بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۳٫۷
(۹۶)
«بهتمامی بزی.» «بهنگام بمیر.»
کاربر ۱۹۹۸۳۹۸
به خود یادآوری کرد همهچیز در گذر است؛ همهٔ زندگی و همهٔ تجربیات مثل منظرهٔ پنجرهٔ قطارِ در حال عبور میگذرد و بازگشتی در کارش نیست.
Sahar B
جولیوس کلمات نیچه را اینطور معنا میکرد که باید زندگیاش را برگزیند: باید آن را زندگی کند بهجای آنکه با آن زنده باشد. بهعبارتدیگر، باید سرنوشتش را دوست بدارد. و بالاتر از همه، پرسش تکرارشوندهٔ زرتشت است دراینباره که آیا میخواهیم دقیقاً همان زندگی زیستهمان را بارهاوبارها و تا ابد زندگی کنیم؟
مسلم عباسپور
«هر "چنان بود" را بهصورت "من آن را چنین خواستم" بازآفریدن: این است آنچه من نجات مینامم.»
مسلم عباسپور
همانجور که تا آنجا که ممکن است طولانیتر در یک حباب صابون میدمیم تا بزرگتر شود، گرچه با قطعیتی تمام میدانیم که خواهد ترکید.
کاربر ۱۹۹۸۳۹۸
«آیا امید داشتم که در پسرم به زندگی ادامه دهم؟ در شخصیتی بسیار نزارتر، ضعیفتر و بزدلتر از شخصیت خودم؟ چه حماقت کودکانه و جاهلانهای! پسرم چه کاری برای من از دستش برمیآید؟ وقتی مُردم، کجا خواهم بود؟ آه، بسیار روشن است. در درون کسانی که حتی یک بار گفتهاند یا میگویند "من": ولی بهخصوص در درون آنهایی که پرمایهتر، مقتدرتر و شادتر میگویند!... آیا هرگز از زندگی بیزار بودهام؟ زندگی ناب، نیرومند و بیامان؟ حماقت و برداشتی نادرست! بیزار بودهام اما از خودم که نتوانستهام چنین زندگیای را تاب آورم. همهٔ شما را دوست دارم، دعایتان میکنم و خیلی زود، از بریدن بندهای باریکی که مرا به شما پیوسته است، دست برمیدارم؛ به زودی آنچه در من شما را دوست دارد، آزاد خواهد شد و در درون شما و با شما خواهد بود: در درون شما و با شما.»
Sahar B
وقتی به ریزهکاریهای زندگی مینگریم، همهچیز چقدر مضحک بهنظر میآید. مثل قطرهٔ آبی که زیر میکروسکوپ بگذاریم: یک قطرهٔ واحد مملو است از موجودات ذرهبینی تکیاختهای. چقدر به جنبوجوش مشتاقانهٔ این موجودات و ستیزشان با یکدیگر میخندیم. این فعالیت وحشتناک، چه آنجا و چه در مدت زمان کوتاه زندگی بشری، وضعیتی مضحک پدید میآورد.
Sahar B
مستقل اندیشیدن، حفظ همزمان شکگرایی و خردپذیری، پرهیز از تسکینهای التیامبخش ماورای طبیعی، درست اندیشیدن به خودمان و کمتر خطر کردن با پرهیز از دلبستگی به آنچه از دست خواهد رفت. با اینکه «همه باید در خیمهشببازی بزرگ زندگی بازی کنند و نخی را که ما را به حرکت درمیآورد احساس کنند»، بااینحال در حفظ چشمانداز رفیع فیلسوف همیشه آرامشی هست زیرا از دیدگاه ابدیت، هیچچیز حقیقتاً اهمیتی ندارد و همهچیز در گذر است.
کاربرm-jamali
اینکه دردورنج، بخشی جداییناپذیر، گریزناپذیر و ضروری از زندگیاند: «بپذیریم چیزی به بخت و اقبال وابسته نیست مگر شکل محض بخت که خودش، خودش را آشکار میکند و رنج فعلی ما جایی را میآکَنَد که بدون آن، بهوسیلهٔ رنج دیگری آکنده میشد. اگر این طرز فکر به باور زندگی فرد بدل شود، درجات قابل ملاحظهای از بردباری خویشتندارانه را موجب میشود.»
کاربرm-jamali
هستیتان را بهتمامی زندگی کنید؛ و بعد از آن بمیرید. هیچ زندگی نازیستهای پشت سر باقی نگذارید.
Sahar B
نجات یک تن نجات همهٔ دنیاست.
کاربرm-jamali
شوپنهاور گفته بعد از مرگ همانی میشویم که پیش از تولد بودهایم و بعد ثابت میکنه که امکان نداره بیش از یک جور نیستی در جهان وجود داشته باشه.»
کاربرm-jamali
یه طیفی برای خودافشاگری در نظر بگیر. یک قطبش که اسمش رو میذاریم "یک"، بیخطرترین افشاگریه، چیزایی مثل مهمونی رفتنا و غیره؛ سر دیگهش که اسمش رو میذاریم "ده"، عمیقترین و پرخطرترین افشاگریه که میتونی تصورش رو بکنی. متوجه شدی؟»
کاربرm-jamali
اگر نمیخواهیم بازیچهٔ دست هر فرومایهای و مایهٔ ریشخند هر تهیمغزی باشیم، اصل اول این است که محتاط و دستنیافتنی بمانیم
کاربرm-jamali
هر راه چاره تو را از سایر راهها محروم میسازد و اینکه در برابر هر آری، باید نهای باشد.»
کاربرm-jamali
نیروهای زیستشناختی ژرفی بر ما حاکماند ولی ما خود را میفریبیم و فکر میکنیم خودمان آگاهانه فعالیتهایمان را برمیگزینیم.
کاربرm-jamali
اگر رازم را مسکوت نگه دارم، آن راز زندانی من است؛ اگر بگذارم از دهانم خارج شود، این منم که زندانی آنم. بار درخت سکوت، میوهٔ آرامش است
کاربرm-jamali
برترین خرد آن است که لذت بردن از زمان اکنون را والاترین هدف زندگی قرار دهیم، زیرا این تنها واقعیتی است که وجود دارد و مابقی چیزی نیست جز بازیهای فکر. ولی میشود آن را بزرگترین بیخردی هم نامید زیرا آنچه تنها برای یک لحظه هست و بعد همچون رؤیایی ناپدید میشود، هرگز به کوششی جانفرسا نمیارزد.
mahvar
«مرگ ـ گسترهای که همهٔ این علائق رو در بر میگیره ـ همیشه حضور داره. سقراط بهروشنی گفته "برای آنکه بیاموزی خوب زندگی کنی، باید خوب مردن را بیاموزی" یا از سِنِکا نقل شده "هیچ انسانی طعم حقیقی زندگی را نخواهد چشید مگر زمانی که مشتاق و آمادهٔ دست کشیدن از آن باشد."»
mahvar
رنجهای عظیم موجب میشوند رنجهای کوچکتر دیگر احساس نشوند و برعکس، در نبود رنجهای عظیم، حتی کوچکترین دردسرها و مزاحمتها مایهٔ عذاباند
کاربرm-jamali
حجم
۴۱۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
حجم
۴۱۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
قیمت:
۱۷۱,۰۰۰
۵۱,۳۰۰۷۰%
تومان