نکنند، غم آدم‌ها را تقسیم می‌کند.
Houshyaran
اعتراف به اشتباه کار آسانی نیست، مخصوصاً وقتی آدم مدت‌هاست همان کار اشتباه را انجام می‌دهد.
Hossein shiravand

حجم

۳۹۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۵۴ صفحه

حجم

۳۹۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۵۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان