- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب سقوط
- بریدهها
بریدههایی از کتاب سقوط
۴٫۳
(۶۲)
بعضی از ازدواجها، در عینحال که خودْ عیاشی قانونی هستند، به نعشکشهای ملالآور جسارت و ابتکار بدل میگردند. بله دوست عزیز، ازدواج بورژوایی، مملکتمان را به سمت راحتطلبی و به زودی به درگاه مرگ میکشد.
شراره
بشر بهگونهای رفتار میکند که انگار هرگز نمیمیرد، و بعد از چند هفته، حتی دیگر نمیداند که آیا تا فردا سر پاست یا نه
شراره
عیاشی تنها مشغولیتِ محبوبِ عاشقان بزرگی است که خود را میپرستند. عیاشی جنگلی است بدون گذشته و بدون آینده، مخصوصاً بدون هیچ تعهدی و بدون مجازات آنی. عیاشخانهها از بقیه دنیا جدا هستند. هر کس وارد عیاشخانه شود، ترس را چون امید فراموش میکند
شراره
زنها هیچ ضعفی را واقعاً محکوم نمیکنند: آنها بیشتر سعی میکنند نیروی ما را خوار و یا خلع سلاح کنند. به خاطر همین هم است که زن پاداش است، البته نه برای یک جنگجو، بلکه برای یک جنایتکار. زن بندر و لنگرگاه جنایتکار است و معمولاً در بستر یک زن است که دستگیر میشود. مگر تنها چیزی که برای ما از بهشت زمینی باقی مانده، زن نیست؟
شراره
اکثر تعهدات انسانی تنها به این دلیل به وجود میآیند که بشر میخواهد اتفاقی در زندگی یکنواختش روی دهد. باید اتفاقی بیفتد، حتی بندگی بدون عشق، حتی جنگ و یا مرگ.
شراره
آقای عزیز، احساس حقانیت، رضایت از داشتن دلیل، شادی برای خود ارزش قائل شدن، اینها محرکهای نیرومندی هستند که ما را پابرجا نگه میدارند و یا به جلو پیش میبرند. برعکس، اگر بشر را از آن محروم سازید، از او سگِ هاری میسازید. چه بسیار جنایاتی، تنها به این دلیل اتفاق افتاده است که عامل آن قادر به تحمل گناهکاری خویش نبوده است!
شراره
وقتی انسان از سر ذوق یا به اجبار شغل، به ذات بشر فکر کند، دلش برای انسانِ اولیه تنگ میشود. حداقل، حرف دل و زبانشان یکی بود.
شراره
همیشه برای کشتن یک انسان دلایل زیادی وجود دارد. ولی برعکس، پیدا کردن دلیل موجهی برای زندگی یک انسان، غیرممکن است. به همین دلیل است که جنایت همیشه وکلایی داشته است، اما بیگناهی فقط گاهی اوقات
tt
مرگ تن، خود برای مجازات کافی است، و همه چیز را میآمرزد. انسان در عرق احتضار، رهایی و رستگاری (یعنی حق ناپدید شدن برای همیشه) را بدست میآورد.
.
به نظر من عشق ایزوت را تنها در رمانها و یا در صحنه نمایش میشد پیدا کرد.
.
تلاشها و اعتقاداتی وجود دارد که من هرگز آنها را نفهمیدم. همیشه با حالتی از حیرت و بدگمانی به این مخلوقات عجیب و غریب نگاه میکردم، مخلوقاتی که برای پول، جان میدادند و برای از دست دادن «مقامی» مستأصل میشدند و یا با مهم جلوه دادن خویش، خود را فدای سعادت و رفاه خانواده میکردند.
.
با اینکه خود را مقاوم نشان میدادم، اما هرگز نتوانستم در برابر تعارف یک گیلاس مشروب و یا در برابر زنی مقاومت کنم! به کاری و پُر انرژی بودن شهرت داشتم، اما تنها قلمروی حکومت من تختخواب بود. صداقت و وفاداری را فریاد میزدم و فکر میکنم حتی یک نفر هم میان کسانی که دوستشان داشتم، نبود که در آخر امر به او خیانت نکرده باشم.
.
دانته فرشتگان بیطرفی را در نزاع میان خدا و ابلیس تصور میکند.
.
به ندرت با کسانی که از ما بهترند، درد دل میکنیم. بیشتر اوقات از معاشرت با آنها فرار میکنیم. در واقع، اکثر اوقات با کسانی که شبیه به ما هستند و در ضعفهای ما سهیماند، دردل میکنیم. بنابراین، ما نمیخواهیم خودمان را اصلاح کنیم، و یا بهتر شویم: چراکه قبل از هرچیز لازم است خود را ضعیف بدانیم. ما تنها میخواهیم که برایمان دلسوزی شود و در راهمان تشویق شویم. در یک کلام، میخواهیم دیگر گناهکار نباشیم و در عین حال تلاشی هم برای تزکیه نفسمان نکنیم.
.
چگونه صداقت میتواند شرط دوستی باشد؟ میل به حقیقت، به هر قیمتی که شده، شوری است که مراعات هیچ چیز را نمیکند و هیچ چیزی نمیتواند در برابرش مقاومت کند. یک نوع شهوت است، گاهی راحتی و یا خودخواهی است. بنابراین، اگر خود را در این وضعیت یافتید، تردید به دل راه ندهید: قول دهید که صادق خواهید بود و به بهترین وجه ممکن دروغ بگویید. بدینترتیب به میل عمیق آنها پاسخ خواهید گفت
.
هر کسی از ما توقع دارد، به هر قیمتی که شده، بیگناه باشد. حتی اگر لازم باشد بشر و خدا را هم متهم میکند.
.
طبیعیترین تصور بشر، تصوری که به سادگی به ذهنش خطور میکند، و گویی از اعماق فطرتش برمیخیزید، تصور بیگناهی خودش است.
.
خوشبختی و موفقیت شما را نمیبخشند مگر اینکه راضی شوید آنها را سخاوتمندانه تقسیم کنید. اما برای خوشبخت بودن، نباید بیش از حد به دیگران پرداخت. به همین دلیل، چارهای وجود ندارد. یا باید خوشبخت بود و مورد داوری قرار گرفت، یا بدبخت بود و تبرئه شد.
.
بهانهای، ولو بسیار کوچک، به آنها ندهیم تا درمورد ما داوری کنند. وگرنه تکهتکه میشویم. ما مجبوریم همانقدر که دوراندیش هستیم، رامکننده هم باشیم.
.
بهانهای، ولو بسیار کوچک، به آنها ندهیم تا درمورد ما داوری کنند. وگرنه تکهتکه میشویم.
.
حجم
۱۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان