بریدههایی از کتاب رهایی از تکبر پنهان
۴٫۷
(۲۴۷)
اساساً ندیدن و ندانستن عیوب خود، جزء بزرگترین عیوب انسان محسوب میشود. این سخن امیرالمؤمنین علی (ع) است که میفرماید: «جَهْلُ الْمَرْءِ بِعُیوبِهِ مِنْ أَکبَرِ ذُنُوبِهِ؛ یکی از بزرگترین گناهان انسان این است که به عیوب خود آگاه نباشد.»
ابوالفضل سالاری
چرا به یک «عیب» میپردازیم، آیا بهتر نیست از «خوبیها» سخن بگوییم؟ آیا رفع عیب از وجود انسان مهمتر از رسیدن به خوبیهاست؟ بله. چون وجود انسان سرشار از پاکیهای فراوان است، ولی عیوبی که ما داریم مانع بروز این خوبیها و پاکیها میشود. اگر عیوب روحی خود را کم کنیم خوبیهایمان رو خواهد آمد. شاید به همین دلیل است که امیرالمؤمنین (ع) فرمودهاند: «اجْتِنَابُ السَّیئَاتِ أَوْلَی مِنِ اکتِسَابِ الْحَسَنَات؛ دوری کردن از بدیها برتر از کسب خوبیهاست.»
باید به کسانی که دلنازک هستند و بیشتر دوست دارند در هوای گل و بلبل اخلاقی و عرفانی تنفس کنند، و پرداختن به بدیها را کمی بد میدانند، بگوییم که شما به قدر کافی آدمهای خوبی هستید، تنها کافی است کمی از بدیها مراقبت کنید، آن گاه است که بهار میشود و شکوفههای خوبیهای پنهانتان میشکفد. به همین دلیل است که خوبان نازنین و مقربان درگاه الهی، این قدر ما را از بدیها هراس دادهاند تا درخت وجودمان در آستانهٔ بهار، حَرَس شود؛ و «تزکیه» یعنی همین.
Abolfazl Moradi
پیامبر اکرم (ص) در کلامی فرمودند: «مَن تَواضَعَ للّهِ دَرجَةً یرفَعْهُ اللّهُ دَرجَةً حتّی یجعَلَهُ اللّهُ فی أعلی عِلِّیینَ، و مَن تکبَّرَ علَی اللّهِ دَرجَةً یضَعْهُ اللّهُ دَرجَةً حتّی یجعَلَهُ فی أسفلِ سافِلینَ؛ هرکه یک درجه برای خدا فروتنی کند، خدا یک درجه او را بالا میبرد، (و این ارتقای رتبه ادامه مییابد) تا آنجا که وی را در اعلا علیین جای دهد و هرکه یک درجه بر خدا تکبّر ورزد، خدا او را یک درجه فرود آورد تا جایی که وی را در اسفل السافلین جای دهد.»
P.Ehsani
رسول خدا (ص) در وصیتش به ابوذر میفرمایند: «گاهی انسان به واسطهٔ گناهی به بهشت داخل میشود.» ابوذر از رسول خدا (ص) میپرسد: «چطور چنین چیزی ممکن است؟» حضرت میفرمایند: «وقتی گناه موجب شود که انسان بفهمد در اعماق وجودش چه خبر است و عیوب خود را شناخته و درمان کند، این مایهٔ بهشت رفتنش خواهد شد.»
erfan erfan
یکی از محاسن باخبر بودنِ انسان از بدیهای خود، این است که بهخاطر آن بدی در او تواضع ایجاد میشود. بهخاطر آن بدی در او حیا و شرمندگی ایجاد میشود.
erfan erfan
«هیچ بندهای نیست که خیری را در نهان انجام دهد، مگر آن که با گذشت روزگار، خداوند خیری از او را آشکار سازد و هیچ بندهای نیست که در نهان کار شرّی به جای آورد، جز آن که با گذشت زمان، خداوند شرّی از او را نمایان سازد.»
MS
خداوند برای هدایت آدمِ مستکبر اقدامی نمیکند؛ زیرا فایدهای ندارد.
sh
خداوند متعال میفرماید ما آخرت را برای کسانی قرار دادیم که تکبّر ندارند و نمیخواهند در زمین برتریطلبی کنند: «تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ.» اگر میخواهید بدانید که مراد از «برتریطلبی» که در این آیه آمده چیست، کافی است به کلام امیرالمؤمنین (ع) رجوع کنید که فرمودند: «اگر شخصی دوستداشته باشد که بند کفشش از بند کفش دوستش بهتر باشد از مصادیق این آیه خواهد بود.» تکبّر حتی در این حد مضرّ است و این قدر راحت، وارد قلب انسان میشود.
sh
باید یادمان باشد که هرگز برای بزرگ شدن عجله نکنیم. عجله در قضاوت و عجله در رسیدن به نتیجه، دو نوع عجلهٔ مهلک در همهٔ خطاهای ما هستند.
sh
سوءظن به خود، یکی از عوامل کمککننده به شناختن عیوب خود به حساب میآید. اگر کسی خیالش از خودش راحت باشد، معلوم است که عیب خود را نمییابد.
sh
«مَن بَرِئَ مِن الکبرِ نالَ الکرامَةَ؛ هرکه از کبر مبرّا شود، به کرامت و بزرگواری رسیده است.»
