بریدههایی از کتاب حکم در برابر حکم
۳٫۷
(۳)
فرمانهای خداوند بر هر که بخواهند جاری میشوند و بر هر که نخواهند، نمیشوند. و بااینحال، این عین عدالت است.
محمدحسین
طبیعت هرگز ذرهای از گوهر کمال خود را به ما وام نمیدهد مگر اینکه همچون الههای دوراندیش و حسابگر خود را در مقام بستانکار پُرافتخار قرار دهد تا هم ممنون او باشیم و هم مدیون او.
محمدحسین
هر چه میخواهی بگو در دشمنی با آنجلو
باطل من چون که میچربد یقین بر حق تو
محمدحسین
چه کسی باورت میکند ایزابل؟ نام پاک و نامخدوش من، زندگی زاهدانهام اظهارنامهٔ رسمی من علیه تو، و مقام من در دولت، چنان بر اتهام تو میچربند که تو خود در شکایت خود و بوی بُهتان آن خفه میشوی. من به میدان آمدهام، و حال دیگر عنان خود را به توسن نفس میسپارم تا بتازد. بر تمایل سوزان و تیز من تمکین کن، حجبوحیا را کنار بگذار، و سرخی شدید صورت را که آنچه را تمنا میکند، میراند
محمدحسین
آنجلو: ولی زنان نیز ضعیف و شکنندهاند.
ایزابلا: آری، همچون آینهای که خود را در آن میبینند، که به همان راحتی میشکنند که تصویر میسازند
محمدحسین
اگر محکوم به مرگ میشدم، به جای اینکه تنم را تسلیم ننگ کنم، زخم خونین تازیانه را چون لعل بر تن میکردم و ترجیح میدادم خود را برای مرگ عریان کنم، تا اینکه در بستری عریان شوم که میل و هویهوای آن را کرده.
آنجلو: پس برادرتان باید بمیرد.
ایزابلا: و این راه بهصرفهتر است. چه بهتر که برادری بهدفعات بمیرد تا اینکه خواهری برای نجات او دایماً بمیرد.
محمدحسین
وقتی عقل خود را عتاب میکند، میخواهد خود را زیرکتر نشان دهد، همچنان که نقاب سیاه جمال محفوظ در پس حجاب را از نمایش خودِ زیبایی ده برابر بیشتر در بوق و کرنا میکند.
محمدحسین
عفو کسی که انسانی تمامعیار را از طبیعت ربوده، همانند عفو گناه هرزه و شهوتآلودشان است، گناهی که خدا را بر زهدانی نامشروع قلب کند. جان کسی را به ناحق گرفتن، به همان درجه آسان است که فلز را در قالب ممنوعه بریزند و سکهای قلب بسازند.
محمدحسین
آنجلو: شما چنین میپندارید؟ پس شما را به چالش میکشم؛
کدامیک را ترجیح میدهید:
اینکه قانون عدالت جان برادرتان را بگیرد، یا برای نجات او جسمتان را تسلیم آن ناپاکی لذتبخش کنید که برادرتان آن زن را بدان آلوده است؟
ایزابلا: آقا، باور کنید ترجیح میدهم جسمم را تسلیم کنم و نه روحم را.
آنجلو: کاری با روح شما ندارم. گناهی که از روی ناچاری میکنیم، گناه نیست.
به حساب میآید، اما نه به عتاب. ثبت میشود، اما نه بازخواست.
محمدحسین
امیر: این برازنده است دخترم. اما مبادا پشیمانیات از گناهی که تو را به این شرمساری کشانده از این باشد که غم خود را بخوری و نه غم خدا را، چرا که این نشان میدهد که خدادوستی ما از خداترسی ماست.
جولیت: پشیمانیام از این است که کار زشتی بوده و شرم آن را با شادی میپذیرم.
محمدحسین
حجم
۱۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۱۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان