بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه‌ای برای زندگی | صفحه ۹ | طاقچه
۴٫۲
(۱۳۷)
مارکوس بلافاصله پس از اینکه به خوانندگانش توصیه می‌کند گه‌گاه به از دست دادن داشته‌هایشان فکر کنند و ببینند چقدر از نداشتنشان غصه‌دار می‌شوند، به آنها هشدار می‌دهد که «حواستان باشد لذّت بردن از این چیزها ممکن است شما را آنقدر به آنها دلبسته کند که با از دست دادنشان، آرامش درونی‌تان را هم از دست بدهید.»
احسان رضاپور
فکر کردن به اتفاقات ناگوار یعنی فکر کردن به ناپایداری این جهان. بنابراین، پدری که این تکنیک را به کار می‌گیرد، اگر آن را درست انجام دهد، به دو مطلب پی می‌برد: اول اینکه خیلی خوشبخت است که فرزندی دارد و دیگر اینکه چون نمی‌تواند به همیشگی بودن حضور او در زندگی‌اش مطمئن باشد، باید خودش را برای از دست دادنش آماده کند.
احسان رضاپور
فرض کنید خدمتکارتان فنجانی را شکسته است. چنین اتفاقی که می‌افتد معمولاً از کوره درمی‌رویم. یک راه برای جلوگیری از این عصبانیت این است که فکر کنیم اگر این اتفاق به جای ما برای کس دیگری می‌افتاد، چه حسی پیدا می‌کردیم. در واقع، اگر در خانه کس دیگری می‌بودیم و خدمتکارش فنجانی را می‌شکست، نه تنها عصبانی نمی‌شدیم بلکه تلاش می‌کردیم میزبانمان را آرام کنیم. مثلاً می‌گفتیم: «فقط یک فنجان بود. این‌جور چیزها پیش می‌آید.» اپیکتتوس معتقد است با این تفکر فرافکنانه می‌توانیم به کم‌اهمیتی اتفاق بدی که برایمان می‌افتد پی ببریم و اجازه ندهیم این چیزها آرامشمان را به هم بزنند.
احسان رضاپور
برای کسانی که توانایی لذت‌بردن را از دست نداده‌اند، جهان جای شگفتی است.
احسان رضاپور
وقتی رواقیون توصیه می‌کنند که هر روز چنان زندگی کنید که انگار آخرین روز عمر شماست، نمی‌خواهند تغییری در کارهای ما ایجاد کنند، بلکه هدفشان تغییر حالت ذهنی ما در حین انجام آن کارهاست. به‌ویژه، نمی‌گویند به آینده فکر نکنید یا برای آن برنامه‌ای نریزید. در عوض توصیه می‌کنند وقتی به فکر آینده هستید و برایش برنامه‌ریزی می‌کنید، لذت بردن از همین امروز را هم فراموش نکنید.
احسان رضاپور
او باید از قبل انتظار اتفاقاتی را که باعث غم و اندوهش می‌شوند داشته باشد. سنکا می‌گوید: او مخصوصا باید به خاطر داشته باشد که هرچه ما انسان‌ها داریم، «امانت» سرنوشت است و هر گاه سرنوشت اراده کند می‌تواند آن را بی‌اجازه و حتی بی‌خبر از ما پس بگیرد. پس «باید به همه عزیزانمان عشق بورزیم... اما نباید فراموش کنیم که تضمینی نیست آنها برای همیشه یا حتی برای مدتی طولانی پیش ما بمانند.» باید متناوبا و درحالی‌که از بودن با عزیزانمان لذّت می‌بریم، درنگ کنیم و لختی به این فکر کنیم که روزی این خوشی به پایان می‌رسد و اگر هیچ اتفاقی نتواند این خوشی را از بین ببرد، مرگ خود ما به آن خاتمه می‌دهد.
احسان رضاپور
ما انسان‌ها عمدتا به این دلیل ناشادیم که سیری‌ناپذیر هستیم؛ پس از آنکه سخت برای آنچه می‌خواهیم کار کردیم معمولاً علاقه‌مان را به آنچه بدان میل داشتیم از دست می‌دهیم. به جای احساس رضایت، ملول می‌شویم و در واکنش به این ملال، به سراغ ارضای امیال تازه و حتی بزرگتری می‌رویم. دو تن از روان‌شناسان به نام‌های شِین فردریک و جورج لُوِنستاین این پدیده را بررسی کرده‌اند و نامی به آن داده‌اند: خوگیری به لذت
احسان رضاپور
باید به خاطر داشته باشیم که هیچ چیز در هیچ کجا برای همیشه نمی‌پاید. اگر متوجه این نکته نباشیم و بی‌خیال با این فکر زندگی کنیم که همیشه از همه چیزهای خوبی که داریم برخوردار خواهیم بود، وقتی که آن چیزهایی را که دوست داریم از دست می‌دهیم، گرفتار رنج و محنت عظیمی می‌شویم.
احسان رضاپور
گاهی اوقات دنیا از قبل به ما می‌گوید که این آخرین باری است که فلان یا بهمان کار را می‌کنیم. مثلاً آخرین شبی که در رستوران مورد علاقه‌مان غذا می‌خوریم که بناست فردایش بسته شود، یا برای آخرین بار محبوبمان را که ناگزیر است از سر اجبار و شاید برای همیشه به جای دوری برود می‌بوسیم. قبلاً یعنی زمانی که فکر می‌کردیم هر وقت بخواهیم می‌توانیم این کارها را بکنیم، غذا خوردن در این رستوران یا بوسیدن روی محبوب کاری معمولی به نظر می‌رسید. اما حالا که می‌دانیم دیگر تکراری در کار نخواهد بود، غذایی که برای آخرین بار در این رستوران می‌خوریم بهترین غذایی خواهد بود که تا به حال در آنجا خورده‌ایم و بوسه خداحافظی، یکی از عمیق‌ترین تجربه‌های تلخ و شیرین زندگی‌مان را رقم خواهد زد.
کاربر ۱۳۵۶۷۷۷
مارکوس در نوجوانی نزد آپولونیوسِ خالکدونی که از فیلسوفان رواقی بود تعلیم دید. به عقیده مارکوس، این آپولونیوس بود که ضرورت مصمم بودن و عقلانی زیستن را در ذهن او جا انداخت و به او یاد داد چطور می‌توان روزهایی پر از کار و فعالیت را با زمانی برای استراحت و آرامش درآمیخت؛ او بود که به مارکوس آموخت چطور می‌تواند «بی‌آنکه آرامش و وقارش را از دست بدهد»، درد و بیماری را تاب آورد.
احسان رضاپور
«در آغاز هر روز با خودت بگو: امروز با مزاحمت، بی‌احترامی، قدرنشناسی، خیانت، کینه‌توزی و خودخواهی دیگران روبرو می‌شوم و همه اینها ریشه در جهل آدم‌ها نسبت به خوب و بد دارد.»
احسان رضاپور
مخصوصا می‌خواهم این مدعای مورد پذیرش بسیاری از روان‌درمانگران را که افراد به‌تنهایی نمی‌توانند از پس غم و اندوهشان برآیند به چالش بکشم. به نظر من، آدم‌ها آنقدر هم که درمانگران فکر می‌کنند شکننده و انعطاف‌ناپذیر نیستند.
معصومه
نتیجه واضحی که می‌توان از این شواهد گرفت این است که توصیه اندوه‌درمانی به «سوگواری زورکی» به جای اینکه اندوه را درمان کند، فرایند طبیعی از سر گذراندن آن را به تأخیر هم می‌اندازد؛ مثل اینکه یک زخم را مدام بکنی و نگذاری خوب شود.
معصومه
فکر کردن به سرشت ناپایدار این جهان، ناگزیر درمی‌یابیم که هر بار دست به کاری می‌زنیم، ممکن است آخرین بارمان باشد. پی‌بردن به این موضوع، اهمیت و شور و حرارتی به آن کار می‌دهد که در غیر این صورت هرگز حسش نمی‌کردیم. دیگر مثل خوابگردها زندگی نمی‌کنیم
سروش
سنکا تأکید می‌کند که «هر چیزِ انسانی زودگذر و ناپایدار است.» مارکوس هم همین نکته را به ما گوشزد می‌کند که همه چیزهای ارزشمند ما انسان‌ها «همچون برگ درختان به وزش بادی بندند.» او تأکید می‌کند که ناپایداری و تغییر در جهان پیرامون ما امری تصادفی نیست بلکه جزء ضروری آن است.
سروش
آرامش رواقی حالتی روانی بود که مشخصه آن رهایی از احساسات منفی از قبیل اندوه، خشم و اضطراب و بهره‌مندی از عواطف مثبتی چون شادی بود.
سروش
به گفته دیوگنس لائرتیوس: «حکیم رواقی عاری از غرور و تکبر است. چون حرف خوب و بد دیگران برایش یکی است.» او هیچ‌گاه غم‌زده نمی‌شود چون می‌داند اندوه «تحلیل رفتن غیرعقلانی روح» است. رفتار او الگوست. هیچ چیز او را از عمل به وظیفه‌اش بازنمی‌دارد. شراب می‌نوشد ولی نه برای مست شدن. کوتاه سخن اینکه، حکیم رواقی انسانی «خداگونه» است.
سروش
وقتی درباره امیال تحقیق می‌کردم به این باور تقریبا همگانی و مشترک میان اندیشمندان جهان رسیدم که اگر نتوانیم بر سیری‌ناپذیری غلبه کنیم، بعید است زندگی خوب و معناداری داشته باشیم. باور دیگری که همه بر سر آن متفق‌القول بودند این بود که یکی از بهترین راه‌ها برای مهار بیش‌خواهی مدام، ترغیب خودمان به خواستن و بهادادن به چیزهایی است که هم‌اکنون داریم. هرچند این نکته بصیرت مهمی است،
سروش
آنها انسان‌هایی شجاع، میانه‌رو، خردمند و خویشتندار بودند. اینها همان ویژگی‌هایی هستند که من هم دوست دارم داشته باشم. رواقیون تأکید می‌کردند که باید وظایفمان را به انجام برسانیم و به یاری دیگر انسان‌ها بشتابیم (ارزش‌هایی که من هم به آنها باور دارم).
سروش
رواقیون آدم‌های منفعلی نبودند که با تلخکامی تسلیم این واقعیت شوند که جهان در نهایت پر از بی‌عدالتی و نابهنجاری است. برعکس، آنها کاملاً درگیر زندگی می‌شدند و سخت تلاش می‌کردند تا جهان را به جایی بهتر از آنچه هست بدل کنند
سروش

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان