بریدههایی از کتاب عشق با صدای بلند
۳٫۹
(۵۴)
رفتن تو، آنگونه که فکر میکنی، تراژدی نیست
من چون درخت بید مجنونم
که بارها میمیرد
در حالی که هنوز سرپاست.
hiba
فرصتی به من ده
در پی خیابانهایی بگردم
که با تو در آنها قدم نزدهام.
دنبال صندلیهایی بگردم
که باتودر آنها ننشستهام.
به مکانهایی بروم که تو رابه یاد نمیآورند.
hiba
ترکم که میکنی
عطر تو سراغم را میگیرد
چون کودکی که سراغ مادرش را بگیرد
میبینی
حتی عطر میفهمد
غربت را
تبعید را.
hiba
برگهای دفترم را
ملافههای تختم را
ترک کن
از فنجان قهوهام
از قاشق شکرم
بیرون رو
از دگمههای پیراهنم
از نخهای دستمالم
کناره گیر.
اشیاء کوچک پیرامونم را رها کن
تا بتوانم سر کار بروم.
hiba
ای مسافر
پس از ده سال
هنوز خنجری هستی
بر پهلوی من.
hiba
خدایا... دیگر جایی در قلب من نیست
زیرا زنی که دوستش دارم به اندازه دنیاست
قلبی دیگر به من بده
فراختر از دنیا!
Elahe Ebrahimi
چشمان تو چون شب بارانی
کشتیهای من غرقه در آن
نوشتههایم در آنها از خاطر رفتهاند
آیینهها حافظه ندارند.
Elahe Ebrahimi
عشق من به تو
فراتر از واژههاست
این است بر آن شدم خاموش بمانم
همین.
Elahe Ebrahimi
بر باد نوشتم
نام آن را که دوستش دارم
بر آب نوشتم
نام آن را که دوستش دارم
اما نه باد گوشی برای سپردن دارد
و نه آب ذهنی برای به خاطر سپردن.
Elahe Ebrahimi
تو کیستی ای زن
که چون خنجری بر تاریخم فرود آمدی
ای مهربان چون نگاه خرگوش
نرم چون پوست هلو
برگهای دفترم را
ملافههای تختم را
ترک کن
از فنجان قهوهام
از قاشق شکرم
بیرون رو
از دگمههای پیراهنم
از نخهای دستمالم
کناره گیر.
اشیاء کوچک پیرامونم را رها کن
تا بتوانم سر کار بروم.
Leily22
زمانی که خداوند تو را با من آشنا کرد
به جایگاه خود بازگشت.
گفتم نامهای به او بنویسم
نامهای بر برگ آبی
درون پاکتی آبی رنگ
شسته از اشک چشمانم
و در آن بنویسم
«دوست عزیزم
میخواستم ترا سپاس بگویم
چون او را برایم برگزیدی»
برای او نوشتم
زیرا میگویند
خداوند تنها
جواب نامههای عاشقانه را میدهد.
Rezvan
تو عصاره شعری
گل سرخ تمامی آزادی هستی
کافی است نام تو بر زبانم بیاید
تا سلطان شعر شوم
فرعون واژهها...
کافی است زنی چون تو دوستم داشته باشد
تا نامم در تاریخ بماند
و پرچمها به افتخار من بالا روند.
MiM
تو حرف نزن
زیباترین صدا
حرفهایی است که دستانت
روی میز میزنند.
MiM
به نقطه صفر رسیدهایم
جایی که نه من میدانم چه بگویم نه تو
حرفها همه یکی شده
پشت سر و مقابل فرقی ندارند
به قله نا امیدی رسیده ایم
MiM
شکایت نمیکنم
از اینکه در من زندگی میکنی
از اینکه حرکات دستم را در اختیار داری
پلک زدنهایم را
سیر افکارم را.
MiM
زمانی که گفتم «دوستت دارم»
میدانستم الفبایی جدید اختراع میکنم
برای شهری که سواد خواندن ندارد
MiM
میخواهم واژههای متفاوت بنویسم برای تو
زبانی ویژه تو بیافرینم
که بر تن تو
و تن عشق من
خوش نشیند.
MiM
پیامبر
چرا؟ چرا؟
از روزی که محبوب من شدی
جوهر قلمم میدرخشد
سبزه بر دفترم میروید
از روزی که عاشقم شدی
هیچ چیز چون پیش نیست
کودکی شدهام
خورشید اسباب بازی او
نه پیامبرم
نه پیغامآور
اما پیامبر میشوم
زمانی که درباره تو مینویسم.
MiM
عطر عشق
چیزی از تو هرگز بر آنها نگفتم
اما در چشمانم تو را دیدند که تن میشویی
واژهای در بارهات نگفتم
اما در لابلای نوشتههایم نام تو پیدا بود
عشق عطر خودرا نمیتواند پنهان کند
آنگونه که شکوفه هلو.
MiM
عشق من به تو
فراتر از واژههاست
این است بر آن شدم خاموش بمانم
همین.
MiM
حجم
۱۲۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۱۵ صفحه
حجم
۱۲۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۱۵ صفحه
قیمت:
۱۳۸,۰۰۰
۹۶,۶۰۰۳۰%
تومان