بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید

بریده‌هایی از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید

۳٫۷
(۵۹۴)
«اگر متقاعد شده‌اید که «نقص» شما حقیقت دارد، مراحلی که از طریق آن‌ها می‌توانید بر آن عیب غلبه کنید را بنویسید. با استفاده از این طرحِ تغییر، به آرامی پیشروی کنید» ممکن است برای اینکه به استراتژی‌های بهبوددهنده برسید، جملاتی از این دست بنویسید: تلاش برای بهبود مهارت‌های اجتماعی، صمیمی‌شدن و دوستانه‌ترشدن رابطه با دوستانتان، کم یا اضافه‌کردن وزن، شرکت در کلاس‌های گفتمانِ عمومی، ادامه تحصیل و .... این فعالیت‌ها را به تدریج انجام دهید. زمانی که نقص داریم گاهی از غلبه بر آن دست می‌کشیم. آن‌قدر احساس خجالت داریم که حتی نمی‌خواهیم در مورد آن فکر کنیم. مراقب باشید در چنین تله‌ای گرفتار نشوید. به نواقص خود حمله کنید. دبرا برای اینکه از عهدهٔ «اثرگذاری بسیار بد در برخورد اول» برآید، نقشه‌ای ریخت. او تصمیم گرفت تا از آن‌ها در مورد رفتارهایی که مشکل ایجاد کرده‌اند، نظرخواهی کند. او در مورد چگونگی رفتارش در هنگام ملاقات با دیگران، از خانواده و دوستانش نظر می‌خواست. در جلساتی که با ما داشت نیز نقش درمانی می‌کرد و به‌عنوان کسی که اولین ملاقات را دارد، با ما صحبت می‌کرد.
سینا
معالج: چرا تا این اندازه از خودت انتقاد می‌کنی؟ الکس: چون می‌خواهم پیش از اینکه دیگران از من انتقاد کنند، خودم این کار را انجام دهم.
乙_みG
یکبار کتابی را خواندم که می‌گفت رسالت زندگی یک زن، القاء کردن عشق است. این مسئله همیشه به من ضربه می‌زد که نتوانسته‌ام به این هدف دست پیدا کنم. القاءکردن عشق!
کاربر ۱۴۳۳۶۹۱
تجربه‌ای که از روابط دارید دردناک هستند. روابط برای شما، محلی برای آرامش نیستند و آسیب‌پذیر نیز می‌شوند. در عوض ارتباطات شما خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی هستند. دیگران شما را می‌رنجانند، به شما خیانت و از شما سوءاستفاده می‌کنند. شما مجبورید که از خود دفاع کنید. حتی اعتماد به نزدیک‌ترین افراد هم برای شما مشکل خواهد بود. در حقیقت ممکن است «دقیقاً» همین افرادِ نزدیک، سخت‌تر از دیگران قابل اعتماد باشند. تصور می‌کنید که دیگران به شکلی مخفیانه سعی در آسیب‌رساندن به شما را دارند. زمانی که کسی لطفی در حق شما می‌کند، ذهن شما به دنبال انگیزه‌ای برای این کار می‌گردد. مردم را دروغگوهایی می‌دانید که سعی دارند از شما سوءاستفاده کنند.
FerFerism
از طریق «مطیع‌شدن»، شما نیازها و امیال خودتان را در جهت خشنودی و یا برآورده‌کردن نیازهای دیگران قربانی می‌کنید. به دیگران اجازه می‌دهید شما را کنترل کنند چرا که تصور می‌کنید اگر خودتان را در اولویت قرار دهید، آن‌ها را آزرده خواهید کرد و یا می‌ترسید که اگر نافرمانی کنید، مجازات و یا طرد شوید.
هدی✌
به دنبال رابطه‌ای متوازن باشید؛ رابطه‌ای که کسی در آن بالاتر یا پایین‌تر از دیگری نیست.
کاربر ۱۴۷۲۷۴۸
ما به این باور رسیده‌ایم که تغییرِ یک رنجشِ عمیق، بدونِ تسکین‌دادنِ آن امری بسیار مشکل است.
Forest ♂️
ویلیام می‌بایست یاد می‌گرفت تا اضطرابش را تحمل و مشکلاتش را خودش حل کند. اوایل مرتکب اشتباه می‌شد اما پیشرفت کرد و به تدریج مسئولیت‌های بیشتری پذیرفت. پس از گذشت حدود یکسال، شرکت پدرش را ترک کرد و در جایی دیگر مشغول به‌کار شد. آنچه که به تدریج اعتماد به نفس او را ساخت، تلاش و کوشش قابل توجهِ او در این مسیر بود.
hedgehog
افراد تنهای بسیار کمی هستند که دچار وابستگی نباشند. افراد وابسته تحمل تنهایی را ندارند. بسیاری از افراد وابسته، در پیداکردن افرادی که از آن‌ها مراقبت کند بسیار با استعداد هستند. آن‌ها از شخصی به سراغ شخص دیگر می‌روند و به ندرت پیش می‌آید که فاصله‌ای بیش از یک ماه در این میان باشد.
لیلی مهدوی
در حقیقت بسیاری از افرادی که ما در جامعه آن‌ها را ستایش می‌کنیم، افرادی اهل ضدحمله‌زدن هستند؛ افرادی همچون بازیگران سینما، نوازنده‌ها و رهبران سیاسی. اما اگرچه که در جامعه جا افتاده‌اند و در چشم دیگران به‌عنوان افرادی موفق دیده می‌شوند، هرگز پیش خودشان احساس آرامش نمی‌کنند. آن‌ها همواره از درون احساس نقص دارند. آن‌ها از طریق قراردادن خودشان در موقعیت‌هایی که ستایش دیگران را به همراه دارد، بر این احساسِ ناکارآمدی غلبه می‌کنند.
فریام
با تلاش در جهت پیشروی در یک زندگیِ عاری از درد، خودمان را از فرصت تغییرِ آنچه که موجب رنجشمان می‌شود، محروم می‌سازیم.
Forest ♂️
یک فردِ مورد تجاوز واقع شده، خود می‌تواند به یک متجاوز تبدیل شود. در حقیقت اکثر افرادی که به کودکان تجاوز می‌کنند، خود در کودکی مورد تجاوز و بدرفتاری واقع شده‌اند. پدرِ فرانک یکی از همین موارد است: فرانک: می‌دانم که چرا پدرم با من چنین کاری می‌کرد. او خودش نیز مورد بدرفتاری واقع شده بود. او نیز از پدرش کتک می‌خورد.
marie45
به‌عنوان بخشی از درمان، به هِدِر کمک کردیم تا در تخمینِ احتمالِ وقوعِ اتفاقاتِ بد، بهتر عمل کند. مکرر به او نشان دادیم که تا چه اندازه در احتمال وقوع یک فاجعه در یک محیط بی‌خطر، مبالغه کرده است. همچنین به او نشان دادیم که خودش را در محیط خارج از خانه، خیلی بیش از اندازه آسیب‌پذیر و ضعیف می‌پندارد. هِدِر یاد گرفت تا احتیاط های منطقی و معقول را در نظر بگیرد. دیگر از شوهر و دوستان خودش تقاضای پشتیبانی مداوم نمی‌کرد. زندگی مشترکش بهبود یافت و از زندگی خود بیشتر لذت برد. طنزِ تکرار جِد و هِدِر، نشان‌دهندهٔ دو مورد از یازده تلهٔ زندگی هستند: کمبود محبت و آسیب‌پذیری. همین‌طور که دربارهٔ سایر مراجعه‌کنندگان صحبت می‌کنیم، درمورد دیگر تله‌های زندگی نیز خواهید خواند: به سلطه درآوردن، سوظن و بدرفتاری، ترک‌کردن و تنهاگذاشتن، کمبود، حق‌خواهی، وابستگی، شکست، معیارهای بی‌رحمانه و محرومیت اجتماعی. احتمالاً چندین مورد از این تله‌ها را در خود نیز تشخیص دهید. تکرارِ مداومِ دردها و رنج‌های کودکی‌مان؛ یکی از آگاهی‌های اصلی در روان‌درمانی با رویکرد روانکاوی است. فروید چنین فرآیندی را «تکرارِ بی‌اختیار» نامیده است
سینا
پدر یا مادری که بیش از اندازه مراقب می‌کنند، بیش از اندازه کنترل نیز می‌کنند.
rahgozar
پدر ویلیام تصویری از خودش را به فرزند انتقال داد و او را مجبور کرد تا بدون در نظرگرفتن علایق ذاتی‌اش، با این تصویر وفق پیدا کند. آنچه که ویلیام می‌خواست اهمیتی نداشت و او به تدریج اعتماد به نفسش را از دست داد. ویلیام خودش را از درون پوچ و تهی می‌داند. اگر اعتماد به نفس ندارید قطعاً وابسته هستید. در شما حفره‌ای وجود دارد که برای پرکردن آن به تکیه بر شخصی دیگر نیاز دارید، شخصی که اعتماد به نفس دارد.
FerFerism
زمانی که ضد حمله می‌زنیم، سعی داریم تا از طریق قانع‌کردن خود و دیگران که «مخالف» آنچه می‌گویند صحیح است، به جبران آن تله بپردازیم.
Forest ♂️
اجازه داریم تا آنجا که به دیگران آسیبی نرساند، احساساتی همچون خشم و ناراحتی را ابراز کنیم. به صورت مداوم اجازه داریم تا رفتاری سرخوشانه و بی پروا و مشتاقانه داشته باشیم. تشویق می‌شویم تا میان کار و تفریح تعادل ایجاد کنیم. معیار و ملاک‌ها معقول هستند.
فرجی
اگر گرفتار تلهٔ شکست هستید، از انجام کارها، تکالیف مدرسه، گرفتن ترفیع و یا قبول انجام پروژه‌های جدید اجتناب می‌کنید
Ehsan Mohammadi
کارلتون خود را به خاطر گناه تحت انقیاد درآورده بود. او می‌خواست که تأیید دیگران را کسب کند. می‌خواست که همه او را دوست داشته باشند. کسب تأیید از دیگران، انگیزهٔ اصلی او بود. به علاوه، کارلتون درد دیگران را عمیقا حس می‌کرد. وقتی حس می‌کرد که کسی درحال رنج‌کشیدن است می‌رفت و از او مراقبت می‌کرد. او سعی داشت که نیازهای دیگران را برآورده کند. هرگاه می‌فهمید که شکست خورده، احساس گناه می‌کرد. برای او احساس گناه بسیار ناخوشایند بود بنابراین با ازخودگذشتگی سعی می‌کرد از این حس گناه دور شود.
hedgehog
سه نوع کمبود در دوران کودکی وجود دارد: کمبود تربیت، کمبود همدردی و کمبود راهنمایی و هدایت. جِد از هر سه کمبود رنج می‌برد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۹ صفحه

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۹ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان