بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۳٫۷
(۹۶)
رنجهای عظیم موجب میشوند رنجهای کوچکتر دیگر احساس نشوند و برعکس، در نبود رنجهای عظیم، حتی کوچکترین دردسرها و مزاحمتها مایهٔ عذاباند.
شیشه
رنجهای عظیم موجب میشوند رنجهای کوچکتر دیگر احساس نشوند و برعکس، در نبود رنجهای عظیم، حتی کوچکترین دردسرها و مزاحمتها مایهٔ عذاباند.
Sahar B
هرچه دارایی درونی فرد بیشتر باشد، کمتر از دیگران میخواهد.»
m.alavi
«با برخوردی مؤدبانه و دوستانه میشود مردم را حرفشنو و مطیع کرد: پس رفتار مؤدبانه با طبیعت انسان همان میکند که گرما با موم.»
hosein keramati
«تسکین در این ایده است که اجازه ندم چیزای پیشپاافتاده ـ موفقیتها یا شکستهای بیاهمیت، چیزایی که در تملک منه، نگرانی دربارهٔ محبوبیت و اینکه کی از من خوشش میآد و کی خوشش نمیآد ـ جوهر هستیم رو ببلعه. برای من، آزاد موندن و قدردانی از معجزهٔ بودن یه جور تسکینه.»
Ava
گل پاسخ داد: ای ابله! تصور کردهای من میشکفم تا دیده شوم؟ من برای خودم میشکفم نه برای دیگران، چون شکوفایی خرسندم میکند. سرچشمهٔ شادی من در وجود خودم و در شکوفاییام است
hamid
یقین پیدا کن که داوریهای ذهنیات، داوریهای عینی را از چشمت پنهان نکند.
کاربرm-jamali
به هرچیز بهاندازهٔ خودش بها بده
niki
هرچی دلبستگیهای فرد بیشتر باشه، زندگی کمرشکنتر میشه و رنجی که فرد موقع جدایی از این دلبستگیها باید تحمل کنه هم بیشتر میشه. شوپنهاور و بوداییها هر دو معتقدن فرد باید خود رو از دلبستگیهاش جدا کنه
کاربر ۷۶۳۹۹۰۶
بسه. دلسوزی برای خودت بسه.
niki
باید برای آرزوهایمان مرزی قائل شویم، اشتیاقمان را مهار کنیم، بر خشممان چیره شویم و همواره این واقعیت را در نظر داشته باشیم که هرکس قادر است تنها به سهم بسیار کوچکی از آنچه ارزش داشتن را دارد، دست یابد...
Sahar B
به ورق زدن ادامه داد تا به دو عبارتی رسید که با رنگ صورتی شبنما مشخصشان کرده بود: «بهتمامی بزی.» «بهنگام بمیر.»
اینها درست به هدف زدند. هستیتان را بهتمامی زندگی کنید؛ و بعد از آن بمیرید. هیچ زندگی نازیستهای پشت سر باقی نگذارید.
mobina
نظر دیگران دربارهٔ من، نظرم رو دربارهٔ خودم عوض نمیکنه یا نباید بکنه.»
تونی گفت: «این حرف خیلی ماشینی و بیاحساسه، چندان انسانی به نظر نمیآد.»
«به نظر من غیرانسانی این بود که اجازه میدادم ارزشهام بر اساس نظر افراد نامعقول و کماهمیت، مثل یه چوبپنبهٔ سبک بالاوپایین بره.»
Mina :)
زندگی را میتوان به تکهپارچهای گلدوزیشده تشبیه کرد. هرکس در نیمهٔ نخست عمر، به تماشای رویهٔ آن مینشیند و در نیمهٔ دوم، پشت آن را مینگرد. پشتش چندان زیبا نیست ولی آموزندهتر است زیرا بیننده را قادر میسازد ببیند که چگونه رشتههای نخ بههمپیوستهاند.
شیشه
باید تنها در زمان حال زندگی کنیم. دیروز و فردا وجود ندارند. یادگارهای گذشته و آرزوهای آینده فقط ناآرامی و تشویش به همراه میآورند.
mhds
گل پاسخ داد: ای ابله! تصور کردهای من میشکفم تا دیده شوم؟ من برای خودم میشکفم نه برای دیگران، چون شکوفایی خرسندم میکند. سرچشمهٔ شادی من در وجود خودم و در شکوفاییام است.
ΔƐƐЧ
نوشتن یک رمان خوب، یکی از بهترین کارهایی است که یک آدمیزاد میتواند در عمرش انجام دهد.
m.alavi
ما بیچونوچرا از طریق همانندی رنجمان به یکدیگر پیوند خوردهایم.
Sahar B
اگر نمیخواهیم بازیچهٔ دست هر فرومایهای و مایهٔ ریشخند هر تهیمغزی باشیم، اصل اول این است که محتاط و دستنیافتنی بمانیم.
m.alavi
رنجهای عظیم موجب میشوند رنجهای کوچکتر دیگر احساس نشوند و برعکس، در نبود رنجهای عظیم، حتی کوچکترین دردسرها و مزاحمتها مایهٔ عذاباند.
شیشه
حجم
۴۱۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
حجم
۴۱۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
قیمت:
۱۷۱,۰۰۰
۵۱,۳۰۰۷۰%
تومان