بریدههایی از کتاب شوهر آهو خانم
۳٫۶
(۳۲۵)
ولی شب بود و شب پرده بسياری از اعمال نيک و بد آدمی است.
آسمان :)
در چهره با معنايش لبخندی ديده میشد که با همه چيز موافق بود و هيچ چيز را تأييد نمیکرد
آسمان :)
آيا زندگی عکسی نيست که بايد هر دفعه آن را با حالتهای پسنديدهتری گرفت؟
میشه گفت کتابخوان
در روح انسان زنجيری هست که حوادث يا مشاهدات زندگی گاه آن را به تکان میآورد؛ تکانی که مبداء تغييرات و تحوّلات تازه در طرز انديشه و عمل و بهطور کلّی درک زندگی میگردد.
میشه گفت کتابخوان
دوستی مرد و زن هر چه هم بر پايه روابط برادر ـ خواهری يا يک عشق پاک افلاطونی استوار باشد وقتی که صحبت از اجتماعی عقب مانده در ميان است چه بهتر که دورادور باشد.
میشه گفت کتابخوان
بهشت عشق با همه عظمت آسمانيش اگر از مسئوليت زندگی خالی باشد از جهنّم نيز پستتر است
کاربر ۲۹۱۲۵۷۰
با اين وجود بدبينی و ترس مردم به فاصله يکی دو ماه کاهش يافت. آنهايی که گمان میکردند چادر برای زن حکم وزن را دارد برای جسم که اگر آن را بگيرند نظم و قانون هستی به هم میخورد رفته رفته به اشتباه خود پی میبردند.
پس از چادر برداری برای زنان شهرنشين احتياجات نوظهوری پيدا شده بود. زيرا بيشتر از سابق ناگزير به حفظ ظاهر بودند. کار و بار خيّاطهای زنانه دوز بالا گرفته بود. بر شمار تابلوهای آنان در کوچهها و خيابانها روز به روز افزوده میشد.
حسین احمدی
در گفتن هميشه اثری هست که در نگفتن نيست.
Nazanin
طبيعت انسانی در زندگی چنان است که در مقابل بزرگترين دردها، داغها و محروميّتها مقاومت دارد جز در مقابل شکنجههای روحی دائم؛ و زندگی آهو يک شکنجه روحی دائم بود.
محمد حسن
در زندگی لحظاتی پيش میآيد که انسان نه کسی را دوست دارد نه دلش میخواهد کسی او را دوست داشته باشد؛ از همه چيز و همه کس حتّی از وجود خود بيزار است؛ مثل اين که تمام نيروها و رشتههای زندگی را از او بريدهاند، نه ميل کارکردن دارد و نه اشتهای خوردن؛ دلش میخواهد خاموش و تنها در گوشهای بنشيند و به نقطه ثابتی خيره شود؛ يا اين که صورت اشک آلود خود را در مُتّکا فرو برد و به هيچ چيز نينديشد؛
محمد حسن
انسان وقتی که بخواهد يا مجبور بشود میتواند به همه چيز عادت کند
hiba
بالاخره ما هم خدايی داريم.
hiba
در روح انسان زنجيری هست که حوادث يا مشاهدات زندگی گاه آن را به تکان میآورد؛ تکانی که مبداء تغييرات و تحوّلات تازه در طرز انديشه و عمل و بهطور کلّی درک زندگی میگردد
hiba
طبيعت انسانی در زندگی چنان است که در مقابل بزرگترين دردها، داغها و محروميّتها مقاومت دارد جز در مقابل شکنجههای روحی دائم
hiba
ضمنا اين را هم بدان که عشق و محافظه کاری هرگز با هم مناسبتی نداشتهاند.
hiba
هر چيزی کمش خوبست.
ـ جز دوستی و عشق، که يا بايد اصلاً نباشد يا اگر هست مثل آب اقيانوسها پايانناپذير باشد.
hiba
من با شما از زبان تجربه سخن میگويم؛ هر وقت ديديد در کاری دستخوش دودلی يا انديشههای مبهم و نامعلوم هستيد هر چه هم آغاز آن نيکو بنمايد صبر کنيد. مشکلات حل نشده را به دست زمان بسپاريد راه طبيعی خود را باز خواهند يافت.
سما خادمي
خداوند هميشه بزرگتر از مشکلاتی است که ما را احاطه میکند.
مهدی
هر حال داستان اين زن و شوهر داستان گرسنگی و بیچيزی بود که چاره آن از نظر بيچارگان فقط مرگ است؛ حال آن که قضيه سيّدميران قضيّه سيری و نديده بديدی بود
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
من احترام ترا داشتم خيال نکنی از ترسم بوده است، میخواستم تو هم در عوض به من احترام بگذاری.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۸۱۱ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۸۱۱ صفحه
قیمت:
۲۴۷,۰۰۰
۱۷۲,۹۰۰۳۰%
تومان