بریدههایی از کتاب شوهر آهو خانم
۳٫۶
(۳۲۷)
اگر او مرد بود و کسی ديگر زنش را ضبط کرده بود بیشک معلوم بود که قضيّه بیفاجعه و خونريزی پايان نمیپذيرفت. امّا افسوس که زن بود و کاری از دستش ساخته نمیشد.
narjes.nmD
انسان وقتی چيزی از دستش میرود آنچه برايش مانده است عزيزتر میگردد.
حسین احمدی
سيّدميران، موقعی که همصحبت چيز فهم را با معرفتی به تورش میخورد بيش از هر زمان ديگر خصوصيّات نيک خود را منعکس میکرد. هم چون خَوانين ثروتمند و اهل دل لُر کلاهش را جلوی سر میگذاشت، آستينها را بالا میزد، برق خشنودی از چشمهايش میجَست و رديف دندانهای سفيدش را صميميّت و گرمی مطبوعی که خالی از لطف نبود به تبسّمی شيرين و دعوت کننده ديده میشد.
حسین احمدی
. آهو پول را به خمير تشبيه میکرد که خود به خود ور میآمد و زياد میشد. سيّدميران برای آن خمير مايهای لازم میدانست که عبارت بود از کار.
marzie
ـ در اين سرما بچّه را چرا از خانه بيرون میآوريد خانم. هوا آفتابی است، امّا ببين چه سوزی میآيد. چلّه کوچيکه حرامزاده و بیچشم و روست، از او نمیشود غافل بود. طفلک لپها و نوک بينیاش از سرما مثل لبوی پوست کنده قرمز شده است. به خانه که رسيدی اسفند و دعا را فراموش مکن.
محمدحسن
در زندگی لحظاتی پيش میآيد که انسان نه کسی را دوست دارد نه دلش میخواهد کسی او را دوست داشته باشد؛ از همه چيز و همه کس حتّی از وجود خود بيزار است؛ مثل اين که تمام نيروها و رشتههای زندگی را از او بريدهاند، نه ميل کارکردن دارد و نه اشتهای خوردن؛ دلش میخواهد خاموش و تنها در گوشهای بنشيند و به نقطه ثابتی خيره شود؛ يا اين که صورت اشک آلود خود را در مُتّکا فرو برد و به هيچ چيز نينديشد
narjes.nmD
تف به تو، تف به تو ای مرد بیعاطفه و انصاف که هرگز مهر و وفا را نشناخته بودی
a lovinɡ
تأخير معشوقه از نظر عاشق معمولاً نه گناه است نه عقوبت، چاشنی عشق است؛ کششی است که لطف دلبری را افزون میسازد.
a lovinɡ
خلاقيّت در ميان ما مردم يعنی دست درازی به حقوق ضعيفتر از خود
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
او البتّه از غيبت پشت سر اشخاص فوقالعاده روی میگرداند و بدش میآمد. عقيده داشت که غيبت نوعی تعريف از خود و تملّق از شنونده است.
حسین احمدی
سرشناس بودن همچنانکه فوائدی دارد و در ميان مردم سکه اعتبار آدمی میگردد، برای خود عوارضی نيز دارد که کمتر از ماليّاتهای غير مستقيم دولت تحميلی نيست. شهرت و آبرو يکی از آن کالاهايی است که اگر يک بار زيان ببيند برای هميشه بازارش تخته میگردد.
حسین احمدی
اين همايی که شما میگوييد آش دهان سوزی هست؟
آهو به سادگی جواب داد:
ـ بَدَکی نيست کربلايی، امّا آيا مردها فقط بايد به ظاهر کسان توجّه داشته باشند؟ يا اگر در بيرون خانه چشمشان به زن خوشبَر و رويی افتاد اين موضوع آنها را مُجاز میدارد مثل بچّهها که از يک اسباب بازی سير میشوند فورا زن خود را طلاق بدهند يا بدتر از آن بر سر او هَوو بياورند؟
saeedeh
در آن لحظات دشواری که میگذراند سهمگينترين ضربهها را بر پيکر روح خود احساس میکرد. اگر او مرد بود و کسی ديگر زنش را ضبط کرده بود بیشک معلوم بود که قضيّه بیفاجعه و خونريزی پايان نمیپذيرفت. امّا افسوس که زن بود و کاری از دستش ساخته نمیشد
نیلوفر معتبر
شهرت و آبرو يکی از آن کالاهايی است که اگر يک بار زيان ببيند برای هميشه بازارش تخته میگردد.
narjes.nmD
هوم! هوم! مردم تله میگذارند بلبل میگيرند، شوهر من تله گذاشته دُلدُل گرفته است.
حسین احمدی
کردها به طور کلی درباره سرنوشت دختری که به خانه شوهر میفرستند مثل چوبی که از دست در رودخانه میافتد و معلوم نيست به کجا میرود و چه بر سرش میآيد بیقيدند.
حسین احمدی
بدیاش اين بود که او و همچنين زنش به علّت يک صفای اخلاقی مشترک که خاص مردمان افتاده حال شهرستانها است، با هر کس آشنا میشدند چنان صميمانه و زود با وی گرم میگرفتند، چنان وی را در سلک خانوادگی خود میپذيرفتند که گويی برادر يا خواهر گمشدهای را يافتهاند؛ يک احساس زندگی مشترک آنها را با همه کسانی که دوست نزديکشان بودند مربوط میکرد.
حسین احمدی
وقايع را نبايد هرگز همان گونه که پيش میآيند استقبال کرد. حرکت و جنبش اگر همه جا همدم موفقّيّت نيست، سکون و تسليم در عوض همسر مادام العمر ناکامی است؛ آيين زندگی را بايد فهميد و به کار بست؛
حسین احمدی
هنر اگر با کمال و زيبايی يکدست و حقيقی همراه نباشد هنر نيست، به قول يک دوست کرمانشاهی چُنر است که همان چغندر باشد.
حسین احمدی
. آهو پول را به خمير تشبيه میکرد که خود به خود ور میآمد و زياد میشد. سيّدميران برای آن خمير مايهای لازم میدانست که عبارت بود از کار.
marzie
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۸۱۱ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۸۱۱ صفحه
قیمت:
۲۴۷,۰۰۰
۱۷۲,۹۰۰۳۰%
تومان