بریدههایی از کتاب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی یک زندگی بیشتر نداری
نویسنده:رافائل ژیوردانو
مترجم:زیور ایزدپناه
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۲۱ رأی
۴٫۱
(۱۲۱)
ما نزیستهایم مگر روی نردبان آنچه بخشیدهایم»
کاربر ۲۳۲۷۴۸۴
«انجامدادن آنچه دوست داری، آزادی است؛ و دوستداشتن آنچه انجام میدهی، خوشبختی».
کاربر ۲۳۲۷۴۸۴
مهمترین چیز دانستن نیست، بلکه انجامدادن است
کاربر ۲۳۲۷۴۸۴
چقدر آدم میتواند در مورد مردم، سر خودش کلاه بگذارد بدون اینکه به آنها توجه کافی کند و برای شناخت بیشترشان وقت بگذارد
پالاس
روزمرهشناختی بهخودیخود واژهٔ ساختگیه؛ مربوط میشه به یکجور زنجیرهٔ همیاریکردن و امداد رسوندن برای موفقیت... یعنی اونی که بهش کمک شده، خودش تبدیل میشه به روزمرهشناس و باید ازطریقِ کمککردن به نفر دیگهای که خودش انتخاب کرده، همهٔ چیزهایی رو که در این زمینه یاد گرفته انتقال بده.
منیژه
«در مصاف با صخره، جوی آب همیشه برنده است، نه بهخاطر قدرت بیشتر، بلکه بهخاطر ایستادگیاش»، اچ.جکسون براون...
منیژه
آدم هیچوقت نمیتونه از رنجهای احتمالی فرار کنه، زیرا رنج جزئی از زندگیه. فرار ازش غیرممکنه. زندگی ترکیبی از نون سیاه و نون سفیده. هر انسانی باید این اصل رو بهعنوانِ یکی از اصول بازی هستی بپذیره! مقاومت دربرابرِ این حقیقت، تنها ناخوشی رو تقویت میکنه. برای همینه که افراد عاقل یاد میگیرند به اتفاقی که براشون افتاده توجه کنند؛ نه به جریان خارجی حوادث، بلکه به نحوهٔ رویاروشدن با اونها.
منیژه
زندگی مثل یک بالن میمونه. اگه میخوای بالاتر بری باید بلد باشی وزنهها رو کم کنی و هرچیزی رو که مانع بالارفتنت میشه، از اون بالا پایین بندازی
منیژه
اگر در زندگی احساس کنیم که دیگر مجبور نیستیم خودی نشان بدهیم، دیگر هیچوقت دیده نمیشویم؛ بیخیالی جولان میدهد و حتی میآید جلوی چشممان! اما متوجه حضورش نمیشویم.
منیژه
بیشتر اتفاقهایی که توی زندگی برامون پیش مییاد به چیزی که اون بالا میگذره بستگی داره [با انگشت به جمجمهاش زد]، توی سرتون. نیروی ذهن، همیشه میتونه شما رو غافلگیر کنه! تصورش رو هم نمیتونید بکنید که چقدر فکرتون روی واقعیتهای زندگیتون تأثیر داره... این تقریباً شبیه همون پدیدهایه که افلاطون در افسانهٔ غارش توصیف میکن
منیژه
متأسفانه توی مدرسهها یادمون نمیدند که چهجوری از ظرفیتها و تواناییهامون برای خوشحالکردن خودمون استفاده کنیم. بااینحال اینکار راههای خودش رو داره. میشه پول پارو کنی و خیلی بدبخت باشی، یا برعکس؛ دارایی ناچیزی داشته باشی و بهتر از هرکسی بلد باشی از زندگیت لذت ببری. میزان ظرفیتِ زندگی، مثل خمیری وَرز داده میشه و روزبهروز بیشتر پُف میکنه، فقط کافیه نظام ارزشهات رو بازبینی کنی و به نگرشت به زندگی و پیشامدهای اون، جان دوباره ببخشی.
منیژه
اگه حرفاتون رو با ملایمت و مهربونی بهش بگید، هیچ دلیلی وجود نداره که بخواد بهشون گوش نده!
maryambabaali
من... یعنی من خودم رو دوست ندارم؟!
ـ بله، درسته کامی. شما تمایل دارید رفتارهای همسرتون رو با افکار منفیتون که مثل فیلتری مسائل رو زشت میکنه، ترجمه کنید. دراینصورت شما علاقهٔ چندانی به خودتون ندارید، چون به خودتون تلقین کردید که شما با همین سه چهار کیلو اضافهوزنتون و نخستین چینوچروکهای روی پوستتون زیاد زیبا نیستید... ناخودآگاه، ترس خودتون رو از اینکه دیگه دوستداشتنی نیستید به شوهرتون نسبت میدید. با این شیوهای که شما درپیشگرفتید، یک روز این اتفاق خواهد افتاد! شما به این نمایشنامهٔ سیاه اعتبار میبخشید که دیگه خواستنی نیستید و اون دیگه شما رو دوست نداره...
AasemOon
معنی تغییر این نیست که بتونید همهٔ کارها رو یکباره انجام بدید، این دشواره، بلکه باید بتونید هر روز بهش برسید.
AasemOon
ارسطو میگه: «ما چیزی هستیم که بیوقفه تکرار میکنیم». این حقیقتِ محضه! برای آدمِ بهتر، شادتر و متعادلیشدن باید کار کرد و تلاش منظمی داشت
AasemOon
آیا شما فکر نمیکنید هیچچیزی بدتر از این نیست که حس کنی داری از کنار زندگیت میگذری و شجاعت اینکه اون رو بهسمتِ خواستههات سوق بدی نداری؟ شجاعت اینکه به ارزشهای درونیت پایبند باشی، به کودک درونت، به رؤیاهات؟
AasemOon
مثلث نمایشی
مثلث نمایشی، اصلی است که سه نقش نمادین را شرح میدهد؛ سه نقشی که هرکدام از ما، تقریباً آگاهانه و بهنوبت در یک رابطهٔ منفی بهعهده میگیریم. هرکدام از دو نفر میتواند بهنوبهٔ خودش، هم قربانی باشد، هم آزاررسان و هم ناجی. این حالت، نتایج خوشایندی درپی نخواهد داشت، مگر آنکه از بازی دست بکشیم.
z.gh
تئوری گامهای کوچک
عقلانیت حکم میکند که تغییرکردن، بیشتر مجموعهای از چند مرحلهٔ متوالی و تغییرات کوچک است تا کوهی عظیم که باید به یکباره فتحش کرد. با این رویکرد بهنظر میرسد، هم وحشت از تغییر کمتر است و هم بهتر به نتیجه میرسد.
z.gh
لبخند درونی
آموزگاران تائوئیست، هنر لبخند درونی؛ و یا هنر بازیابی آرامش درونی را آموزش میدادند و بر این باور بودند که این لبخند، سلامتی، خوشبختی و عمر بلند آنها را تضمین میکند. این لبخند، حالتی از آرامش و آسایش است که ازطریقِ تمرینات مکرر ریلکسیشن و تنفس عمیق بهدست میآید. لبخند درونی موجب افزایش ظرفیت قبول شرایط و بالابردن حس خوشرویی، بخشندگی و عشق به خود و دیگران میشود. عادتکردن به این حالت روحی همان چیزیست که «آرامش درون» را به ارمغان میآورد.
z.gh
قُلک نِقزدنممنوع
این قلک، صندوقی برای جلوگیری از نقزدن شماست! برای ساختن آن از بطری و یا جعبهٔ آبنبات استفاده کنید. ایدهٔ موردِنظر این است که هربار افکار و یا سخنان منفی و بیهوده دارید، یک یورو داخل این قلک بیندازید؛ عملی که همهٔ اعضای خانواده میتوانند آن را انجام دهند.
z.gh
حجم
۲۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان