بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیهوده می‌بارد این باران | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب بیهوده می‌بارد این باران اثر عزیز  نسین

بریده‌هایی از کتاب بیهوده می‌بارد این باران

نویسنده:عزیز نسین
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۱۲ رأی
۳٫۸
(۱۲)
به حرفم نگیرید مشغولم نکنید وعده‌ای دارم در جایی که نمی‌دانم کجاست در زمانی که نمی‌دانم کِی با کسی که نمی‌شناسم دوان‌دوان می‌روم او در انتظارم است.
Arezuwishi
سر به راه شوی که چه شود مجنون بمان مبادا که بزرگ شوی کودک بمان دیوانه‌وار دیوانه باش در آخرین فصل عشق که تن را غبار غبار می‌افشانی مرگ باید که غافلگیرت کند در واپسین دم هم عاشق بمان
Arezuwishi
برای گریه کردن بهانه‌ای کوچک بس است خبری کوتاه در روزنامه‌ای یا هق‌هق کودکی شاید چند سطر از رمانی زخمی بزنید بر من، به درد آریدم به گریه‌ام اندازید تا با آن لحظه‌ای آرام گیرم
Arezuwishi
حالا بهتر می‌دانم چه باید کرد تا زنده‌ام عشق بورزم با عشق ورزیدن زنده خواهم ماند
...💙
محبوبم تلفنی می‌پرسد: حوصله‌ات سر نمی‌رود از تنهایی؟ می‌گویم: تنها نیستم می‌پرسد: با که هستی؟ می‌گویم: با خودم خسته خواهی شد از خودت در تنهایی! نه! مرگ هم در میانِ ماست.
...💙
لحظات مُرده در گذشته‌ام را بازگردان آن‌چه که قابل‌بازگشت نیست زمانِ ازدست‌رفته‌ام را زمانِ ازدست‌رفته‌ام را
...💙
زندگی، تو جان و تن همه بهانه اصل اما شعر بود
علی
می‌شنوی فریادِ سکوتم را؟
Nuage
تا مدتی به نامِ معشوقِ قبلی‌ات صدا می‌کنی عشقِ تازه‌ات را کمی بعد اما عادت می‌کنی تا مدتی غریبگی می‌کنی با لنگیدنت عادت می‌کنی اما به پایِ فلجت
Arezuwishi
وسوسه‌ای‌ست وسوسه که کاش یک ماه پس از مرگم تنها یک روز به زندگی بازگردم غافلگیر کنم ناگه دوست را دشمن را.
Arezuwishi

حجم

۷۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

حجم

۷۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان