بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آبنبات نارگیلی | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آبنبات نارگیلی

بریده‌هایی از کتاب آبنبات نارگیلی

نویسنده:مهرداد صدقی
امتیاز:
۴.۲از ۴۹۲ رأی
۴٫۲
(۴۹۲)
تو اصلا مدانی عشق یعنی چی؟» - عشق فقط عشق بنده به خدا. عشق به بنده خدا فایده نداره. - چرا؟ - چون اگه برسی که هیچ، اگه نرسی هم که هیچ - دستت درد نکنه حسابی قانع شدم.
shariaty
راز آنقدر در دل آدم می‌ماند که آدم فکر می‌کند اگر به کسی بگوید، انگار که لخت توی خیابان دارد راه می‌رود و با خجالت فراوان حس می‌کند دارد رسوا می‌شود. اما به اولین نفر که می‌گویی، دیگر از گفتنش خجالت نمی‌کشی و راه‌به‌راه به بقیه هم می‌گویی و به خودت که می‌آیی می‌بینی داری لخت راه می‌روی و عین خیالت نیست.
حنانه
دایی هم نوشابه را از من گرفت و بعد از اینکه لبش را پاک کرد، گفت: «عشق هم چیز خوبیه هم چیز بدیه. اگه خوب بود یعنی خوبه اگه بد بود یعنی که به درد نمخوره»
susan
ابی آنقدر خسته بود که حتی عینکش را هم موقع خواب درنیاورده بود. من هم آنقدر خسته بودم که حتی حال نداشتم مسخره‌اش کنم.
الهام اسلامی
محمد فهمید آقاجان به حرف او طعنه زده اما چیزی نگفت. از آقاجان پرسیدم: - به نظر شما کی رای میاره؟ آقاجان گفت: «هرکی بیشتر رای بیاره» من و دایی خندیدیم. مامان گفت: «چشم بسته غیب گفتی. مگه مشه اونی که کمتر رای بیاره بشه؟» - یکوقت دیدی که شد...
Reza Javan
-محسن خوب شد دیدمت. بیا اینا رِ پخش کن. -چی هست؟ -تبلیغای ناطق -من به نفع کسی تبلیغ نمکنم. -پس بیا اینا رِ پخش کن -اینا چیه؟ -یک مجله راجع به خاتمی -گفتم که برای کسی تبلیغ نمکنم -اینا تبلیغ نیست. بخوانی مفهمی بر ضدشه -اگه یکی بر ضدش خواند و خوشش آمد چی؟ ولش کن من بر ضد کسی هم چیزی پخش نمکنم
Reza Javan
با لبخندی که نشان از رضایت از زندگی می‌داد، لقمه‌ام را خوردم اما مزه لقمه دوباره رضایت از زندگی را فراری داد. - من دیگه نمتانم فردایم از این غذا بخورم. گوشتش معلوم نیست که مال کجای گاوه - از مزه‌ش معلومه که مال کجاشه. - ها تو خوردی که مدانی مال کجاشه من تا حالا نخورده بودم.... من که فقط برای خوردن غذاهای خانه مخوام برم بجنورد. - مگه کلاس نداری؟ - چرا ولی معده‌یم دارم.
Reza Javan
دستی به شانه‌اش زدم و مثل استاد با لحنی برادرانه و تاثیرگذار خواستم به او نصیحتی کنم اما چون چیزی در ذهنم نبود، گفتم: «ابی‌جان اون درختِ بلوطِ مبینی؟» -ها -ولی زیاد بری حموم دیگه نمبینی
کاربر ۸۰۷۱۳۲۰
راز آنقدر در دل آدم می‌ماند که آدم فکر می‌کند اگر به کسی بگوید، انگار که لخت توی خیابان دارد راه می‌رود و با خجالت فراوان حس می‌کند دارد رسوا می‌شود. اما به اولین نفر که می‌گویی، دیگر از گفتنش خجالت نمی‌کشی و راه‌به‌راه به بقیه هم می‌گویی و به خودت که می‌آیی می‌بینی داری لخت راه می‌روی و عین خیالت نیست.
دریا
دایی با تکنیک تعویض مایو در بش‌قارداش داشت آماده می‌شد. یعنی مایو را از روی شورتش پوشید و بعد، از یک پا، شورتش را از زیر مایو درآورد. با صدای بلند به آقاجان گفت: ‫- خداییش یک بار باید برم برنامه دیدنی‌ها اینجوری مایومِ عوض کنم. ‫- بعد اسم برنامه‌ش مشه ندیدنی‌ها
دریا
بخاطر خوابیدن در اتوبوس موهایمان شکسته بود. بعضی‌ها که فکل داشتند مثل اسب شطرنج شده بودند و آنهایی که مثل من و مرتضی موهایی خشک‌تر داشتند، بخشی از کله‌شان قُر شده بود. مهم‌تر از نیاز به آینه و صبحانه و خرید از نمایشگاه، همه دنبال سرویس بودند. قیافه دخترها هم دست کمی از ما نداشت. همه‌شان شبیه عمه بتول وارد سرویس شدند اما شبیه نیکی کریمی بیرون آمدند. بر خلاف ما پسرها که به امید پارساپیروزفر شدن به خودمان رسیدیم اما شبیه سمندون بیرون آمدیم.
دریا
دایی اکبر ظرف غذا را از من گرفت و به محمد گفت: «دایی جان بیا غذا بخور. دستپحت مادرزنته. خوبیش اینه اینجا بیمارستانه هرطورت شد، یکی هست به دادت برسه»
دریا
به مامان گفتم: «محیط خانه خیلی درسی نیست. درس خواندنم نمیاد»
دریا
نمی‌دانم در من چه دیده بود که هیچکس تا به‌حال در من ندیده بود.
دریا
‫- به نظر شما کی رای میاره؟ ‫آقاجان گفت: «هرکی بیشتر رای بیاره» ‫من و دایی خندیدیم. مامان گفت: «چشم بسته غیب گفتی. مگه مشه اونی که کمتر رای بیاره بشه؟» ‫- یکوقت دیدی که شد... ندیدی اون روز از من و محسن پرسیدی دلمه مخورین یا قابلی، من و محسن گفتیم دلمه ولی باز قابلی درست کردی؟
دریا
ابی هیچ علاقه‌ای به خاتمی نداشت. همانطور که حسام هم همین حس را به ناطق نوری داشت. اگر از ابی می‌پرسیدی چرا می‌خواهد به ناطق نوری رای دهد، می‌گفت: «چون خاتمی رای نیاره» و حسام هم برای این به خاتمی رای می‌داد چون می‌گفت «برای اینکه ناطق نشه.»
دریا
‫- راستی آهنگ اسپاگتی چی آهنگیه؟ ‫- اسپاگتی چیه؟ گفتم می‌خوام دسپرادو بزنم.... می‌خوام همچی بترکونم که دوست دخترام دو رقمی بشن ‫- مدانی کدوم دخترا با این چیزا عاشقت مشن؟ دخترایی که دوست پسراشان دورقمیه..
دریا
گاهی وقتا زندگی یه مسیری به آدم نشون می‌ده که فکر می‌کنی درسته اما اشتباهه. و وقتی ناراحتی، یه مسیری که فکر می‌کردی اشتباهه میاد سر راهت و تازه می‌فهمی هیچ چیز بی‌حکمت نیست.
Mahsablb73
‫-محسن تو که دانشجویی هیچ معلوم کردی چرا اولش آدم هر کار مکنه لیف کف نمکنه، ولی بعد که مخوای بشوریش هر کار مکنی کفش نمره؟
دریا
دایی هم نوشابه را از من گرفت و بعد از اینکه لبش را پاک کرد، گفت: «عشق هم چیز خوبیه هم چیز بدیه. اگه خوب بود یعنی خوبه اگه بد بود یعنی که به درد نمخوره» ‫- دایی مشه همینِ یواش بگی توی جزوه‌هام بنویسم؟ خیلی قصار بود.
دریا

حجم

۲۹۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۵ صفحه

حجم

۲۹۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۵ صفحه

قیمت:
۲۱۰,۰۰۰
۱۰۵,۰۰۰
۵۰%
تومان