بریدههایی از کتاب هیچ چیز دوبار اتفاق نمیافتد
۴٫۲
(۴۴)
در قدیم، زمین بسیار ساکتتر بوده است. واقعاً زیاد حرف میزنیم. همه دارند حرف میزنند.
min
تاریخ، تعداد مُردگانش را رُند میکند.
هزار و یک نفر، تبدیل میشود به هزار نفر،
گویی آن یک نفر، هرگز وجود نداشته است
Mohammad
پلنگ نمیداند وجدان یعنی چه.
وقتی ماهی گوشتخوار به طعمهاش حمله میکند،
اصلاً احساس شرم نمیکند.
گیسو
ببین چهطور هنوز تواناست
و چهقدر خوب، خودش را سرپا نگه داشته؛
نفرت، در قرن ما.
تیناز
سه کلمهی خیلی عجیب
وقتی کلمهی آینده را بر زبان میآورم،
بخش اول کلمه، دیگر متعلق به گذشته است.
وقتی کلمهی سکوت را بر زبان میآورم،
آن را میشکنم.
وقتی کلمهی هیچ را بر زبان میآورم،
چیزی میسازم که دیگر در نبودن، جای نمیگیرد.
گیسو
مرا ببخش امیدِ بهستوهآمده
اگر بعضی وقتها، از سرسختیات خندهام میگیرد.
farnaz Pursmaily
در سومین سیارهی خورشید،
در میان اینهمه رفتار وحشیانه،
هیچچیزی حیوانیتر از
داشتن یک وجدان آسوده نیست.
Mohammad
در قدیم، زمین بسیار ساکتتر بوده است. واقعاً زیاد حرف میزنیم. همه دارند حرف میزنند. بیشتر از نیاز.
Mohammad
گوش کن:
چهطور قلبِ تو درونِ من میتپد.
Atefeh
در میان اینهمه رفتار وحشیانه،
هیچچیزی حیوانیتر از
داشتن یک وجدان آسوده نیست.
حسین
هر کسی به تنهایی احتیاج دارد، بهخصوص کسی که نیاز دارد در مورد آنچه تجربه میکند، فکر کند.
باران
دیروز، یک نفر در حضور من
اسم تو را بر زبان آورد،
طوری شدم که انگار
گُل رُزِ خوشبویی به اتاق افتاده باشد.
ماهی
یک معجزهی اضافی، مثل همهچیز که اضافی است:
چیزی که غیرقابل فکر کردن است،
قابل فکر کردن است.
گیسو
و برای یکبار هم که شده،
روی سنگی لغزیدن،
زیر بارانی خیس شدن.
کلیدی را در چمن گُم کردن،
شعلهای را در باد دنبال کردن.
و موضوع اصلی را ندانستن،
و به این ندانستن ادامه دادن.
گیسو
در این چند سال گذشته، عبارت موردعلاقهی من این بوده است: "نمیدانم." من به سن خودشناسی رسیدهام، بنابراین هیچچیز نمیدانم. کسانی که ادعا دارند چیزی میدانند، مسئول بیشترین هیاهوهای دنیا هستند.
باران
همه دارند حرف میزنند. بیشتر از نیاز. همه فکر میکنند چیزی گفتنی دارند. حال آنکه حرف باارزش شاید دو سهبار در یک قرن پیدا شود. خود من شخص پُرحرفی نیستم. اصلاً بیش از آنکه راجعبه چیزی اظهارنظر کنم، دوست دارم یکی دو روز بیندیشم. دلم میخواهد حرفم ارزش دو روز فکر کردن را داشته باشد.
باران
هر کسی به تنهایی احتیاج دارد، بهخصوص کسی که نیاز دارد در مورد آنچه تجربه میکند، فکر کند.
ASMA
در این زندگیِ شتابزده
کار مهمیست
که موکول شَده به هیچوقت.
نورا
خیلی لذتبخش است که همیشه میتوانم
درست قبل از مُردن بیدار شوم.
به محض اینکه جنگی اتفاق بیفتد،
غلت میزنم و به طرف دیگر میخوابم.
فرزند زمانهی خودم هستم؛
اما مجبور هم نیستم محدود به همین دوره باشم.
چند سال پیش
در خواب، دو خورشید دیدم.
و دو شب قبل، پنگوئنی دیدم
به روشنیِ روز.
گیسو
عشق واقعی نمیتواند زمین را حتا در طول یک میلیون سال هم پُرجمعیت کند،
چون خیلی بهندرت اتفاق میاُفتد.
بگذار کسانی که هرگز عشق واقعی را پیدا نمیکنند،
بگویند چنین چیزی اصلاً وجود ندارد.
چنین اعتقادی، زندگی کردن و مُردن را برایشان سادهتر خواهد کرد.
Ahmad
حجم
۶۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۶۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰۵۰%
تومان