مرگ است که احساسات ما را بیدار میکند؟ چقدر دوستانی که تازه ما را ترک کردهاند، دوست داریم، مگر نه؟
Aysan
پیشترها، خانهام پُر از کتابهایی بود که نصفه خوانده بودم. این کار همان قدر نفرتانگیز است که بعضیها یک گوشه از جگرِ بزرگ غاز را گاز میزنند و بقیهاش را دور میاندازند.
Aysan
شیرجههای نرفته گاهی اوقات کوفتگیهای عجیبی بهجا میگذارد
مهدی
کسی که فکر میکرد که از او متنفرم، وقتی میدید با لبخندی گرم به او سلام میکنم بسیار تعجب میکرد. بنابراین بنا به طبیعتش، یا بزرگواری مرا تحسین و یا ترسویی مرا تحقیر میکرد بیآنکه فکر کند دلیل من سادهتر از این حرفها است: من همه چیز او را، حتی نامش را فراموش کرده بودم.
hamid
بهتر است پاپ جدیدی انتخاب کنیم که به جای اینکه روی تخت سلطنت بنشیند و دعا کند، میان بدبخت بیچارهها زندگی کند
Mohammad
از آنجاییکه احتیاج داشتم دوست بدارم و دوست داشته شوم، فکر میکردم که عاشق شدهام. به عبارت دیگر خود را به حماقت میزدم
Mohammad
آدمها در حکم دادن شتاب میکنند تا خودشان مورد داوری قرار نگیرند.
Ali Hosseinnejad
شیرجههای نرفته گاهی اوقات کوفتگیهای عجیبی بهجا میگذارد.
Travis
از آنجاییکه احتیاج داشتم دوست بدارم و دوست داشته شوم، فکر میکردم که عاشق شدهام. به عبارت دیگر خود را به حماقت میزدم.
مهدی
صد و پنجاه سال پیش، آدمها تحت تأثیر دریاچه و جنگلها قرار میگرفتند و شعر میگفتند. امروزه، ما در وصف سلول زندانها غزلسرایی میکنیم
Mohammad