A L
«اجْتِنَابُ السَّیئَاتِ أَوْلَی مِنِ اکتِسَابِ الْحَسَنَات؛ دوری کردن از بدیها برتر از کسب خوبیهاست.»
am
علت برخی از ابتلائات و امتحانات
یکی از دلایل بسیار مهمِّ امتحانات الهی این است که انسان نسبت به عیوبِ خود اطلاع پیدا کند و بفهمد چه بدیهایی در وجودش پنهان شده که خودش از آنها بیخبر بوده است. اگرچه این امتحانات ممکن است انسان را در معرض خطا قرار بدهد.
طبیعتاً خداوند دوست ندارد بندهاش وادار به گناه شود، ولی بعضی اوقات چارهای جز این نیست. یعنی گاهی خداوند ما را در معرکهٔ گناه میاندازد تا دچار معصیت شویم و بفهمیم چه عیوبی را در وجودمان پنهان کرده بودیم. اگر ما در اثرِ ارتکاب یک گناه، یک عیب پنهان را در وجود خود شناسایی کنیم و ریشه آن عیب را در اعماق روح خود بسوزانیم، اینجاست که گناه سبب بهشت رفتنِ ما خواهد شد! البته معلوم است اگر انسان گناه نکند و به بهشت برود، جایگاهش در بهشت بهتر خواهد بود.
saji khanom✌🏼
«ابلیس عصیان کرد و هلاک شد چون معصیتش با تکبّر همراه بود، ولی آدم (ع) معصیت کرد ولی هلاک نشد چون گناهش با تکبّر همراه نبود.» این حدیث نورانی، به روشنی بدتر بودن تکبّر را نسبت به سایر بدیها نشان میدهد.
A
خداوند متعال میفرماید ما آخرت را برای کسانی قرار دادیم که تکبّر ندارند و نمیخواهند در زمین برتریطلبی کنند: «تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ.» اگر میخواهید بدانید که مراد از «برتریطلبی» که در این آیه آمده چیست، کافی است به کلام امیرالمؤمنین (ع) رجوع کنید که فرمودند: «اگر شخصی دوستداشته باشد که بند کفشش از بند کفش دوستش بهتر باشد از مصادیق این آیه خواهد بود.» تکبّر حتی در این حد مضرّ است و این قدر راحت، وارد قلب انسان میشود.
Sajede Moghadam
شناخت انسان نسبت به عیوبش، سودمندترین معرفتهاست.
shariaty
گرچه گناه کردن بسیار زشت و ناپسند است، امّا همان طور که در برخی روایات اشاره شده است، میتوان گفت نکتهٔ مثبتی هم در گناه وجود دارد و آن اینکه گناه، درونِ انسان را برای او رو میکند و بدیهای پنهانش را لو میدهد و همین مسئله عُجب را در وجود انسان نابود کرده و سبب نجات انسان میشود. اساساً آشکار شدنِ بدیها و اینکه انسان بداند چه عیوبی دارد، آن قدر ارزش دارد که گاهی میارزد یک خطا و لغزش این آگاهی را به انسان بدهد.
Zeinab
آیتاللهالعظمی بهجت (ره) میفرمودند: «آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. این طور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه میبریم
ان شاالله شهید ولی گمنام
امیرالمؤمنین (ع) در خطبه «همام» در بیان حالت متقین میفرمایند: «...لَا یرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یسْتَکثِرُونَ الْکثِیرَ؛ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ. وَ إِذَا زُکی أَحَدٌ مِنْهُمْ، خَافَ مِمَّا یقَالُ لَهُ، فَیقُولُ: أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ مِنِّی بِنَفْسِی... فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِم...یعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَی وَجَلٍ؛ ...از اعمال اندک خود خشنود نیستند، و اعمال زیاد خود را بسیار نمیشمارند. نفس خود را متّهم میکنند، و از کردار خود ترسناکند. هرگاه یکی از آنان را بستایند، از آنچه در تعریف او گفته شد در هراس افتاده میگوید: «من خود را از دیگران بهتر میشناسم و خدای من، مرا بهتر از من میشناسد،...» و از نشانههای پرهیزکاران این است که ...اعمال نیکو انجام میدهد و ترسان است.»
.
اساساً یکی از ترفندهای اصلی ابلیس همین «مأیوس» کردن است. البته ابلیس ترفند دیگری نیز دارد و آن «مغرور» کردن انسان است. یعنی به محض اینکه انسان کوچکترین کار خوبی انجام دهد، او را به عملش مغرور میکند و اصطلاحاً باعث میشود آدم از آن طرف بام بیفتد. بهطور نمادین میتوان گفت جنود شیطان برای اِغوای انسانها یک ذکر کلیدی دارند که دائماً آن را به عنوان دستورالعمل خود زمزمه میکنند و آن ذکر این است: «یا مأیوس و یا مغرور» و با این دو ترفند یعنی مأیوس کردن و مغرور کردن، نمیگذارد هیچوقت انسان در حدّ تعادل بماند.
.
حجم
۱۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان