بریدههایی از کتاب اعتماد به نفس؛ دستیابی به آن و زندگی با آن
نویسنده:باربارا دیآنجلیس
مترجم:هادی ابراهیمی
انتشارات:انتشارات نسل نواندیش
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴۷ رأی
۳٫۸
(۴۷)
اعتمادبهنفس واقعی، زاییده تعهد شما به خودتان است. این تعهد که هر آنچه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواستهها و نیازهایتان برسید.
mjn668
اعتمادبهنفس حقیقی این نیست که نترسید، اعتمادبهنفس واقعی آن است که بدانید و مطمئن باشید با اینکه میترسید اما بیگمان دست به عمل خواهید زد.
Peyvand
هرکس موفق شده و به جایی رسیده که از آن خوشحال است، باید روزی جایی را که بوده نیز تحمل میکرده!
Peyvand
باید بهای موفقیت را بپردازید
Peyvand
مقدمه
اگر به زندگی فعلی من با تمام شهرتها و موفقیتهایش نگاه کنید، هرگز نمیتوانید باور کنید که کوچکترین خودباوری و اعتمادبهنفسی در گذشته نداشتم. واقعیت امر این است که در گذشته، زنی ترسو، وحشتزده و فاقد هرگونه امنیت درونی بودم؛ زن ترسو و جوانی که بهشدت از تعقیب رؤیاهایش میترسید و نمیدانست که برای تحقق آنها اقدامی کند یا نه. به همین دلیل، تا سی سالگی هنوز حرفه شخصی و فعلی خود را شروع نکرده بودم و مدتها طول کشید تا منبع اقتدار شخصی و اعتمادبهنفس درونیام را کشف و زندگیام را آغاز کنم.
در مقام معلم و آموزگار و نیز مشاور، همواره سؤالاتی چون سؤالات زیر از من پرسیده میشود:
«چگونه چنین اعتمادبهنفس بالایی به دست آوردید؟»
«برای تقویت اعتمادبهنفس و خودباوری چه توصیهای دارید؟»
احمد زرگانی
«چه چیزی به شما بیشترین کمک را کرده تا بتوانید اعتمادبهنفس و خودباوری و ارزش شخصیتان را به دست آورید؟»
پاسخ این پرسشها را میتوانید در لابهلای صفحههای این کتاب کوچک، اما مقتدر پیدا کنید. همانند دیگر حقیقتهای این جهان، راز زیستن با اعتمادبهنفس و خودباوری نیز بسیار ساده و آشکار و درعینحال عمیق است. اگر طبیعت واقعی و ماهیت حقیقت اعتمادبهنفس را بشناسید و خوب درک کنید، میتوانید منبع عظیم و بیکران نیرو و اقتدار درونی را در خود فعال کنید و به زندگی خود معنا و مفهوم و صلح و آرامشی ببخشید که قبلاً هرگز تصورش را هم نمیکردید.
امیدوارم نوشتههایم بتوانند به شما کمک کنند تا خویشتن حقیقی و گمشده خود را بازیابید.
باربارا دی آنجلیس
لوسآنجلس، کالیفرنیا
احمد زرگانی
فصل اول: در جستوجوی اعتمادبهنفس و خودباوری واقعی
آیا تابهحال آرزو کردهاید: «ای کاش اعتمادبهنفس و خودباوری بیشتری داشتم؟»
آیا منتظرید کارهای خاص، مشخص و از قبل تعیینشدهای را در زندگی خود انجام دهید تا بعد از آن احساس اعتمادبهنفس و خودباوری کنید؟
آیا همواره، نوشتن کتابی را که همیشه میخواستید بنویسید، کشیدن تابلویی را که میخواستید روزی بکشید، شروع شغلی جدید یا شروع رابطه با کسی را، که به او علاقهمند شدهاید، به تأخیر میاندازید تا نخست اعتمادبهنفس کافی به دست آورید و احساس بهتری از خودتان داشته باشید؟
احمد زرگانی
آیا به هیچ کاری دست نمیزنید یا با بیعلاقگی و بیمیلی کارهایتان را انجام میدهید به این امید که روزی اعتمادبهنفس و خودباوری به طرزی معجزهآسا به سراغتان بیاید؟
آیا با اینکه در زندگی، به سطح قابل قبولی از موفقیت دست یافتهاید، اما همچنان آنطور که باید احساس اعتمادبهنفس و اقتدار شخصی نمیکنید؟
موضوع این کتاب اعتمادبهنفس است. نظریاتی که دراینباره با شما در میان خواهم گذاشت به احتمال زیاد با همه نظریاتی که تاکنون درباره اعتمادبهنفس بیان شده است، متفاوت خواهد بود. اغلب مردم معنای واقعی کلمه اعتمادبهنفس را بهخوبی درک نمیکنند. بههمیندلیل، در زندگیشان آن اعتمادبهنفس و خودباوریای را که مطلوب و مورد نظرشان است تجربه نمیکنند. من تمامی موفقیتها و دستاوردهای زندگیام را مدیون اعتمادبهنفس خود میدانم؛ اما نه آن اعتمادبهنفسی که مردم بهطور معمول به آن فکر میکنند.
احمد زرگانی
درواقع، بعد از آنکه این اعتمادبهنفس و خودباوری خاص را در خود بهوجود آوردم، توانستم به رؤیاهایم جامه عمل بپوشانم.
در این کتاب، به شما خواهم گفت که چگونه اعتمادبهنفسی درونی پیدا کنید تا به همه رؤیاهای خود دست یابید. درواقع، همین که با دید دیگری به مفهوم اعتمادبهنفس بنگرید، زندگیتان نیز تغییر خواهد کرد. هرگز مجبور نیستید ده یا پنج سال صبر کنید! این تغییر میتواند از همین فردا آغاز شود.
امیدوارم این کتاب به شما کمک کند تا:
-معنا و مفهوم واقعی اعتمادبهنفس را درک کنید.
-دریابید چهچیزی به شما (و فقط به شما نه همه) اعتمادبهنفس میدهد.
- دریابید چگونه (بیآنکه خود نیز آگاه باشید) اعتمادبهنفس را در خود میکُشید و بتوانید این عادتهای ناسالم را ترک کنید و کنار بگذارید.
- راههای خلق اعتمادبهنفس و خودباوری بیشتر را در زندگی خود بیاموزید.
احمد زرگانی
اعتمادبهنفس به چه معناست؟
اغلب ما چنین فکر میکنیم که اعتمادبهنفس یعنی اینکه به تواناییهای خود اعتماد و ایمان داشته باشیم؛ برای مثال بتوانیم بگوییم: «من نقاشی زبردست هستم و به مهارتهای نقاشی خود ایمان و اعتماد کامل دارم و میتوانم با حرکات و ضربههای قلممو اشیا و مناظر را روی بوم نقاشی به تصویر بکشم و از رنگها بهخوبی و با مهارت کامل استفاده کنم.» یا
احمد زرگانی
«من فروشندهای حرفهای هستم و بهخوبی آگاهم که چگونه تلفنی با مشتریانم صحبت کنم تا همیشه و در پایان، چیزی را به فروشم، یا طوری روی آنها تأثیر بگذارم که نتوانند به من نه بگویند.» یا «من مردی هستم با اعتمادبهنفس بالا و بهخوبی میدانم چگونه زنها را به خود علاقهمند کنم که در همان اولین ملاقات و آشنایی، عاشقم شوند.»
این نگرش خاص به اعتمادبهنفس سبب میشود که در کارهایی بهخصوص مانند نقاشی، فروشندگی، عشقورزی، آشپزی یا... مهارت فوقالعادهای داشته باشید و در خود احساس اعتمادبهنفس کنید. مشکلی که در این نگرش وجود دارد عبارت است از:
احمد زرگانی
مهارتهای معدودی وجود دارد که شما میتوانید بهخوبی آنها را بیاموزید و در انجام دادنشان توانایی فوقالعاده به دست آورید. بنابراین، اگر احساس اعتمادبهنفس درونی خود را بر اساس کارهایی که در آنها مهارت دارید بنا کنید، فقط مواقعی که مشغول انجام دادن این کارها هستید احساس اعتمادبهنفس و خودباوری میکنید، نه در همه اوقات.
برای مثال، اگر فروشنده ملک و مستغلات هستید و در این کار مهارت دارید، فقط هنگامیکه معاملهای را جوش دادهاید احساس اعتمادبهنفس و خودباوری میکنید و باقی اوقات این احساس خوب را ندارید یا اگر در کمک کردن و مشاوره دادن به دیگران ماهرید، فقط در لحظاتی که دوستان برای گرفتن پند و اندرز نزد شما میآیند احساس اعتمادبهنفس دارید و باقی اوقات نه. اگر یک نویسنده یا مترجم هستید، فقط هنگامیکه نوشتن مقاله یا کتابی را به پایان رساندهاید احساس اعتمادبهنفس میکنید و باقی اوقات احساس خودباوری و اطمینانخاطر چندانی ندارید.
احمد زرگانی
همانطور که میبینید استمرار و تداوم این احساس درونی فقط مشروط به آن است که شبانهروز را برای انجام دادن کاری بگذرانید که در آن احساس اعتمادبهنفس میکنید و همه کارها را نیز به شیوهای مطلوب انجام بدهید و نتیجه خوبی نیز بگیرید. بههمین دلیل است که مردم بسیاری به کارشان اعتیاد پیدا میکنند یا اشتغال ذهنی بیمارگونهای به کار یا فعالیتی ویژه در زندگی پیدا میکنند و قسمت بیشتر وقت خود را با انجام دادن آن فعالیت بهخصوص سپری میکنند. درنتیجه تعادل زندگی آنها بر هم میخورد.
از طرف دیگر، احساس خوب آنها فقط به زمانهایی محدود خواهد شد که مشغول انجام دادن کار مورد علاقه خود هستند یا از توانایی ویژه خود استفاده میکنند.
احمد زرگانی
اعتمادبهنفس واقعی آن است که روی آگاهیها و تواناییهای ما نیز اثر بگذارد.
تعداد تواناییها و مهارتهایی که میتوانید در زندگی به دست آورید هرچقدر هم که زیاد باشد، باز معدود است. اگر ملاک خودباوری خود را بر آنها بنا کنید، هرگز نمیتوانید به معنای واقعی کلمه اعتمادبهنفس داشته باشید و فقط درآن زمینهها و استعدادهای بهخصوص احساس اعتمادبهنفس خواهید کرد: «میتوانم با اعتمادبهنفس کامل ادعا کنم که یک برنامهنویس کامپیوتر نخبه یا تنیسباز ماهر، یا پدری فوقالعاده هستم؛ اما آن اعتمادبهنفسی را که همیشه و همهجا و در تمامی حالتها باید داشته باشم، در خود احساس نمیکنم.»
احمد زرگانی
لحظهای بیندیشید، آیا تابهحال اتفاق افتاده که موفقیتی فوقالعاده کسب کنید و درعینحال که از آن موفقیت خوشحالید، احساس خوبی به خودتان نداشته باشید. شاید سالها به دانشگاه رفتید و همیشه حیران بودید: «آیا سرانجام میتوانم فارغالتحصیل شوم، آیا از عهده امتحانات پایان ترم برمیآیم؟ آیا میتوانم تز یا پروژه خود را تحویل دهم؟» درنهایت، پس از تلاشهای بسیار و کار و درس خواندنهای طاقتفرسا، در روز جشن فارغالتحصیلی با خودتان گفتهاید: «خب، که چی؟ حالا این کاغذپاره را هم گرفتم؛ حتی با این مدرک هم از آینده خود مطمئن نیستم و به روشنی نمیدانم که آیا میتوانم به همه خواستههایم برسم یا نه!»
احمد زرگانی
آیا متوجه منظورم شدید؟ اگر قرار بود شاگرد ممتاز شدن یا بیست گرفتن یا قبول شدن و... اعتمادبهنفس باشد، میتوانستید چشمان خود را ببندید و احساس کنید که سرانجام گوی سبقت را از همگان ربودهاید و خوشبختی را برای همیشه از آن خود ساختهاید.
حال مثالی دیگر: فرض کنید شغل خاصی را خیلی دوست دارید و میخواهید به هر ترتیبی که شده آن را به دست آورید. سالها شغلهای زیادی را که دوستشان نداشتید تحمل کردهاید و سرانجام به شغل مورد علاقه خود رسیدهاید. حال دیگر شغل مورد علاقهتان را یافتهاید و از نظر دیگران بسیار موفق و توانایید؛ اما با وجود این باز هم احساس خوبی به خودتان ندارید. ممکن است از خود بپرسید: «جریان چیست؟ سر در نمیآورم. تمام این سالها سخت کار میکردم تا به این جایی که امروز هستم برسم؛ اما حالا آنطور که فکر میکردم احساس قدرت و اعتمادبهنفس نمیکنم. هنوز هم همان احساس همیشگی را دارم.»
احمد زرگانی
اگر اعتمادبهنفس توانایی کسب مقام یا شغل یا پول درآوردن و... بود، رسیدن به آن شغل، جایگاه یا درآمد باید برای همیشه در ما احساس اطمینان و اعتمادبهنفس ایجاد میکرد؛ اما واقعیت این است که اعتمادبهنفس این نیست. بسیاری از ما سرانجام شغل، درآمد، ازدواج، یا خانهای را که همیشه میخواستیم به دست میآوریم یا حتی میخریم؛ اما باز هم احساس اعتمادبهنفس و خودباوری نداریم.
آیا احساس میکنید یک «شیاد» هستید؟
در روانشناسی واژهای وجود دارد که بهخوبی این حالتها را توصیف میکند. گاهی در زندگی به موفقیتهایی دست مییابیم که از درون خود را مستحق آن نمیدانیم. این پدیده را «پدیده شیادی» مینامند!
احمد زرگانی
پدیده شیادی چنین است: در هر کاری که انجام میدهیم، ناخودآگاه احساس میکنیم که مرتکب حقهبازی، کلاهبرداری و فریبکاری شدهایم. برای مثال: پیش خودمان فکر میکنیم: «خودم هم نمیدانم چطور شد که این شغل را به من دادند، شاید خوششانس بودم. خودمانیم! الان این شغل منه؛ اما اگر قرار بود دوباره درخواست بنویسیم، هرگز این شغل را به من یکی نمیدادند! خب، از این اتفاقها میافتد دیگر!» یا «خودم هم نمیدانم چطوری توانستم این قرارداد را ببندم، خوششانس بودم. حتم دارم دوباره نمیتوانم این کار را انجام دهم.» یا «اگر مردم بو ببرند که آنقدرها هم به کارم وارد نیستم، هرگز به من اعتماد نمیکنند. اگر رئیسم همین موضوع را بفهمد شاید دیگر زیاد تحویلم نگیرد!» یا «اگر مردم بفهمند خودم از درون چه احساسی به خودم دارم ممکنه دیگر زیاد برایم تره خُرد نکنند!»
احمد زرگانی
گاهی فکر میکنیم رسیدن به برخی موفقیتها در زندگی، باید احساس اعتمادبهنفس زیادی در ما تولید کند. با تلاش فراوان نیز به آن موفقیتها دست پیدا میکنیم؛ اما از اعتمادبهنفسی که به خود وعده داده بودیم خبری نیست؛ پس احساس میکنیم شیادانی بیش نیستیم.
اگر موفقیتهایی که در بیرون به آنها دست مییابید، در درون شما احساس اعتمادبهنفس واقعی تولید نکند، ارزشی نخواهد داشت.
احمد زرگانی
شاید اکنون در مقطعی از زندگی خود قرار دارید که چندان نمیتوانید به گفتههای من اعتماد کنید. شاید هنوز درپِی کسب ثروت یا موفقیتهای زیادی هستید یا قلههای زیادی را برای فتح در نظر دارید. ممکن است به خودتان بگویید: «من اینطور نیستم، میدانم که اگر «من یکی» به هر آنچه دوست دارم برسم، احساس اعتمادبهنفس خواهم کرد.» خب، آنقدرها هم مطمئن نباشید. من مشاوری هستم که هر روز با کسانی سروکار دارم که هرگز نمیتوانند همه پولهایشان را خرج کنند. آنها به هر موفقیتی که فکرش را بکنید رسیدهاند. افراد مشهور و نامآور، اشخاصی که بسیار محترماند و در خیلی از موارد مردم آنها را میپرستند؛ اما هیچیک احساس اعتمادبهنفس نمیکنند. این انسانها به چه چیزی نیاز دارند. «حلقه گمشده» آنها چیست؟
احمد زرگانی
حجم
۵۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۵۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۶۵,۹۰۰
۱۹,۷۷۰۷۰%
تومان