چند روز بیهودهٔ دیگر
روزهای مجروح
روزهای تبخیر شده.
چند روز بر باد رفتهٔ دیگر
روزهای عاطل و باطل
روزهای کتکخورده
پاره پاره.
مسأله اینجاست
که روزها جمع میشوند
و میشوند زندگی
Raya
از انتظار
از معلق بودن
از تنگنا خستهام
بگذارید بمبها منفجر شوند
آیلین :):
امروز صورتهای زیادی دیدم
صدها صورت
همهشان چشم و گوش و لب داشتند
و دهان و چانه و پیشانی
و حالا چند ساعتی میشود
که تنها هستم
و حالم بهتر شده است.
این خوب است
اما مشکل همچنان باقیست
میدانم که دوباره
باید بروم بیرون
میان آنها.
afsaneh_&_fatemeh
جایی میان قلب هست
که هرگز پر نمیشود
و ما
در همان فضا
انتظار میکشیم و
انتظار میکشیم.
Dandy
چه خوب میشود اگر کنار ماشینتحریر بمیرم
بهجای اینکه پشتم را گذاشته باشم روی لگن سفت بیمارستان.
Mohammad
عشق یعنی رقصیدن عشقت
با یک غریبه
عشق یعنی پیرزنی
که یک کف دست نان
میدزدد
عشق یعنی کلمهای
که زیاد
و زیاد
و پیش از موعد به زبان میآید.
مریم!
هیچ کمکی از کسی ساخته نیست.
فقط خودم هستم، تنها و منتظر، نفس میکشم
فکر میکنم
چیزی نیست که به آدم شهامت بدهد.
اینجا اصلاً چیزی نیست.
Friba
تحمل مرگ خودمان آسان است؛ مرگ دیگران! رسیدن مرگ دیگران است که نمیتوانیم تحملش کنیم.
" بامِ آسمون "
و کسی از من میپرسد
ــ بوکوفسکی ساعت چنده؟
و میگویم:
ــ سه و شانزده دقیقه و نیم
احساس میکنم گناهکار و منفور و بیمصرفم
احساس میکنم دیوانهام
بعدازظهرها خوابم میگیرد.
Raya
شاید باور نکنید
اما آدم هایی پیدا می شوند
که بی هیچ غمی
یا اضطرابی
زندگی می کنند.
خوب می پوشند
خوب میخورند
خوب میخوابند
از زندگی خانوادگی لذت می برند.
.