- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب سقوط
- بریدهها
بریدههایی از کتاب سقوط
۴٫۳
(۶۲)
در بیشتر اوقات، ادامه دادن، تنها ادامه دادنِ زندگی، قدرتی مافوق بشر میخواهد.
samar
آه! چه کسی باور میکرد که جنایت تنها کشتن دیگری نیست بلکه بیشتر در این است که خودت نمیمیری!
samar
به ندرت با کسانی که از ما بهترند، درد دل میکنیم. بیشتر اوقات از معاشرت با آنها فرار میکنیم. در واقع، اکثر اوقات با کسانی که شبیه به ما هستند و در ضعفهای ما سهیماند، دردل میکنیم. بنابراین، ما نمیخواهیم خودمان را اصلاح کنیم، و یا بهتر شویم: چراکه قبل از هرچیز لازم است خود را ضعیف بدانیم. ما تنها میخواهیم که برایمان دلسوزی شود و در راهمان تشویق شویم. در یک کلام، میخواهیم دیگر گناهکار نباشیم و در عین حال تلاشی هم برای تزکیه نفسمان نکنیم. نه خیلی بیشرم و نه خیلی با تقوا. نه نیروی شر داریم و نه نیروی خیر.
samar
عشق واقعی به طور استثناء، تقریباً دو یا سه بار در طول قرن دیده میشود و بقیه اوقات، زمان خودخواهی است و ملال.
802
عیاشی هیچ چیز پُرهیجان و دیوانهواری نیست. عیاشی فقط یک خواب طولانی است.
سینا
صد و پنجاه سال پیش، آدمها تحت تأثیر دریاچه و جنگلها قرار میگرفتند و شعر میگفتند. امروزه، ما در وصف سلول زندانها غزلسرایی میکنیم.
Amene
آیا میدانید مخلوقِ تنهایی که در شهرهای بزرگ سرگردان است، چه حال و روزی دارد؟
Amene
بله، میتوان در این دنیا جنگید، تظاهر به عاشقی کرد، همنوع خود را شکنجه داد، در روزنامهها خودنمایی کرد، یا خیلی ساده موقع بافتنی بافتن از همسایه خود بدگویی کرد. اما در بیشتر اوقات، ادامه دادن، تنها ادامه دادنِ زندگی، قدرتی مافوق بشر میخواهد.
Amene
همیشه برای کشتن یک انسان دلایل زیادی وجود دارد. ولی برعکس، پیدا کردن دلیل موجهی برای زندگی یک انسان، غیرممکن است. به همین دلیل است که جنایت همیشه وکلایی داشته است، اما بیگناهی فقط گاهی اوقات.
Amene
من در محلِ یکی از بزرگترین جنایات تاریخ زندگی میکنم.
Amene
دوست عزیز، ثروت هنوز برائت از حکم نیست، اما آن را به تعلیق میاندازد، بدست آوردن ثروت همیشه مفید است...
802
آدمی فکر میکند اگر بمیرد زنش تنبیه میشود، درصورتی که آزادیاش را به وی برمیگرداند.
802
مردم تنها با مرگ شماست که پی به صداقت و وقاحت رنجهایتان میبرند. تا وقتی که زندهاید، وضعیت شما برایشان مشکوک است، با تردید به شما نگاه میکنند.
802
توانسته بودم در یک زمان هم زنان را دوست داشته باشم و هم عدالت را، چیزی که چندان راحت نیست
علی
گاهی اوقات، درون کسی را که دروغ میگوید، واضحتر میبینیم تا درون کسی را که راست میگوید. حقیقت، همچون نوری است که چشم را کور میکند. برعکس دروغ، شفق زیبایی است که به هر چیزی جلوه میبخشد.
شراره
افراد را به سه دسته تقسیم میکرد: عدهای ترجیح میدهند هیچ سِرّی در زندگیشان نداشته باشند تا مجبور نشوند دروغ بگویند، عدهای دیگر ترجیح میدهند دروغ بگویند و اسراری در زندگی خود داشته باشند و اما دسته سوم کسانی هستند که هم دروغ میگویند و هم توداری میکنند.
شراره
کسی که از قانونی پیروی میکند، از قضاوتی که او را در نظامی که به آن معتقد است، میگنجاند، ابایی ندارد. ولی بالاترین عذابهای بشر این است که بیقانون مورد قضاوت قرار گیرد. بدینترتیب ما در این عذاب گرفتاریم
شراره
سانسور، آن چه را که خود منع کرده است، فریاد میکشد. نظام دنیا هم، همین طور دوپهلو و متناقض است.
شراره
جنایت تنها کشتن دیگری نیست بلکه بیشتر در این است که خودت نمیمیری!
شراره
همیشه برای کشتن یک انسان دلایل زیادی وجود دارد. ولی برعکس، پیدا کردن دلیل موجهی برای زندگی یک انسان، غیرممکن است. به همین دلیل است که جنایت همیشه وکلایی داشته است، اما بیگناهی فقط گاهی اوقات
شراره
حجم
۱۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان